عنوان مقاله : برآورد و مقایسه وضعیت امنیت غذایی و تأثیر متغیرهای اقتصادی بر آن در استان های ایران
فاطمه باقرزاده آذر ؛ دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه تبریز
رضا رنجپور ؛ دانشیار اقتصاد دانشگاه تبریز
زهرا کریمی تکانلو ؛ استادیار اقتصاد دانشگاه تبریز
محمدعلی متفکرآزاد ؛ استاد اقتصاد دانشگاه تبریز
احمد اسدزاده ؛ دانشیار اقتصاد دانشگاه تبریز
چکیده
امنیت غذایی همواره یک مشکل جهانی بوده و توجه دولتمردان و محافل علمی را به خود جلب نموده است. از این رو، هدف اصلی این پژوهش، برآورد وضعیت امنیت غذایی و شناسایی
متغیرهای مؤثر بر تقویت یا تضعیف آن در سطح استانی است.
در این راستا، نخست به مطالعه وضعیت امنیت غذایی استانها با شاخصی فرابخشی و چند ضابطهای مبتنی بر نمایه توسعه انسانی، طی دوره 1385-1392 پرداخته شده است.
نتایج نشان میدهد به طور متوسط استان های سیستان و بلوچستان، هرمزگان و خراسان جنوبی از پایین ترین وضعیت امنیت غذایی و استان های آذربایجان شرقی، خراسان رضوی و فارس از بالاترین وضعیت امنیت غذایی برخوردارند. در مرحله بعد، تأثیر متغیرهای اقتصادی بر وضعیت امنیت غذایی، با روش داده های تابلویی پویا بررسی شده است.
نتایج این بخش حاکی از آن است که متغیرهایی نظیر رشد اقتصادی استانها عاملی مثبت و شاخص شهرنشینی و شاخص قیمت مواد غذایی استانها عاملی منفی در بهبود وضعیت امنیت غذایی است. به طوری که با افزایش رشد اقتصادی، کاهش شهرنشینی و شاخص قیمت مواد غذایی وضعیت امنیت غذایی استانها بهبود مییابد. یافته های تحلیل حساسیت، تأییدکننده این نتایج می باشد.
مقدمه
کیفیت زندگی به عنوان شاخص مهمی برای سنجش توسعه اقتصادی تلقی می شود. عوامل زیادی در اندازه گیری این کیفیت دخالت دارند که مهمترین آن، سطح تغذیه است.
هدف از سطح تغذیه و تأمین غذای مطلوب و کافی، تنها رفع گرسنگی عیان یا سیری شکمی نیست. بلکه تأمین نیازهای سلولی به مواد مغذی یعنی رفع گرسنگی پنهان را نیز در بردارد (سیری سلولی).
با توجه به اعلامیه جهانی سازمان ملل متحد از حقوق بشر در سال 1948 ، هر کس حق داشتن زندگی مناسب در زمینه غذا، پوشاک، مسکن و مراقبت های پزشکی و … را دارد، که در زمینه غذا این حق شامل غذای کافی، عدم گرسنگی، توانایی در بدست آوردن غذا و بهبود شرایط در جهت کمک به توسعه و حفظ امنیت غذایی می باشد.
(اطلاعات عمومی وزارت سازمان ملل متحد – 1998)
امنیت غذایی شرایطی است که مردم در فقر یا ترس از گرسنگی و قحطی زندگی نمی کنند. سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) ، هدف عمده امنیت غذایی را ایجاد
اطمینان برای تمامی انسانها در دسترسی فیزیکی و اقتصادی به مواد غذایی اساسی که نیاز دارد، معرفی می نماید (فائو ، 2008 ).
امنیت غذایی زمانی تأمین می شود که سرانه سبد غذایی خانواده به صورت صحیح انتخاب و تهیه شود و غذای کافی ، به صورت صحیح طبخ گردد تا عناصر و مواد غذایی سالم و صحیح به سلولها و اندامهای بدن برسد. برای تأمین امنیت غذایی در یک کشور و نظام اجتماعی باید سازمانها و نهادها با هم همکاری داشته باشند و با هماهنگی یک سازمان متولی امنیت غذایی، بر تولید یا واردات مواد و محصولات غذایی ، آموزش و تبلیغ و آگاهی دادن به جامعه و سیاستگذاری های کلان اقتصادی نقش ایفا کنند.
در برنامه های پنج ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و سند ملی تغذیه و امنیت غذایی (1391-1399) تأکید گسترده ای به لزوم ایجاد امنیت غذایی شده است. در این راستا، سیاست ها و اقداماتی نظیر تشکیل شورای عالی سلامت و امنیت غذایی، تهیه و اجرای برنامه های آموزشی لازم به منظور ارتقاء فرهنگ و سواد تغذیه ای جامعه، فراهم نمودن اقالم اصلی غذایی و تضمین بازار مناسب، غنی سازی اجباری و اختیاری غذاهای اصلی و تکمیلی ، غذای سالم و ایمن در عرضه و استانداردسازی زنجیره
غذا مورد توجه است (برنامه چهارم توسعه ، 1383 ؛ برنامه پنجم توسعه ، 1389).
در راستای دستیابی به سیاست های تأمین امنیت غذایی کشور طی برنامه های توسعه و سند ملی تغذیه ، لزوم تعیین وضعیت استانها در این امر برجسته تر می گردد (اپ-2011).
در این راستا، در مطالعات داخلی نظیر پژوهش دستگیری و همکاران (1385) مطالعه موردی شهر تبریز؛ کرم سلطانی و همکاران (1386) مطالعه موردی شهر یزد؛ مرشدی و همکاران (2015) مطالعه موردی استان فارس و کلاهدوز و نجفی (1391) برآورد وضعیت امنیت غذایی استانها طی سال 1390 پرداخته شده است.
در اکثر این مطالعات ، از یک سو ، بررسی وضعیت امنیت غذایی استانها به طور موردی انجام گرفته و مطالعه ی جامعی که به بررسی وضعیت استانها در مقایسه با یکدیگر بپردازد، کمتر مشاهده شده است. از سوی دیگر، پژوهشی که به مطالعه جامع وضعیت استانها پرداخته، سال مشخصی را مد نظر قرار داده است.
بنابراین، ضرورت انجام پژوهشی که وضعیت امنیت غذایی استانها را طی یک دوره چند ساله بررسی نموده و مطالعه تأثیر متغیرهایی که به عنوان عاملی بازدارنده یا بهبوددهنده امنیت غذایی ایفای نقش نمایند، بیشتر نمایان میگردد. بنابراین، در این مطالعه ابتدا با روشی مبتنی بر نمایه توسعه انسانی به برآورد وضعیت امنیت غذایی استانها پرداخته شده و سپس با روش دادههای تابلویی پویا به مطالعه تأثیر متغیرهای اقتصادی نظیر رشد اقتصادی، سطح قیمتها و شاخص شهرنشینی بر آن طی دوره 1392-1385 پرداخته شده است.
این مقاله در پنج بخش تدوین گردیده است، در بخش بعدی مبانی نظری و پیشینه تحقیق بیان شده است. در بخش سوم، روش پژوهش معرفی و در بخش چهارم، نتایج پژوهش ارائه شده است. در نهایت در بخش پایانی، به نتیجه گیری و بیان پیشنهادات پرداخته شده است.
مبانی نظری
امنیت غذایی به یک مشکل جهانی مبدل شده، به طوری که توجه دولت مردان و محافل علمی را به خود جلب نموده است. بحران افزایش قیمت مواد غذایی طی سالهای 2008-2007 و رکود اقتصاد جهانی منجر به افزایش تعداد گرسنگان به سطح تاریخی بیشتر از یک بیلیون فرد در کل جهان شده است (فائو و برنامه جهانی غذا-2009).
در حالی که، مسائل کمتر قابل مشهود همچون کمبود ریز مغذی ها که از مصرف ناکافی مواد غذایی غنی از مواد معدنی و ویتامین ها به وجود می آیند، به طور قابل ملاحظه ای در طی سالهای بحران افزایش یافته است (برینکمن و همکاران – 2009 ) و کمتر به این مشکل توجه می گردد (میسون و همکاران – 2005 ) در اجالس جهانی غذا در سال 1996 ،تعریف
بسیار جامعی از امنیت غذایی که ابعاد متفاوتی از آن را مد نظر قرار می داد، به شرح زیر مطرح گردید:
« تمامی افراد، در همه زمانها، توانایی دسترسی فیزیکی و اقتصادی به مقدار کافی از مواد غذایی سالم و مغذی که نیازها و ترجیحات غذایی برای زندگی سالم و فعال
آنها را تأمین نماید، داشته باشند » (فائو، 1996).
این تعریف امنیت غذایی بر پایه سه زیر شاخص «موجود بودن و دسترسی به موادغذایی» ، «توان اقتصادی خرید و انتخاب مواد غذایی» و «تأمین سالمت و پایداری در دریافت مواد
غذایی» استوار است. هر کدام از زیر شاخصه ای ذکر شده، مشتمل بر مؤلفه هایی هستند که بیانگر آن زیر شاخص و در نتیجه وضعیت امنیت غذایی است. زیر شاخص موجود بودن، تأمین و دسترسی به مواد غذایی مشتمل بر تولید و عرضه داخلی و دسترسی اقتصادی به منابع جهت تأمین اقالم غذایی مورد نیاز جامعه است.
به طوری که سیستم غذا و تغذیه به گونه ای عمل کند که ترس و بیم از نبود غذای کافی وجود نداشته باشد. دسترسی و استفاده از مواد غذایی صرفاً نه به منظور ادامه حیات بلکه با هدف ایجاد بستر مشارکتی فعال و پویا در جامعه از اهمیت به سزایی برخوردار است.
این زیر شاخص در برگیرنده مؤلفه هایی نظیر:
– نسبت اراضی کشور به مساحت استان
– منابع آبهای زیرزمینی
– میانگین ارتفاع بارش
– تولید گوشت، شیر، مرغ و تخم مرغ
– تولید محصوالت غذایی کشاورزی
– تولید محصولات صنعتی کشاورزی (پنبه و کلزا)
– نسبت جمعیت شهری به روستایی
– تراکم نسبی جمعیت است (کلاهدوز و نجفی، 1391).
با افزایش مقدار شش مؤلفه نخست، تولید و دسترسی سهل به مواد غذایی افزایش، هزینه های حمل و نقل کاهش، زیر شاخص موجود بودن، تأمین و دسترسی به مواد غذایی استانها ارتقا و در نتیجه تأمین امنیت غذایی آن استان بهبود می یابد (بالا و همکاران – 2014 ) در واقع، دانه های روغنی کلزا و پنبه در تناوب کشت با گندم سبب تقویت خاک،
افزایش توان رویشی اراضی، کاهش آفات و بیماری ها، استفاده بهینه از آب، افزایش و پایداری میزان تولید گندم و تأمین امنیت غذایی می شوند (فیشر و همکاران – 2014 ).
دو مؤلفه نهایی ، تأثیر منفی بر زیر شاخص تأمین مواد غذایی دارند و به طور عکس امنیت غذایی را تحت تأثیر قرار می دهند. به طوری که، با افزایش جمعیت شهری، جمعیت روستاها کاهش، تولید محصولات کشاورزی کاهش، دسترسی به مواد غذایی و تأمین مواد غذایی جمعیت رو به رشد شهری و حتی روستایی دشوارتر خواهد بود.
همچنین، با افزایش تراکم نسبی جمعیت که به مفهوم نسبت جمعیت به مساحت یک منطقه بر حسب نفر در کیلومتر مربع است، الزام تأمین مواد غذایی برای تعداد بیشتری جمعیت وجود دارد ، که دسترسی و تأمین مواد غذایی را با دشواری هایی مواجه می کند (ماتوسچه – 2009 ).
زیر شاخص توان اقتصادی خرید و انتخاب مواد غذایی بر قدرت خرید مصرف کنندگان و سواد تغذیه ای آنان مرتبط است، که مشتمل بر مؤلفه های نظیر:
– نرخ مشارکت اقتصادی استان
– حمایت از خانوارهای نیازمند شهری
– حمایت از خانوارهای نیازمند روستایی
– نرخ باسوادی
– قیمت گوشت گوسفند در بازار آزاد
– قیمت گوشت مرغ در بازار آزاد
– هزینه های خوراکی و دخانیات سالانه یک خانوار
– نسبت دانش آموزان به معلم
– ضریب محرومیت استان می باشد (کالهدوز و نجفی1391).
با افزایش نرخ مشارکت اقتصادی استان، که با نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت استان قابل بیان است و با اعمال سیاست های حمایتی خانوارهای نیازمند شهری و روستایی، نظیر طرح های مددجویی کمیته امداد امام خمینی (ره) و طرح شهید رجایی، سطح درآمد، توان اقتصادی خرید، تقاضای مواد غذایی و امنیت غذایی ارتقا می یابد (سانتانا و همکاران – 2010 ).
همچنین با افزایش نرخ با سوادی جمعیت یک استان مشتمل بر نسبت جمعیت با سواد به کل جمعیت در حیطه سنی 6 سال و بالاتر، سطح سواد تغذیه ای آن استان افزایش، انتخاب مواد غذایی صحیح تر و سطح امنیت غذایی بهبود می یابد (دی مورا و بورچی – 2007 ).
با افزایش قیمت مواد پروتئینی نظیر گوشت گوسفند و مرغ و با افزایش ضریب محرومیت استان که توسط شاخص ترکیبی ارائه شده توسط کمیته امداد قابل محاسبه است، تقاضای مواد غذایی، توان مالی خرید و شاخص امنیت غذایی کاهش خواهد داشت.
با افزایش هزینه های خوراکی و دخانی یک خانوار نسبت به کل مخارج خانوار، براساس قانون انگل (1857) خانوار سهم بیشتری از درآمد خود را صرف خرید مواد غذایی می نماید و امنیت غذایی کاهش می یابد (فائو ، 2008) با افزایش نسبت تعداد دانش آموزان به معلم، سواد تغذیه ای و انتخاب خرید مواد غذایی تحت تأثیر قرار گرفته و امکان انتخاب بهینه مواد غذایی کاهش می یابد.
زیر شاخص سوم امنیت غذایی، تأمین سلامت و استفاده از مواد غذایی است که سلامت فرد را تحت مخاطره قرار ندهد. امنیت غذایی نه تنها مستلزم عرضه ی کافی مواد غذایی
در سطح کلان می باشد، بلکه ناظر بر توزیع غذای سالم به منظور دستیابی همگان به آن نیز هست (فائو ، 2008) مؤلفه های این زیر شاخص، به صورت ذیل معرفی می شوند:
– دسترسی به آب آشامیدنی خانوارهای روستایی
– متوسط هزینه های بهداشتی یک خانوار
– امید به زندگی در بدو تولد
– میزان مرگ کودکان زیر 5 سال در 1000 تولد زنده
– درصد دانش آموزان با شاخص توده بدنی پنج درصد و کمتر
– درصد نوزادان با وزن زیر 2500 گرم در هنگام تولد
هر چقدر دسترسی به آب آشامیدنی سالم، متوسط هزینه های بهداشتی خانوار و امید به زندگی در بدو تولد یا متوسط سال های انتظار زندگی بیشتر باشد، سلامت بیشتری در آن
استان حکمران است و وضعیت امنیت غذایی بهبود می یابد. در مقابل، هر چقدر تعداد کودک بیشتری فوت نموده و نوزادان کم وزن بیشتری به دنیا بیایند، سلامت استان در
خطر است و وضعیت امنیت غذایی تضعیف می شود.
همچنین هر چقدر درصد دانش آموزان با BMI پنج درصد و کمتر (BMI ،شاخص توده بدنی است که از نسبت وزن (کیلوگرم) به قد (متر) محاسبه می شود) بیشتر باشد، کودکان دچار سوء تغذیه و ناامنی غذایی شده اند ( فائو – 2008 ).
مطالعاتی نظیر دستگیری و همکاران (1385) کرم سلطانی و همکاران (1386) و تنهایی و همکاران (1394) از طریق پرسشنامه و آپالندیو و همکاران (2014) از شاخص تولید محصولات غذایی جهت مطالعه وضعیت امنیت غذایی بهره برده اند. این شاخص ها علیرغم ارائه اطلاعات مفید، مشتمل بر تمامی ابعاد امنیت غذایی «موجود بودن و دسترسی به مواد غذایی»، «توان اقتصادی خرید و انتخاب مواد غذایی» و «تأمین سلامت و پایداری در دریافت مواد غذایی» نمی باشند.
بنابراین، در این پژوهش جهت شاخص سازی امنیت غذایی در سطح استانهای کشور از شاخصی که تمام زیر شاخص ها و مؤلفه های امنیت غذایی را پوشش دهد، استفاده میشود.
پس از معرفی زیر شاخص ها و مؤلفه های امنیت غذایی، معرفی ساز و کار برخی متغیرهای اقتصادی مؤثر بر وضعیت امنیت غذایی نظیر رشد اقتصادی، سطح قیمت مواد غذایی و شهرنشینی، از اهمیت به سزایی برخوردار است. برخی از مطالعات نشان می دهد که رشد اقتصادی عاملی مثبت در جهت کاهش ناامنی غذایی و سوء تغذیه است (حداد و همکاران ؛ 2003 – حدی ؛ 2013 – بریسینگر و اسکر ؛ 2014 ) در حالیکه برخی مطالعات نظیر اسکر (2012) بیان میدارند که ارتباط ضعیفی بین رشد اقتصادی و امنیت غذایی در برخی از مناطق دنیا و گاهی عدم ارتباط مشاهده شده است. به طوری که در کشورهای عربی، رشد تولید ناخالص داخلی منجر به کاهش سوء تغذیه کودکان در دهه های اخیر نشده است (بانک جهانی، 2014؛ ال – زاناتای و وی، 2009 ).
رشد اقتصادی در حالتی منجر به بهبود امنیت غذایی میشود که افراد دچار ناامنی غذایی و فقیر را در فرآیند رشد اقتصادی و مزایای آن نظیر رشد کشاورزی مشارکت دهند. با رشد کشاورزی، درآمد و دستمزد روستاییان بهبود، توانایی و قدرت خرید آنها افزایش و امنیت غذایی ارتقا مییابد.
همچنین رشد اقتصادی حساس نسبت به تغذیه، باید فرصتی فراهم کند که توانایی افراد فقیر در تنوع سازی رژیم غذایی خود، دسترسی به آب آشامیدنی سالم، دسترسی به
خدمات بهداشت و سلامتی، افزایش آگاهی تغذیهای افراد و نحوه تغذیه کودک ارتقا دهد (فائو، 2012).
افزایش قیمت مواد غذایی به نفع تولیدکنندگان و کاهش قیمت مواد غذایی به نفع مصرف کنندگان است. افزایش قیمت مواد غذایی از یک سو با کاهش قدرت خرید و توان دسترسی مالی به مواد غذایی، تأثیر قابل توجهی بر خانوارهای آسیب پذیر دارد که منجر به افزایش گرسنگی، فقر و ناامنی غذایی می شود. این شرایط خانوارهای فقیر را مجبور به فروش دارایی ها نموده و در نتیجه دور باطل فقر و ناامنی غذایی برای بلندمدت پایدار می ماند.
به ویژه این مشکل زمانی برجسته تر می گردد که افزایش قیمت مواد غذایی ناشی از افزایش فاصله قیمت در مزارع، واحدهای تولیدی و قیمت های فروشگاهی باشد (دیاز بونیال و رون 2010) . در مطالعات داخلی نظیر محمدی (1393) میتوان شاهد این امر در کوتاه مدت بود. از سوی دیگر، گاهی اوقات دلیل افزایش قیمت مواد غذایی، فقدان سرمایه گذاری در بخش کشاورزی و عدم توجه کافی به موضوع امنیت غذا و تغذیه است.
در این راستا، با اعمال سیاست های مناسب و زیر ساختاری، افزایش قیمت مواد غذایی منجر به افزایش دستمزد و درآمد کشاورزان، کاهش بیکاری، افزایش تولید محصولات کشاورزی، رشد اقتصادی روستاها، محرکی برای رشد اقتصادی بلند مدت کشور، افزایش دسترسی فیزیکی به مواد غذایی و بهبود امنیت غذایی می شود (گوستافسون ، 2013).
شهرنشینی با گسترش مساحت و افزایش جمعیت مناطق شهری در طول زمان تعریف می گردد (اوشا ، 2002) در جوامع در حال توسعه، دلیل اصلی افزایش روند شهرنشینی، مهاجرت از مناطق روستایی به شهرها است.
شهرنشینی با سازوکارهایی تمامی ابعاد امنیت غذایی مشتمل بر موجود بودن و دسترسی به مواد غذایی، توان اقتصادی خرید و انتخاب مواد غذایی و تأمین سلامت و پایداری در دریافت مواد غذایی را تحت تأثیر قرار می دهد، که به چند نمونه اشاره می گردد:
– با افزایش شهرنشینی، باید مواد غذایی بیشتری از روستاها به شهرها منتقل و توزیع شود. اگر زیرساخت های روستایی، سیستم حمل و نقل و توزیع مواد غذایی صحیح نباشد، کشور در عرضه با ثبات مواد غذایی دچار مشکل خواهد شد (فائو، 2008).
– افزایش شهرنشینی، اثراتی بر تخریب خاک، آب، جنگل، آلودگی هوا و انتشار گازهای گلخانه ای دارد که نه تنها سلامت انسانها بلکه امنیت غذا و آب دنیا را تهدید میکند (تادارو و همکاران ، 2006).
– با افزایش شهرنشینی و مهاجرت مردم روستایی به شهرها، تعداد شاغلین بخش کشاورزی کاهش، عرضه محصولات کشاورزی کاهش و امنیت غذایی کاهش می یابد (برزگر،1391 ؛ چن ، 2007).
– با افزایش شهرنشینی، صنعتی شدن و وجود زیر ساخت های کافی برای قبول این پدیده، درآمد افراد، قدرت خرید و سواد تغذیه ای افزایش و در نتیجه تقاضای مواد
غذایی، ریز مغذیها و امنیت غذایی افزایش می یابد (ماتوسچه ، 2009).
پیشینه تحقیق
از آنجایی که هدف پژوهش حاضر، برآورد وضعیت امنیت غذایی به تفکیک استانهای کشور جمهوری اسلامی ایران و تأثیر متغیرهای اقتصادی بر آن است، در این بخش به برخی از مطالعات داخلی اشاره می گردد که در سطح استانی انجام گرفته و هدف معرفی شاخص های امنیت غذایی و وضعیت امنیت غذایی استانها است.
برخی دیگر از مطالعات داخلی و خارجی نیز معرفی می شوند، که به بررسی تأثیر متغیرهای اقتصادی نظیر رشد اقتصادی، سطح قیمت مواد غذایی و شهرنشینی بر امنیت غذایی پرداخته اند.
مطالعات خارجی
چن (2007) شهرنشینی سریع در چین و خطرات احتمالی آن بر امنیت غذایی را مطالعه نموده است. نتایج نشان می دهد شهرنشینی در حال گسترش، به عنوان یک عامل تهدید- کننده تولید محصولات کشاورزی می باشد، ولی با این وجود چین سیاست های صحیحی را در جهت مقابله با این مشکل اعمال می نماید.
اسکر (2012) به مطالعه تأثیر رشد کشاورزی بر بهبود تغذیه و امنیت غذایی پرداخته است. نتایج مطالعه نشان می دهد که رشد کشاورزی و غیر کشاورزی در بهبود تغذیه نقش مثبت ایفا میکنند.
در واقع، رشد، دسترسی خانوار به مواد غذایی را بهبود و گرسنگی را کاهش می دهد و کمبود ریزمغذی ها و ناامنی غذایی را جبران می کند.
محمدی و همکاران (2012) اعتبار یک مقیاس بومی سازی شده جهت سنجش ناامنی غذایی خانوار را در شهر تهران مورد بررسی قرار دادند. 416 خانوار مورد مطالعه توسط رهیافت نمونه- گیری خوشه ای سیستماتیک از شش منطقه مختلف تهران انتخاب شده اند.
وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانوارها، توسط پرسشنامه ها مورد مطالعه قرار گرفت و سازگاری آن توسط تحلیل عاملی اکتشافی و آماره کورنباخ ارزیابی گردید. در نتیجه، 8/11% ،4/14 % و 5/17 %خانوارها به ترتیب شدیدا ، به طور متوسط و خفیف دچار ناامنی غذایی هستند.
گوستافسون (2013) به مطالعه افزایش قیمت و هزینه مواد غذایی بعد از بحران 2008 -2007 و امنیت غذایی در سطح خانوار کشور هند پرداخته است.
نتایج بیان می دارد که این تأثیر منفی بوده و تعداد افراد دچار ناامنی غذایی در حال افزایش است.
بریسینگر و اسکر (2014) به شبیهسازی تأثیر رشد اقتصادی بر غذا و امنیت غذایی در یمن پرداخته اند. در این تحقیق مدل تعادل عمومی قابل محاسبه پویا با مدل رگرسیون در سطح فرد و خانوار با هم ترکیب شده و به مطالعه رکود کشور یمن در سال های 2011 و 2012 پرداخته شده است.
نتایج پیشنهاد می کنند که رشد اقتصادی سریع برای بازگشت به سطح امنیت غذایی قبل از بحران در یمن ضروری است. مرشدی و همکاران (2015) به مطالعه کشاورزی ارگانیک در بهبود امنیت غذایی استان فارس پرداخته است.
187 نمونه انتخاب شد و اعتبار پرسشنامه ها توسط متخصصین و ضریب آلفا کورنباخ مورد تأیید قرار گرفت. نتایج ارزیابی ها نشان میدهد که حدود 5/55 درصد از ناامنی غذایی رنج می برند و می توان با تکیه بر ظرفیت های تولیدی محلی ، سطح امنیت غذایی استان را ارتقا داد.
مطالعات داخلی
دستگیری و همکاران (1385) به مطالعه عوامل مؤثر بر ناامنی غذایی در یک مطالعه مقطعی شهر تبریز با استفاده از پرسشنامه کوتاه شش سوالی پرداخته است.
براساس یافته های این مطالعه میزان شیوع ناامنی غذایی 3/36 درصد بوده است و با افزایش درآمد سرانه خانوار، ناامنی غذایی کاهش می یابد.
کرم سلطانی و همکاران (1386) در پژوهشی به مطالعه چاقی و امنیت غذایی در کودکان دبستانی شهر یزد طی سال تحصیلی 84 -1383 پرداخته اند.
در روش بررسی از پرسشنامه امنیت غذایی خانواده و پرسشنامه 24 ساعت یاد آمد خوراک برای تعیین وضعیت ناامنی غذایی، میزان دریافت انرژی و درشت مغذی ها به کار رفت.
نتایج نشان می دهد شیوع ناامنی غذایی 5/30 درصد است . محمدزاده و همکاران (1389) به بررسی رابطه امنیت غذایی با عوامل اجتماعی – اقتصادی و وضعیت نوجوانان در شهر اصفهان در سال 1387 پرداخته است.
نتایج نشان می دهد شیوع کلی ناامنی غذایی در جمعیت مورد مطالعه 6/36 درصد بوده است.
برزگر (1391) شهرنشینی و تأثیرات آن بر امنیت غذا، آب و انرژی در شهر شیراز به شیوه توصیفی- تحلیلی طی سال های 1335 تا 1385 مورد مطالعه قرار داد.
تغییر کاربری زمین به دلیل شهرنشینی بسیار زیاد بوده و این مطلب نه تنها به کاهش جدی محصولات کشاورزی و باغی منجر گردیده، بلکه مشکلات بسیاری برای مردم ایجاد کرده است.
کالهدوز و نجفی (1391) در سامانه ملی پایش امنیت غذا و تغذیه در ایران (پژوهش سمپات) به تدوین اولین نقشه آسیب پذیری و نا امنی غذایی کشور به تفکیک استانها در سال 1390 پرداخته است.
نتایج پژوهش نشان می دهد که نمایه امنیت غذا و تغذیه استان سیستان و بلوچستان پایین ترین وضعیت و استان اصفهان بهترین وضعیت را دارا می باشد.
به طور کلی استان های شمالی و مرکز کشور وضعیت بهتری نسبت به استانهای جنوبی و جنوب غربی کشور دارند.
محمدی (1393) در طرح پایان نامه به مطالعه تأثیرات قیمت مواد غذایی بر امنیت غذایی در ایران طی دوره 1390 -1360 پرداخته است. یافته های این مطالعه نشان داد قیمت مواد غذایی در کوتاه مدت اثری منفی و در بلند مدت اثر مثبت بر امنیت غذایی دارد.
تنهایی و همکاران (1394) به بررسی وضعیت امنیت غذایی با استفاده از شاخص تنوع غذایی نظیر آنتروپی و بری در مناطق روستایی مرودشت، استان فارس در سال 1391 پرداخته است.
نتایج نشان داد که بیشترین تنوع غذایی در تأمین کالری و کمترین تنوع غذایی در تأمین چربی وجود دارد. همچنین در کلیه گروه- های درآمدی، از نظر دسترسی و تنوع مواد غذایی، امنیت غذایی نسبی مشاهده می گردد.
در مطالعات موردی انجام شده، جهت برآورد وضعیت امنیت غذایی استان ها از پرسشنامه- هایی استفاده شده است، که با وجود مفید بودن، فقط یک بعد امنیت غذایی را پوشش می دهند. همچنین ناهماهنگی هایی در نتایج استانی مشاهده می گردد.
برای مثال استان های تهران، یزد، فارس و اصفهان در بررسی کالهدوز و نجفی (1391)در منطقه بسیار امن غذایی طبقه بندی شده اند، اما نتایج مطالعات در یزد طی سالهای 84 – 1383 ، 30% )کرم سلطانی و همکاران ، 1386) ، در اصفهان 36% (محمدزاده و همکاران ، 1389) ، در فارس 5/55 درصد (مرشدی و همکاران، 2015 ) و در تهران 7/43( محمدی و همکاران، (2012 تا 53% (حسن قمی و همکاران، 1391 ) ناامنی غذایی در خانواده ها گزارش کرده اند.
همچنین اکثر مطالعات انجام گرفته امنیت غذایی استان را در یک سال مشخص، اندازه گیری نموده اند و مطالعه جامعی که به بررسی تأثیر رشد اقتصادی، سطح قیمت ها و شهرنشینی بر امنیت غذایی به تفکیک استان ها پرداخته شود، مشاهده نگردید.
بنابراین، ضرورت پژوهشی که وضعیت امنیت غذایی استان ها را طی چند سال بررسی نموده و به مطالعه تأثیر متغیرهای ذکر شده بپردازد، ضرورت دارد.
روش شناسی تحقیق
شاخص امنیت غذایی به تفکیک استان ها
برای محاسبه وضعیت امنیت غذایی در سطح استانهای کشور، باید شاخصی مورد کاربرد قرار گیرد که لزوم و ضرورت نگاه فرا بخشی و چند مقوله ای به آن را فراهم نماید.
در این راستا، جهت برآورد وضعیت امنیت غذایی کشور به تفکیک استانها، از روش مبتنی بر نمایه توسعه انسانی (HDI)ذکر شده در مدل (1) استفاده می شود.
در این مدل، مبنای شاخص امنیت غذایی برگرفته از تعریف آن در اجلاس جهانی غذا (1996) مشتمل بر مجموعه ای از زیر شاخص های مختلف امنیت غذایی در سه حیطه موجود بودن و دسترسی به مواد غذایی، توان اقتصادی خرید و انتخاب مواد غذایی و تأمین سلامت و پایداری در دریافت مواد غذایی می باشد:
(1)
FSit = FSuit + Afit + Heit
در مدل (1) ، : FSit امنیت غذایی ، : FSuit زیر شاخص موجود بودن و دسترسی به مواد غذایی ، Afit : زیر شاخص توان اقتصادی خرید و انتخاب مواد غذایی و Heit : تأمین سلامت و پایداری در دریافت مواد غذایی می باشد.
اندیس های i و t به ترتیب بیانگر استانهای کشور و سال می باشند.
هر کدام از زیر شاخص های ذکر شده امنیت غذایی بنا به مبانی نظری، مشتمل بر مؤلفه هایی هستند، که در مدلهای (2) تا (4) آورده شده است:
(2)
FS?it = AgLit + Uwit + Rait + Pit + URit + APit + Init + PDit
که در مدل (2) ، AgLit : نسبت اراضی کشاورزی به مساحت استان ، Uwit : منابع آب های زیر زمینی ، Rait : میانگین ارتفاع بارش ، Pit : تولید گوشت، شیر، مرغ و تخم مرغ ، URit : نسبت جمعیت شهری به روستایی ، APit : تولید محصولات غذایی کشاورزی ، Init : تولید محصوالت صنعتی کشاورزی و PDit : تراکم نسبی جمعیت می باشد.
(3)
Afit = EPit + Lrit + Fcit + SUhit + SRhit + Smpit + Pmpit + STrit + Efit
در مدل (3) ، EPit : نرخ مشارکت اقتصادی ، Lrit : نرخ باسوادی ، Fcit : هزینههای خوراکی و دخانی ساالنه یک خانوار ، SUhit : حمایت از خانوارهای نیازمند شهری ، SRhit : حمایت از خانوارهای نیازمند روستایی ، Smpit : قیمت گوشت گوسفند ، Pmpit : قیمت گوشت مرغ ، STrit : نسبت دانش آموز به معلم و Efit : ضریب محرومیت است.
(4)
Heit = SdWit + CfHit + LEit + DCit + BMIit + LbWit
در مدل (4) ، SdWit : دسترسی به آب آشامیدنی خانوارهای روستایی ، CfHit : متوسط هزینه های بهداشتی یک خانوار ، LEit : امید زندگی ، DCit : میزان مرگ کودکان زیر 5 سال در 1000 تولد زنده ، BMIit : درصد دانش آموزان با BMI پنج درصد و کمتر ، LbWit : درصد نوزادان با وزن زیر 2500 گرم در هنگام تولد می باشد.
برای جمع آوری آمار و اطلاعات هر کدام از مؤلفه های شاخص امنیت غذایی طی دوره 1385 -1392 ، از داده های کتابخانه ای استفاده شده است. به طوری که جهت گردآوری آمار:
– مؤلفه منابع آب های زیرزمینی از داده های کتابخانه ای وزارت نیرو،
– مؤلفه میانگین ارتفاع بارش از اسناد سازمان هواشناسی کشور،
– مؤلفه های نسبت اراضی کشور به مساحت استان؛ تولید گوشت، شیر، مرغ و تخم مرغ؛ تولید محصولات غذایی کشاورزی؛ تولید محصولات صنعتی کشاورزی (پنبه و کلزا) ؛ قیمت گوشت گوسفند در بازار آزاد؛ قیمت گوشت مرغ در بازار آزاد از آمارنامه های محصولات زراعی سازمان جهاد کشاورزی،
– مؤلفه های نسبت جمعیت شهری به روستایی؛ تراکم نسبی جمعیت؛ نرخ مشارکت اقتصادی استان؛ نرخ باسوادی؛ هزینه های خوراکی و دخانیات سالانه یک خانوار؛ نسبت دانش آموزان به معلم؛ متوسط هزینه های بهداشتی یک خانوار؛ امید به زندگی از آمارنامه های مرکز آمار ایران،
– مؤلفه های حمایت از خانوارهای نیازمند شهری؛ حمایت از خانوارهای نیازمند روستایی؛ ضریب محرومیت استان از اسناد کمیته امداد امام خمینی (ره(،
– مؤلفه های دسترسی به آب آشامیدنی خانوارهای روستایی؛ میزان مرگ کودکان زیر 5 سال در 1000 تولد زنده؛ درصد دانش آموزان با BMI پنج درصد و کمتر؛ و درصد نوزادان با وزن زیر 2500 گرم در هنگام تولد از آمارنامه های وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بهره گرفته شده است.
پس از گردآوری آمار، از آنجایی که مقیاس سنجش مؤلفه ها متفاوت بوده و قابل جمع شدن و مقایسه با یکدیگر نمی باشند، ضرورت استانداردسازی و تبدیل آنها به شاخصی بین صفر تا یک ضرورت دارد (کالهدوز و نجفی، 1391) .
برای مثال، برخی مؤلفه ها نظیر میانگین ارتفاع بارش، نقش مثبت و برخی دیگر از آنها مانند میزان مرگ کودکان زیر 5 سال ، نقش منفی در شاخص سازی وضعیت امنیت غذایی استانی ایفا می نمایند. لذا از رابطه (5) جهت استانداردسازی مؤلفه های مثبت و از رابطه (6) جهت استانداردسازی مؤلفه های منفی استفاده می شود:
به طوری که، max(x) ، min(x) به ترتیب نشان دهنده بالاترین و کمترین ارزش آن مؤلفه طی سالهای مختلف است. در مورد هر مؤلفه و زیر شاخص بهترین وضعیت استان در مقایسه با سایر استانها، دارای نمایه یک و پایینترین وضعیت مربوط به نمایه صفر است (گتک ، 1380) .
تصریح مدل
جهت مطالعه تأثیر برخی متغیرهای اقتصادی بر وضعیت امنیت غذایی در سطح استان های کشور، از مدل (7) که برگرفته از مبانی نظری، شرایط اقتصادی کشور و مدل تعدیل شده تیمر (2000) و آپالندیو و همکاران (2014) است، استفاده می شود:
(7)
??it = f(GDPit + Cpi(−1)it + UIit + Uit)
در این مدل، تمامی متغیرهای به کار رفته به صورت لگاریتمی می باشند. به طوری که:
:FS امنیت غذایی در سطح استانها
GDP: تولید ناخالص داخلی استان ها با احتساب درآمدهای نفتی. افزایش تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی می تواند تأثیر مثبت بر امنیت غذایی داشته باشد.
زمانی این امر بوقوع می پیوندد که رشد اقتصادی منجر به بهبود شرایط اقتصادی افراد فقیر شود
Cpi(−1): شاخص قیمت مواد خوراکی و آشامیدنی استانی با یک وقفه.
افزایش قیمت مواد غذایی عامل منفی و بازدارنده امنیت غذایی است، که امکان کاهش این تأثیر منفی با اعمال سیاست های مناسب زیر ساختی کشاورزی و افزایش درآمد اقشار روستایی وجود دارد.
تبعیت امنیت غذایی از شاخص قیمت معمولا به صورت فوری به وقوع نمی پیوندد و در اکثر مواقع این ارتباط متغیر وابسته با یک وقفه زمانی یک ساله نسبت به متغیر مستقل صورت می گیرد.
UI : شاخص شهرنشینی.
از یک سو، با افزایش بهره وری و سواد تغذیه ای در مناطق شهری نسبت به روستایی، امنیت غذایی در این مناطق بالاتر است (اورمن و ونیبیل ، 2005 ) و از سوی دیگر، گسترش شهرنشینی بدون وجود زیربناها و توانایی جذب شهرنشینی، منجر به گسترش فقر و تهدید امنیت غذایی می شود. (ماتوسچه، 2009)
U : جزء اخلال
در پژوهش آپلاندیو و همکاران (2014) از مدل خود توضیح برداری (VAR ) جهت بررسی تأثیر متغیرهای اقتصادی بر امنیت غذایی استفاده شده است.
در حالی که، در این پژوهش به دلیل نوآوری در تخمین، ناهمگنی مقاطع (استان ها) و پویایی های تغییرات از روش بهره برده شده است،که با ترکیب داده های مقطعی و زمانی اطلاعات داده های تابلویی پویا بیشتر، تغییرپذیری بیشتر،هم خطی کمترو کارایی بالاتر نسبت به سری زمانی و داده های مقطعی فراهم می نماید (بالتاگی ، 2005) .
به دلیل وجود ساختار پویا و ارتباط وقفه متغیر وابسته در سمت راست با تأثیرات مقطعی، استفاده از روش برآوردگرهای اثرات ثابت و تصادفی نتایج تورش دار و ناسازگاری را ارائه می دهند ، (هیشائو ، 1986 ؛ آرلانو و باند ، 1991)
برای حل مشکل باید بر متغیرهای ابزاری تکیه نمود، مسئله اساسی در انتخاب متغیر ابزاری این است که بایستی متغیر جانشینی پیدا نمود که علی رغم همبستگی شدید با متغیر وقفه دار با جزء اخلال همبستگی نداشته باشد.
مشهورترین روشهای تعیین ابزارها، روشهای حداقل مربعات دو مرحله ای (2SLS) اندرسون هشیائو و روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) آرلانو باند است.
اندرسون و هشیائو (1982) برای از بین بردن درون زایی از سطوح وقفه دار سه یا بیشتر متغیر درون زا به عنوان متغیر ابزاری استفاده نمودند.
تخمین زننده های متغیر ابزاری اندرسون-هشیائو ممکن است سازگار باشند، اما از آنجا که تمامی قیود گشتاورهای ممکن را تأمین نمیکنند، کارا نیستند.
در روش آرالنو و باند، تفاضل مرتبه ی اول متغیرهای از پیش تعیین شده و درون زا ابزارهایی هستند که با وقفه ای از سطوح خودشان وارد مدل می شوند.
مشابه تمامی رگرسیونهای متغیرهای ابزاری، تخمین زنهای GMM بدون تورش هستند. آرلانو و باند (1991) عملگرهای GMM و روش حداقل مربعات معمولی (OLS) را با هم مقایسه نموده است و به این نتیجه دست یافته اند که تخمین زننده های GMM کمترین تورش و واریانس را نشان می دهد (بالتاگی، 2005).
از این رو در این تحقیق، از آنجا که مجموعه داده ی مورد مطالعه کوتاه مدت است از روش آرلانو و باند (1991) استفاده می گردد (کریمی تکانلو و رنج پور، 1393) .
در ادامه و پس از برآورد ضرایب، لازم است از آزمون سارگان (1958) برای بررسی معتبر بودن متغیرهای ابزاری تعریف شده در مدل و بیش از حد مشخص بودن معادله استفاده شود.
در این آزمون فرضیه صفر مبتنی بر این است که متغیّرهای ابزاری استفاده شده با پسماندها همبسته نیستند. اگر فرضیه ی صفر رد نشود، در آن صورت متغیرهای ابزاری تعریف شده در مدل معتبر بوده و مدل نیاز به تعریف متغیرهای ابزاری بیشتر ندارد.
اما، در صورت رد فرضیه ی صفر متغیرهای ابزاری تعریف شده ناکافی و نامناسب بوده و لازم است متغیرهای ابزاری مناسب تری برای مدل تعریف گردد.
افزون بر این، باید مرتبه ی خود رگرسیونی جملات اخلال نیز آزموده شود. زیرا روش تفاضل گیری مرتبه ی اول برای حذف اثرات ثابت در صورتی روشی مناسب است که مرتبه خود همبستگی جملات اخلال از مرتبه دو نباشد (بالتاگی ،2005؛ اصغرپور و دیگران، 1390) .
در این راستا، برای در نظر گرفتن اثرات پویای مدل، متغیر وقفه دار امنیت غذایی استان ها، وارد مدل شده است. به منظور حذف اثرات ثابت در مدل از روش تفاضل گیری مرتبه ی اول استفاده شده است.
که به دلیل بروز مشکل احتمال وجود همبستگی ما بین وقفه متغیر برون زا و جزء اخلال، از متغیر ابزاری (IV) جهت تخمین استفاده می گردد. برای گردآوری آمار و اطلاعات متغیرهای مدل، از پایگاه داده های بانک مرکزی و مرکز آمار استفاده شده است.
نتایج برآورد مدل
نتایج برآورد وضعیت امنیت غذایی به تفکیک استان ها
هدف نخست این پژوهش محاسبه وضعیت امنیت غذایی استانهای طی دوره 1385-1392می باشد. تمامی استان های کشور به غیر از استان البرز، که امکان دسترسی به اطلاعات و داده های آن برای دوره مورد مطالعه وجود نداشت، مورد بررسی قرار گرفته اند
. جهت برآورد وضعیت امنیت غذایی استانها، از مدلهای (1)تا (4)بیان شده در روش پژوهش، استفاده شده است. از آنجایی که حجم محاسبات و نتایج طولانی و خارج از حوصله این پژوهش است، بنابراین، در جدول (1) فقط نتایج نهایی مدل (1) آورده شده است.
بنا بر استانداردسازی های انجام شده، تمامی محاسبات در فاصله صفر تا یک قرار گرفته اند، ولی جهت تحلیل بهتر نتایج جدول (1) ، در عدد 100 ضرب شده است.
جدول (1) : امنیت غذایی استان ها (واحد سنجش: صفر: امنیت کمتر تا صد: امنیت بیشتر)
منبع: نتایج تحقیق
براساس نتایج جدول (1) ، در سال های 1385 ، 1386 ، 1387 ، 1388 ، 1389 ، 1390 ، 1391 و 1392 ، بهترین وضعیت امنیت غذایی به ترتیب متعلق به استان های فارس و آذربایجان شرقی (51%) ، خراسان رضوی و فارس (61%) ، آذربایجان شرقی (60%) ، خراسان رضوی (59%) ، آذربایجان شرقی و خراسان رضوی (62%) ، آذربایجان شرقی (61%) ، آذربایجان شرقی (61%) و خراسان رضوی (63%) می باشد.
همچنین پایین ترین وضعیت امنیت غذایی در سال های 1385 ، 1386 و 1387 متعلق به استان هرمزگان به ترتیب با 31 ، 32 و 29 درصد و مابقی سال ها متعلق به استان سیستان و بلوچستان با 32 درصد به ازای هر سال می باشد.
بنابر نتایج جدول (1) ، وضعیت امنیت غذایی هر استان طی سال های مختلف ، متغیر بوده است. بنابراین ، جهت تحلیل بهتر نتایج از میانگین وضعیت امنیت غذایی هر استان طی دوره 1392 – 1385 ، ارائه شده در نمودار (1) استفاده می شود.
نمودار (1) : میانگین امنیت غذایی استان ها طی سال های 1385 تا 1392
منبع: یافته های تحقیق
باتوجه به نمودار (1) استان های سیستان و بلوچستان (32%) ، هرمزگان (33%) ، و خراسان جنوبی (39%) از کمترین سطح و استان های آذربایجان شرقی (60%) ، خراسان رضوی (60%) و فارس (59%) از بالاترین سطح وضعیت امنیت غذایی برخوردار بوده اند.
دلیل اختلاف وضعیت امنیت غذایی برآورد شده استان ها، به واقعیت های موجود اقتصاد ایران در زمینه «موجود بودن و دسترسی به مواد غذایی»، «توان اقتصادی خرید و انتخاب مواد غذایی» و «تأمین سلامت و پایداری در دریافت مواد غذایی» بستگی دارد.
مقایسه نتایج این پژوهش که بیانگر میانگین وضعیت امنیت غذایی استانها طی دوره 1392-1385 است با نتایج سال 1390 کالهدوز و نجفی (1391) ، به دلیل متفاوت بودن سال های مورد پژوهش، جای کمی تأمل و درنگ دارد، ولی از آنجا که این پژوهش تنها پژوهشی است که در این زمینه و با مقایسه تمامی استان ها انجام گرفته، توجه به مقایسه نتایج خالی از لطف نیست.
نتایج نشان می دهد که نمایه امنیت غذایی استان سیستان و بلوچستان (17%) کمترین و استان اصفهان (64%) بیشترین مقدار را دارا بوده است.
همچنین در هر دو پژوهش شهروندان استان سیستان و بلوچستان از بیشترین میزان ناامنی غذایی رنج می برند. در زمینه بهترین وضعیت امنیت غذایی، در پژوهش حاضر استان آذربایجان شرقی و در پژوهش کالهدوز و نجفی (1391) ، استان اصفهان از جایگاه نخست برخوردار است.
در نتایج پژوهش حاضر، استان اصفهان در جایگاه هفتم با 52 درصد امنیت غذایی قرار دارد و در پژوهش کالهدوز و نجفی (1391) استان آذربایجان شرقی در جایگاه سوم با 59 درصد امنیت غذایی قرار دارد.
نتایج وضعیت امنیت غذایی این پژوهش با نتایج کرم سلطانی و همکاران (1386) در یزد طی سالهای 84-1383 ناسازگار و با مطالعه موردی استان فارس توسط مرشدی و همکاران (2015) و استان تهران توسط حسن قمی و همکاران (1391) سازگار است.
جهت تحلیل وضعیت امنیت غذایی کل استان ها در هر سال از نمودار (2) استفاده می شود.
نمودار (2) : میانگین وضعیت امنیت غذایی کل استان ها به ازای هر سال
منبع: یافته های تحقیق
در نمودار (2) میانگین وضعیت امنیت غذایی کل استانها به ازای هر سال نمایش داده شده است.
نتایج نمودار نشان می دهد که طی سال های مختلف امنیت غذایی استان ها با فراز و نشیب هایی رو به رو بوده است.
طی سالهای 1385 تا 1392 ، کمترین و بیشترین میانگین امنیت غذایی کل استان ها به ترتیب مرتبط به سال 1388 با 45 % و 1389 با %48بوده است.
هرچند که اختلاف میان حداکثر و حداقل میزان چندان چشمگیر نیست، ولی جای تأمل و درنگ دارد.
به طوری که کمترین میزان امنیت غذایی در سال 1388 ، احتماال متأثر از کاهش قیمت جهانی نفت خام در این سال که منجر به کاهش درآمدهای نفتی ایران از 8/35 درصد تولید ناخالص داخلی در سال 1387 به 3/20 درصد در سال 1388 شده، بوده است (بانک جهانی، 2016) .
نتایج برآورد مدل تأثیر متغیرهای اقتصادی بر امنیت غذایی استانی
پس از محاسبه وضعیت امنیت غذایی استان ها، به مطالعه تأثیر متغیرهای اقتصادی بر آن پرداخته می شود. در این راستا، در جدول (3) ، نتایج آزمون مدل (7) مبتنی بر داده های تابلویی پویا و GMM آورده شده است.
کلیه نتایج حاصل یافته های تحقیق با استفاده از نرم افزار stata12 می باشد. نتایج نشان می دهد، تولید ناخالص داخلی (LnGDP) تأثیر مثبت و معنی داری بر وضعیت امنیت غذایی استان ها ن ها (LnFS) دارد.
به طوری که با افزایش یک درصد در رشد اقتصادی استانها، امنیت غذایی 14/0 درصد افزایش خواهد داشت. براساس مبانی نظری تأثیر رشد اقتصادی (استان ها) در کاهش ناامنی غذایی، زمانی تحقق می یابد که این رشد، اقشار کم درآمد و فقیر را تحت تأثیر قرار دهد.
براساس نتایج این پژوهش، این امر در استان های ایران به وقوع پیوسته و رشد اقتصادی عامل بهبود امنیت غذایی است. نتایج این بخش، با پژوهش حدی (2013)و بریسینگر و اسکر (2014) که به مطالعه تأثیر رشد اقتصادی بر امنیت غذایی پرداخته اند و به ترتیب از گزارش ارزیابی سلامت جمعیت و میزان کالری مصرفی سرانه جهت برآورد وضعیت امنیت غذایی استفاده نموده اند، سازگار است.
شاخص قیمت مواد غذایی استانی با یک وقفه (LnCpi(-1)) تأثیری منفی و معنی دار بر امنیت غذایی دارد. به طوری که قدر مطلق کشش امنیت غذایی نسبت به نرخ شاخص قیمت استانی، 07/0 درصد است.
یعنی، با افزایش یک درصد در سطح قیمت مواد خوراکی و آشامیدنی استان ها، امنیت غذایی استانها 07/0 درصد کاهش می یابد. در واقع، با افزایش قیمت محصولات غذایی، قدرت خرید و توان دسترسی به مواد غذایی اقشار مردم، تقاضا مواد غذایی کاهش و در نتیجه امنیت غذایی کاهش می یابد.
این نتیجه، با مطالعه محمدی (1393) که به مطالعه تأثیرات قیمت مواد غذایی بر امنیت غذایی طی سالهای 1360-1390 با شاخص HFIAS پرداخته، در کوتاه مدت سازگار و در بلند مدت ناسازگار است.
همچنین با نتایج پژوهش گوستافسون (2013) که از میزان کالری مصرفی سرانه برای شاخص سازی امنیت غذایی بهره برده، سازگار است.
شاخص شهرنشینی (UI)تأثیری منفی و معنی دار بر امنیت غذایی دارد. قدر مطلق حساسیت امنیت غذایی استانها نسبت به شهرنشینی، 16/0 درصد است. در واقع، با افزایش یک درصد شهرنشینی استان ها، امنیت غذایی آنها 16/0 درصد کاهش می یابد.
با افزایش شهرنشینی، تعداد شاغلین بخش کشاورزی، عرضه محصولات غذایی کاهش، تقاضا مواد غذایی جمعیت در حال افزایش با مشکل مواجه شده و نتیجتاً منجر به کاهش امنیت غذایی می شود.
براساس مبانی نظری شهرنشینی می تواند با افزایش سواد تغذیه ای مردم، منجر به افزایش امنیت غذایی شود. در حالیکه براساس نتایج این پژوهش، این تأثیر در استان های ایران قابل مشاهده نبوده و نتوانسته کاهش امنیت غذایی استانی را جبران کند. یافته ها، با نتایج چن (2007) که از کالری مصرفی سرانه جهت برآورد وضعیت امنیت غذایی استفاده نموده، سازگار است.
جدول (2) : نتایج داده های تابلویی پویا
منبع: محاسبات تحقیق
نتایج آزمون سارگان برای بررسی معتبر بودن متغیرهای ابزاری تعریف شده در مدل استفاده شده است. نتایج نشان دهنده ی عدم رد فرضیه صفر آزمون سارگان و در نتیجه معتبر بودن متغیرهای ابزاری مورد استفاده در مدل می باشد.
همچنین آماره آزمون آرلانو و باند برای تشخیص مرتبه ی خود همبستگی بین جملات اخلال تفاضل گیری شده محاسبه می گردد.
نتایج نشان می دهد که بین جملات اخلال تفاضل گیری شده خود همبستگی مرتبه دوم برقرار نبوده است. از این رو، روش آرلانو و باند روشی مناسب برای رفع همبستگی بین اثرات انفرادی کشورها و مقدار وقفه دار متغیر وابسته می باشد، که تأییدی بر صحت نتایج بدست آمده از روش داده های تابلویی پویا می باشد. در بخش نهایی پژوهش به منظور تحلیل حساسیت نتایج برآورد مدل، استان های مورد مطالعه به دو گروه تقسیم می شوند.
بدین منظور، ابتدا میانگین تولید ناخالص داخلی استان ها با احتساب درآمدهای نفتی، طی دوره 1392-1385 محاسبه شده و سپس تقسیم بندی به دو گروه استان ها با تولید ناخالص داخلی کمتر و بیشتر از میانگین تولید ناخالص کل استان ها انجام می گیرد. در این تقسیم بندی استان های آذربایجان شرقی، اصفهان، بوشهر، تهران، خراسان رضوی، خوزستان، فارس و مازندران در گروه استان ها با تولید ناخالص بیشتر از متوسط
و استان های آذربایجان غربی، اردبیل، ایلام، چهارمحال بختیاری، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، زنجان، سمنان، سیستان و بلوچستان، قزوین، قم، کردستان، کرمانشاه، کرمان، کهگیلویه و بویراحمد، گلستان، گیلان، لرستان، مرکزی، هرمزگان، همدان و یزد در گروه استان ها با تولید ناخالص کمتر از متوسط قرار می گیرند.
نتایج تحلیل حساسیت، در جداول (3) و (4) آمده است.
جدول (3) : نتایج دادههای تابلویی- تحلیل حساسیت برای استان ها با تولید ناخالص داخلی بیشتر از متوسط
منبع: محاسبات تحقیق
جدول (4) : نتایج داده های تابلویی- تحلیل حساسیت برای استان ها با تولید ناخالص داخلی کمتر از متوسط
منبع: محاسبات تحقیق
نتایج جدول (3) و (4) که به ترتیب نشان دهنده تأثیر متغیرهای اقتصادی بر امنیت غذایی استان ها با تولید ناخالص داخلی بیشتر و کمتر از متوسط می باشند، بیان می کنند که در هر دو گروه از استان ها متغیر رشد تولید ناخالص داخلی استان ها تأثیر مثبت و معنی دار، شهرنشینی و شاخص قیمت مواد غذایی تأثیر منفی و معنی دار بر امنیت غذایی استان ها داشته است.
به طوری که با افزایش رشد اقتصادی استان ها و کاهش قیمت مواد خوراکی و آشامیدنی و شهرنشینی امنیت غذایی با روندی صعودی افزایش خواهد یافت. نتایج تحلیل حساسیت نشان دهنده ی عدم رد فرضیه صفر آزمون سارگان و در نتیجه معتبر بودن متغیرهای ابزاری مورد استفاده مدل برای هر دو گروه استان ها می باشد.
همچنین نتایج نشان می دهد که بین جملات اخلال تفاضل گیری شده خود همبستگی مرتبه دوم برقرار نبوده است. از این رو، روش آرلانو و باند روشی مناسب برای رفع همبستگی بین اثرات انفرادی استان ها و مقدار وقفه دار متغیر وابسته می باشد، که تأییدی بر صحت نتایج بدست آمده از روش داده های تابلویی پویا می باشد.
نتیجه گیری
طراحی استراتژیک امنیت غذایی در سطوح ملی و استانی از اهمیت به سزایی برخوردار است، به طوری که در موارد متعددی ملاحظه شده است که از غذا به عنوان حربه سیاسی استفاده شده است.
از این رو، در این پژوهش، وضعیت امنیت غذایی استان های کشور، با تمرکز بر فرا بخشی و چند ضابطه ای بودن آن و تأثیر متغیرهای اقتصادی بر آن، بررسی و راهکارهایی ارائه می شود.
نتایج بررسی وضعیت امنیت غذایی استان ها نشان می دهد که طی دوره 1392-1385 ، به طور متوسط استان های سیستان و بلوچستان (32%) ، هرمزگان (33%) ، و خراسان جنوبی (39) ، از پایین ترین وضعیت امنیت غذایی
و استان های آذربایجان شرقی (60%) ، خراسان رضوی (60%) ، و فارس (59%) از بالاترین وضعیت امنیت غذایی برخوردارند.
مقایسه نتایج این پژوهش با نتایج کالهدوز و نجفی (1391) به دلیل متفاوت بودن سال- های مورد پژوهش، جای کمی تأمل و درنگ دارد، ولی از آنجا که تنها پژوهشی است که در این زمینه و با مقایسه تمامی استان ها انجام گرفته، توجه به مقایسه نتایج خالی از لطف نیست.
در هر دو پژوهش شهروندان استان سیستان و بلوچستان از بیشترین میزان ناامنی غذایی رنج می برند. در پژوهش حاضر استان آذربایجان شرقی و در پژوهش کالهدوز و نجفی (1391) استان اصفهان از جایگاه نخست وضعیت امنیت غذایی برخوردار بوده اند.
نتایج داده های تابلویی پویا نشان میدهد که رشد اقتصادی استان ها تأثیر مثبت و شاخص شهرنشینی و شاخص قیمت مواد غذایی تأثیر منفی بر وضعیت امنیت غذایی استان ها دارند.
به طوری که با افزایش رشد تولید ناخالص داخلی استان ها و کاهش شهرنشینی و قیمت محصولات غذایی وضعیت امنیت غذایی استان ها بهبود می یابد.
نتایج این پژوهش، با نتایج پژوهش چن (2007) ، گوستافسون (2013) ، حدی (2013) ، برزگر (1391) ، و پیش بینی های نظری سازگاری دارد.
در نتیجه، فارغ از فرابخشی بودن امنیت غذایی در سطح تئوریک و سیاست گذاری، پیاده- سازی برنامه های اجرایی، نیازمند ارتباط ، تعامل و اجرای مشترک توسط بخش ها و زیر بخش های مختلف است.
از این رو پیشنهاد می گردد دولت در سیاست گذاری ها ترکیبی از سیاست هایی نظیر حداکثرسازی رشد اقتصادی متوازن کشور، تغییر، تحول و بهبود شرایط زندگی و اشتغال روستائیان، حداکثرسازی توان تولیدی متناسب با نیازهای غذایی جامعه تا ثبات هرچه بیشتر سطح قیمت مواد غذایی تأمین و انگیزه مهاجرت از روستا به شهر کاهش یابد.
فهرست منابع
1- اداره کل تدوین و تنقیح قوانین و مقررات (1383) قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران. تهران.
2- اداره کل تدوین و تنقیح قوانین و مقررات (1383) قانون برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران. تهران.
3- احسانی، مهرزاد، و خالدی، هومن (1381) شناخت و ارتقای بهره وری آب کشاورزی به منظور تأمین امنیت آبی و غذایی کشور. یازدهمین سمینار کمیته ملی آبیاری و زهکشی.
4- احمدی جاوید، مهری، اکبری، احمد، و ضیایی، محمدباقر (1393) بررسی الگوی مصرف کالاهای خوراکی خانوارهای شهری استان سیستان و بلوچستان با رویکرد امنیت غذایی. تحقیقات اقتصاد کشاورزی، 3 ،158 -143.
5- اصغرپور، حسین، سلمانی، بهزاد، فشاری، مجید، و دهقانی، علی (1390) تأثیر فساد اداری بر نرخ پس انداز ملی کشورهای منطقه) MENA رهیافت داده های تابلویی پویا). فصلنامه تحقیقات مدلسازی اقتصادی،3 ، 99 -121 .
6- بختیاری، صادق، نصراللهی، خدیجه، و عمادزاده، مصطفی (1380) سیاست های تعدیل اجراشده در برنامه اول عمرانی و امنیت غذایی در استان اصفهان. پژوهشنامه بازرگانی، 19 ، .134-99
7- بختیاری، صادق، و مویدفر، رزیتا (1379) کشاورزی و امنیت غذایی پایدار: فرصت ها و چالش ها. سومین کنفرانس اقتصاد کشاورزی ایران
8- برزگر، زهرا (1391) شهرنشینی و تأثیرات آن بر امنیت غذا، آب و انرژی در ایران نمونه موردی: شهر شیراز. فصلنامه برنامه ریزی منطقه ای، 5( 2)64 -53.
9- تنهایی، مریم، زارع، ابراهیم، شیرانی بید آبادی، فرهاد، جوالیی، رامتین (1394) بررسی وضعیت امنیت غذایی با استفاده از شاخص تنوع غذایی: مطالعه ی موردی مناطق روستایی شهرستان مرودشت، استان فارس. فصلنامه ی روستا و توسعه، 4(18)35-17.
10- جعفری ثانی، مریم، و بخشوده، محمد (1386) مقایسه فقر و ناامنی غذایی خانوارهای روستایی و شهری استان خراسان. ششمین کنفرانس اقتصاد کشاورزی ایران
11- حسن قمی، مجید، میرمیران، پروین، امیری، زهره، اصغری، گالله، صادقیان، سعید، سربازی، نرگس، و عزیزی، فریدون (1391) ارتباط امنیت غذایی با تنوع غذایی در افراد باالی 40 سال در منطقه 13 تهران. مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران، 4(14)367 – 360.
12- دستگیری، سعید، محبوب، سلطانعلی، توتونچی، هلدا، و استاد رحیمی، علیرضا (1385) عوامل مؤثر بر ناامنی غذایی: یک مطالعه مقطعی در شهر تبریز سال 84 -1383 . مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل، 3(6)239-233.
13- رنجبر، رحمان (1384) بررسی نحوه تعامل امنیت غذایی با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران. سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی جمهوری اسلامی ایران
14- سند ملی توسعه فرابخشی امنیت غذا و تغذیه (1383) برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران. تهران.
15- کرم سلطانی، زهرا، درستی، احمد رضا، اشراقیان، محمدرضا، سیاسی، فریدون، و جزایری، ابوالقاسم (1386) چاقی و امنیت غذایی در کودکان دبستانی شهر یزد. مجله دانشکده پزشکی ، 7(65) 68-76 .
16- کریمی تکانلو، زهرا، و رنجپور، رضا (1393) اقتصاد سنجی داده های تابلویی. سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی و دانشگاه ها. تهران.
17- کالهدوز، فریبا، و نجفی، فریبا (1390) سامانه ملی پایش امنیت غذا و تغذیه در ایران و تدوین اولین نقشه ی وضعیت امنیت غذایی در کشور (پژوهش سمپات). وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، معاونت سالمت، دفتر بهبود تغذیه جامعه.
18- گتک، سابراتا (1380) درآمدی بر اقتصاد توسعه. ترجمه: زهرا افشاری. انتشارات دانشگاه الزهرا، تهران.
19- محمدزاده، آسیه، درستی مطلق، احمدرضا، و اشراقیان ، محمدرضا (1389) رابطه امنیت غذایی با عوامل اجتماعی- اقتصادی و وضعیت وزن نوجوانان. مجله علوم تغذیه و صنایع غذایی ایران ، 1 (5) ، 62-55 .
20- محمدی، رضا (1393) تأثیرات قیمت مواد غذایی بر امنیت غذایی در ایران طی دوره 1390-1360 .پایاننامه دولتی دانشگاه پیام نور استان البرز. کارشناسی ارشد. استاد راهنما: غلامرضا یاوری.
Anderson, T. W., & Hsiao, C. (1982). Formulation and estimation of dynamic models using panel data. Journal of Econometrics, Elsevier, 18(1), 47-82
Applanaidu, S. D., Abu Bakar, N. A., & Baharudin, A. H. (2014). An econometric analysis of food security and related macroeconomic variables In Malaysia: A Vector Autoregressive Approach (VAR). UMK Procedia, 1, 93-103
Arellano, M., & Bond, S. (1991). Some tests of speciation for Panel Data: Monte Carlo evidence and an application to employment equations. Review of Economic Studies, 58, 277-297
Babatunde, R. O., Omotesho, O. A., & Sholotan, O. S. (2007). Factors influencing food security status of rural farming households in North Central Nigeria. Agricultural Journal, 2(3), 351- 357
Bala, B. K., Alias, E. F., Arshad, F. M., Noh, K. M., & Hadi, A. H. A. (2014). Modelling of food security in Malaysia. Simulation Modeling Practice and Theory, 47, 152- 164
Baltagi, B. H. (2005). Econometrics of Panel Data; John Wiley & Sons Ltd, The Atrium, Southern Gate, Chichester, England
Breisinger, C., & Ecker, O. (2014). Simulating economic growth effects on food and nutrition security in Yemen: A new macro- micro modeling approach. Economic Modelling, 43, 100- 113
Brinkman, H.-J., de Pee, S., Sanogo, I., Subran, L., & Bloem, M. W. (2009). High food prices and the global financial crisis have reduced access to nutritious food and worsened nutritional status and health. Journal of Nutrition, 140(1), 153S–161S
Chen, J. (2007). Rapid urbanization in China: A real challenge to soil protection and food security. Catena, 69(1), 1-15
De Cock, N., D’Haese, M., Vink, N., Van Rooyen, C. J., Staelens, L., Schonfeldt, H. C., & D’Haese, L. (2013). Food security in rural areas of Limpopo Province, South Africa. Food Security, 5 (2), 269- 282
De Muro, P., & Burchi, F. (2007). Education for rural people and food security: A cross country analysis. Food and Agriculture Organization of the United Nations
Diaz- Bonilla, E., & Ron, J. F. (2010). Food security, price volatility and trade: some reflection for developing countries, ICTSD Programme on Agricultural Trade and Sustainable Development. Issue Paper No. 28
Ecker, O. (2012). Agricultural growth is good, but is not enough to improve nutrition, International Food Policy Research Institute, Secure Nutrition Seminar, World Bank, June
El-Zanathy, F., & Way, A. (2009). Egypt demographic and health survey 2008. Ministry of Health, El-Zanaty and Associates, Macro International, Cairo.
Engel, E. (1857). Die productions- und consumptionsverhaltnisse des konigreichs sachsen. Reprinted in Engel’s Die Lebenskosten belgischer Atbeiter-Familien.Dresden, 1895
Epp, S. (2011). Provincial approaches to food security report, CoPublished by Food Matters Manitoba and the Manitoba Alternative Food Research Alliance
FAO. (1996). The state of food and agriculture report, Food and Agriculture Organization of the United Nations, Rome
FAO. (2008). An introduction to the basic concepts of food security, online: http://www.fao.org/docrep/013/al936e/al936e00.pdf
FAO. (2008). Urbanazation and food security in Sub-Sabaran Africa. Paper prepared for the 25th regional conference for Africa. Nairobi, Kenya: June
FAO. (2012). World food programme, IFAD. The State of Food Insecurity in the World 2012. Rome
FAO. (2015). The state of food insecurity in the world, International Hunger Targets: Taking Stock of Uneven Progress
FAO & WFP (World Food Programme) (2009). The state of food insecurity in the world: Economic crises – Impacts and lessons learned. Rome: Food and Agriculture Organization of the United Nations
Fischer, T., Byerlee, D., & Edmeades, G. (2014). Crop yields and global food security, Grains Research and Development Corporation Report. Australian Centre for International Agricultural Research
Ghassemi, H., Harrison, G., & Mohammad, K. (2005). An accelerated nutrition transition in Iran. Public Health Nutrition, 5 (1A), 149- 55
Gustafson, D. J. (2013). Rising food costs and global food security: key issue and relevance for India. Indian Journal of Medical Research, 138 (3), 398- 410
Haddad, L., Alderman, H., Appleton, S., Song, L., & Yohannes, Y. (2003). Reducing child under- nutrition: How far does income growth take us? World Bank Economic, Review, 17, 107-131
Headey, D. (2013). Developmental drivers of nutritional change: a cross – country analysis. World Development, 42, 76-88
Hsiao, C. (1986). Analysis of panel data, Cambridge University Press
International Fund for Agricultural Development (2012). Water and Food Security, Rome
Mason, J., Rivers, J., & Helwig, C. (2005). Recent trends in malnutrition in developing regions: Vitamin A deficiency, anemia, iodine deficiency, and child underweight. Food and Nutrition Bulletin, 26(1), 57–162
Matuschke, I. (2009). Rapid urbanization and food security: using food density maps to identify future food security hotspots, Contributed paper prepared for presentation at the International Association of Agricultural Economists Conference, Beijing. China, August
Maxwell, S. (1988). National food security planning: first thoughts from Sudan, Paper presented to Workshop on Food Security in the Sudan, IDS, Sussex, 3- 5 October 1988; and in Maxwell, Simon (ed), 1991, To Cure All Hunger: Food Policy and Food Security in Sudan, IT Publication, London, 1991
Mohammadi, F., Omidvar, N., Houshiar- Rad, A., Khoshfetrat, M. R., Abdollahi, M., & Mehrabi, Y. (2012). Validity of an adapted household food insecurity access scale in urban households in Iran. Public Health Nutrition, 15(1), 149- 157
Morshedi, L., Lashgarara, F., Hosseini, S. J. F., & Omidi Najafabadi, M. (2015). The Role of organic farming in improving food security in Fars Province. Biological Forum- An International Journal, 7 (2), 426- 429
Overman, H. G., & Venables, A. J. (2005). Cities in the developing world, CEPDP, 695. Centre for Economic Performance. London School of Economics and Political Science, Lindon, UK. ISBN 0753018756
Pinstrup, A. (2009). Food security: definition and measurement. Food. Security, 1, 5–7
Reardon, T., & Matlon, P. (1989). Seasonal food insecurity and vulnerability in drought affected regions of Burkina- Faso, in D. E. Sahn (ed), Seasonal Variability in Third World Agriculture: the Consequences for Food Security, Baltimore and London: John Hopkins University Press
Sant’ana de Camargo Barros, G., Rogerio Aparecido Alves, L., & Osaki, M. (2010). Biofuels, food security and compensatory subsidies. China Agricultural Economic Review, 2(4), 433-455
Sargan, J. D. (1958). The Estimation of economic relationships using instrumental variables. Econometrica, 26 (3): 393–415
Timmer, P. (2000). The Macro dimensions of food security: evidence growth, equitable distribution, and food price stability. Food Policy, 25(3), 283-295
Todaro, S. (2006). Economic development, Prentice Hall: Ninth Edition
UNDPI. (1998). Universal declaration of human rights, United Nations Department of Public Information, New York, NY
United Nations (1975). Report of the world food conference. Rome, 5- 16. November 1974, New York
Usha, A. (2002). Urban environment – sustainable development, Working Paper Series, K
Vhurumuku, E., Nanayakkara, L., Petersson, A., Kumarasiri, R. H. W. A., & Rupasena, L. P. (2012). Food security in the Northern and Eastern Provinces of Sri Lanka, A comprehensive food security assessment report, United Nations World Food Programme, Ministry of Economic Development and Hector Kobbekaduwa Agrarian Research and Training Institute
World Bank (1986). Poverty and hunger: issues and options for food security in developing countries. World Bank Policy Study, Washington DC
World Bank (2014). World development indicators database. Accessed June 6, 2014: http://data.worldbank.org/data-catalog/worlddevelopment-indicators
48. World Bank (2016). World development indicators database. Accessed June 30, 2016. http://data.worldbank.org/data-catalog/worlddevelopment-indicators
تایپ و تولید محتوای دیجیتال این مقاله توسط مجله اینترنتی ائل اوبا صورت گرفته است ،
بدین جهت انتشار آن صرفا با ذکر نام نویسندگان این اثر و نام سایت امکانپذیر خواهد بود.
مجله اینترنتی ائل اوبا آماده دریافت مقالات اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و … حول محور آذربایجان است.
پست الکترونیکی : info@eloba.ir
مطالب جالب
گل محمدی یا قیزیل گول
چرا خالق اتوبوس برقی ایرانی آکیا به ترکیه رفت؟
شاخص فلاکت آذربایجان شرقی در وضعیت نارنجی