از شاعران قرن دهم هجرى است به سياحت و تجارت اوقات مىگذرانيده مدتها در هند اقامت گزيده به حسن كردار و لطافت گفتار و سرعت انتقال و جودت ذهن از شعراى زمان و ظرفاى دوران ممتاز بوده حكايات عجيب و روايات غريب بر لوح بيان مىنگاشته است.
تقى كاشى در خلاصة الاشعار و زبدة الافكار (تأليف 975-1016) مىنويسد: «در اوايل حال به هند رفت و از آنجا به زيارت بيت الحرام خراميد و مدت سه سال در مكۀ معظمه ماند و از راه دريا متوجه عراق شد تا به دارالمؤمنين كاشان رسيد
با كمينه طريق مخالطت مرعى داشت و از اينجا به دار الارشاد اردبيل رفت بعد از اندكى ارادۀ سفر روم كرد هنوز تهيۀ اسباب سفر فراهم نشده خويشان وى به طمع مال شبى بر سر وى رفته بيچاره را خفه كردند و اين قضيه در شهور سنة 987 اتفاق افتاد».
از اوست:
عالم همه پوست آمد و مغزش دوست
منصور چو مغز ديد بگذشت ز پوست
از هرچه نه اوست در گذشتن چه نكوست
نامردى اگر نگذرى از هرچه نه اوست
***
خوش آن روزى كه پابوست من بيچاره مىكردم
تو دامن مىكشيدى من گريبان پاره مىكردم
(روز روشن، ص 96 – دانشمندان آذربايجان، 69-70)
دولتآبادی، عزیز. ۱۳۷۷. سخنوران آذربایجان (از قطران تا شهریار). ۲ ج. تبریز – ایران: ستوده. جلد ۱ صفحه ۹
مطالب مرتبط
محمد فضولی ؛ سید عظیم شیروانی نین تذکره سیندن
نظامی گنجوی شاعر بزرگ تُرکان آذربایجان
آذربایجان ادبیات تاریخینه بیر باخیش (2)