ائل اوبا | مرجع فرهنگ و تاریخ آذربایجان

و من آیاته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتکم و ألوانکم إنّ فی ذلک لآیات للعالِمین

جشن سارکیس مقدس – SURP SARKIS

چناقچی (Canaqi) – روستایی است از بخش خرقان (قاراقان) شهرستان ساوه با طبیعتی کوهستانی و سردسیر که ارمنی‌نشین و مسلمان‌نشین است و مانند غالب آبادی‌های ما سفلا و علیا و بالا و پایین دارد.

سخن اینک بر سر چناقچی یا به اصطلاح خودشان «چناخچی – سفلا» است که از رودخانه چناقچی علیا مشروب می‌شود و تعدادی باغ میوه دارد با غله و حبوبات و بنشن و سیب‌زمینی و این‌جور چیزها؛ و بافتن قالی و قالیچه و گلیم و جاجیم هم از هنرهای دستی اهالی محل است.

ارامنه چناقچی مردمی آرام، زحمتکش، مهربان و مهمان‌دوست هستند و به آداب و رسوم و سنت‌های خود دلبستگی دارند. حتی افرادی که از محل کوچ کرده‌اند و اینک در تهران مقیم هستند آداب و سنت‌های خود را از دست نداده‌اند.

یکی از جشن‌ها و شادی‌های قدیمی آنان گرفتن جشن سارکیس مقدس است که بعد از عید ژانویه یا جشن آغاز سال نو می‌گیرند.

بیست و پنج روز که از سال نو ارمنی یا مسیحی گذشت، نوبت به روز سارکیس مقدس می‌رسد؛ البته این بیست و پنج روز ثابت نیست و ممکن است یکی دو روز پس و پیش شود.

عید سارکیس مقدس از بسیاری جهات مانند عید قربان مسلمانان است و مراسم آن در هفته اول بهمن‌ماه خورشیدی و در حدود همان بیست و پنجم ژانویه است. شش روز مانده به روز سارکیس مقدس، ارامنه ایران به مدت شش روز روزه می‌گیرند؛ به این نحو که در بیست و چهار ساعت یک وعده غذا می‌خورند و آن هم ظهر به ظهر.

البته کسانی که روزه می‌گیرند هنگام ظهر غذاهای چربی‌دار نمی‌خورند. خوردن خوراک چربی‌دار، روزه و عبادت این روزها را باطل می‌کند. خوراکی‌هایی که در این روزها بیشتر می‌خورند عبارتند از: سیب‌زمینی، لوبیا و نخود آب‌پز، آش رشته، آش آرد و اسفناج آب‌پز که با نمک و نان می‌خورند.

روز ششم که شد، مردم می‌گویند امروز بعد از ظهر سارکیس مقدس یال و دم اسب سفیدش را می‌کند (یعنی موهای زیادی یال و دم اسبش را کوتاه می‌کند) و بعد سوار بر آن می‌شود و تا شب هنگام به خانه‌ها سر می‌زند و آرزوهای آن‌ها را برمی‌آورد.

به همین جهت روز ششم روزه که روز سارکیس هست، مردم آبادی اسب و قاطر و الاغ‌های خودشان را یال و دم می‌کنند و یال حیوان را کوتاه می‌کنند و دم او را می‌زنند و معتقدند حیوان زرنگ و راهرو می‌شود.

کسانی که قربانی داشته باشند، ظهر که سارکیس مقدس به راه می‌افتد قربانی می‌کنند و گوشت آن را به همه همسایه‌ها می‌دهند؛ چه ارمنی چه مسلمان فرق نمی‌کند. با خون قربانی بر روی تاپوها و درها شکل صلیب رسم می‌کنند و عقیده دارند که آرد و گندم کندوها و تاپوها برکت می‌کند.

کار دیگری که می‌کنند، از آرد گندم برشته برای دختران و پسران جوان که می‌خواهند شب نان شور بخورند، نان شور می‌پزند. به نیت اینکه طالع خودشان را در خواب ببینند آن نان شور را می‌خورند و آب هم نمی‌خورند و می‌خوابند؛ در خواب هر کس را دیدند که بهشان آب داد، با همان کس عروسی می‌کنند.

این نان شور را نباید مادر دختر یا مادر پسر بپزد؛ باید یکی از خویشان مانند زن‌عمو یا زن‌دایی بپزد.

نیز شب که شد، با آرد گندم برشته و شیره خمیری درست می‌کنند که به آن «پوخیند» می‌گویند. مقداری از آن را می‌خورند و مقداری هم با بشقاب بر روی کندو و تاپو می‌گذارند تا وقتی که شب سارکیس مقدس آمد، شمشیر خودش را در آن فرو کند.

صبح که شد، بانوی خانه با آرد گندم برشته و آب، غذایی به نام «خوس» می‌پزد. همه اهل خانه صبح زود روی خوس شکر و شیر و روغن می‌ریزند و می‌خورند. یعنی این رسم است که باید در همه خانه‌ها مردم خوس بخورند. در روز سارکیس مقدس از ساعت ده صبح در کلیساها مراسمی برگزار می‌شود و دخترها در این روز بیشتر به جنب و جوش می‌افتند.

درباره سارکیس مقدس داستان‌های زیادی گفته شده است. علت اینکه سارکیس مقدس بیشتر به خواب دختران جوان می‌آید این است که ارامنه او را به عنوان «ناجی دختران» می‌شناسند.

می‌گویند در روزگاران قدیم عده‌ای از دختران ارمنی برای آوردن آب عازم یک چشمه کوهستانی شدند، ولی ناگهان اژدهایی بر سر راه آنان قد علم کرد؛ اما درست در همان لحظه‌ای که دخترها دل بر هلاک گذاشته بودند، سارکیس مقدس از راه رسید، اژدها را کشت و آن‌ها را نجات داد.

داستان دیگری که درباره سارکیس مقدس گفته‌اند این است که در زمان‌های قدیم خانواده فقیری بود. زن یک روز با خشم می‌گوید: «اگر راست است که سارکیس مقدس معجزه می‌کند، بیاید کاری کند که گندم کندوی ما تمام نشود».

روز سارکیس مقدس فرا می‌رسد و شب‌هنگام او به خانه آن خانواده می‌آید و شمشیر خودش را در گندمی که در تاپو بوده فرو می‌کند. از آن پس هرچه از گندم برمی‌دارند تمام نمی‌شود.

سال‌ها می‌گذرد و روزی زن می‌گوید: «ما خسته شدیم، دیگه بسه، حالا وضع ما خوب شده و می‌خواهیم گندم این تاپو تمام بشه».

سارکیس مقدس به خواب زن می‌آید و می‌گوید: «از گندم این تاپو نان بپز و بعد یک مرغ بیاور و به محض اینکه نان را از تنور درآوردی، بگذار جلو مرغ تا به نان نوک بزند؛ آن وقت گندم تاپوتان کم می‌شود».

زن همین کار را می‌کند و از آن روز رسم ارامنه ساوه است که هر وقت نان بپزند، نمی‌گذارند مرغی به نان نزدیک شود و نوک بزند؛ زیرا عقیده دارند نان بی‌برکت می‌شود و زود تمام می‌شود.

تاریخ گردآوری: دی‌ماه ۱۳۵۱ خورشیدی

راوی: هلن آساطوریان (۲۰ ساله، خیاط) از چناقچی سفلای خرقان ساوه

روایت دوم از کزاز اراک

سورپ سارکیس (SURP SARKIS)

ارامنه هر سال جشنی دارند به نام سورپ سارکیس که در سال جاری (۱۳۵۰ خورشیدی) مصادف با ۲۹ ژانویه برابر با ۹ بهمن‌ماه است.

ارامنه معتقدند سورپ سارکیس در این روز ازدواج می‌کند و باید برای او جشن بگیرند و «پوخیند» (Poxind) درست کنند.

طرز تهیه پوخیند به این ترتیب است: اول گندم، جو، نخود، نخود فرنگی، تخمه کدو، تخمه خربزه، تخم هندوانه، ذرت و تخم پنبه را می‌سایند تا به صورت آرد درآید؛ بعد آن را با شیره انگور مخلوط می‌کنند و در یک کاسه می‌ریزند.

کاسه را روی طاقچه‌ای در انبار گندم و آرد می‌گذارند و کنارش یک بشقاب یونجه خشک و یک بشقاب علف سبز قرار می‌دهند.

ارامنه عقیده دارند دم‌دمای صبح سورپ سارکیس با اسب سفید و بالدار خود به انبار خانه کسی می‌رود که در سال گذشته به مردم نیکی کرده باشد.

اسب او پای خود را روی یونجه خشک می‌گذارد، سارکیس به اسب علف سبز می‌دهد و قدری پوخیند هم خود می‌خورد. صبح وقتی صاحب‌خانه جای نعل اسب را می‌بیند، با خوشحالی برای تمام اهل ده (به‌خصوص فقرا) آرد و شیر می‌برد؛ زیرا آمدن سورپ سارکیس برای او خوشبختی و برکت می‌آورد.

آن روز صبح تمام مردم باید «کاتوخوس» (Kato Xus) بخورند.

کاتوخوس به معنی «غذای شیر» است که با آرد و آب یا آرد و شیر درست می‌شود.

مقداری از آن را هم برای آمرزش درگذشتگان برای فقرا می‌برند. بعد از ظهر، اهالی به دیدن کسی می‌روند که سورپ سارکیس وارد خانه او شده و با نوای زورنا (Zurna) و دهل، خوردن و نوشیدن آغاز می‌شود. از این شنبه تا شنبه دیگر را «هفته سورپ سارکیس» می‌نامند.

از آخرین دوشنبه قبل از شنبه سورپ سارکیس، روزه می‌گیرند؛ به این ترتیب که غذاهای چرب (پنیر، روغن، گوشت، تخم‌مرغ، کره) نمی‌خورند و به جای آن کوفته نخود و قاراکورا (Qarakura) یا لپه می‌خورند.

کسانی که روزه گرفته‌اند، وقتی ظهر زنگ کلیسا به صدا درمی‌آید، به کلیسا می‌روند و نان «چالاکی» (Calaki) می‌خورند. چالاکی نانی بی‌نمک است که ریش‌سفید هر خانه هر روز ظهر به کلیسا می‌آورد.

روز شنبه هفته بعد (آخرین روز هفته سورپ سارکیس) هر کس نذری دارد قربانی می‌کند و گوشت آن را روز یکشنبه بین فقرا تقسیم می‌کند.

شب یکشنبه نیز رسمی بین دختران دم‌بخت مرسوم است: دختر آرد و نمک و آب را مخلوط کرده و می‌خورد (خوراکی به نام «آغی بلیط» Aqi-Blit) تا در خواب شوهر آینده‌اش به او آب بدهد.

تاریخ گردآوری: بهمن‌ماه ۱۳۵۰ خورشیدی

راوی: وارطان داودیان (۱۹ ساله، محصل) به روایت از بانو پری مهرابیان و بانو وارتوهی عیدی از کزاز اراک

منبع : جشن ها و آداب و معتقدات زمستان ، مجلد دوم، ص 176، گردآوری و تالیف : سیدابوالقاسم انجوی شیرازی ، نشر امیرکبیر ، تهران


error: محتوا محافظت شده است!