تغلق شاهیان سلسلهای مسلمان از سلاطین دهلی بودند که میان سالهای ۷۲۰ تا ۸۱۵ هجری قمری نزدیک به یک صده بر بخش بزرگی از شبهقاره هند حکم راندند.
تغلق به معنای سردار از واژه ترکی قتلغ برگرفته شدهاست که در هندی به این شکل درآمدهاست.
بنیانگذار این سلسله فردی از قبایل ترک نواحی مرزی آسیای مرکزی و شبهقاره هند به نام غیاثالدین تغلق بود.

تغلقشاهیان خود را پیروی خلفای عباسی مصر میدانستند و مشروعیتشان را از ایشان میگرفتند.
اینگونه در میان رعایا نفوذ کرده و موقعیت دینی شان را تثبیت کرده بودند. در خطبههایشان نام خلفا آورده میشد و بر سکهها لقب ایشان را میزدند.
در ساختار حکومتی تغلقشاهیان، سلطان بالاترین جایگاه را داشت، جایگاهی که با تکیه به سپاه به دست میآمد.
وی تمامی والیان و افراد دولت را تعیین میکرد و بر تمامی سرزمینهای زیر سلطهاش تسلط داشت.
بالاترین مقام قضایی قاضیالقضات بود که توسط سلطان تعیین میشد.
وی که از میان علما انتخاب میشد به امور قضایی رسیدگی میکرد و قاضیان دیگر شهرها و ولایات تعیین میکرد.
در زمان محمد بن تغلقشاه قاضیالقضات در قصر سلطان زندگی میکرد، سالانه دوازده هزار دینار دریافت میکرد، همچنین سلطان خلعت و اسبی تندرو به وی اهدا نمود.
سلاطین نیز گاهی در امور قضا دخالت میکردند و در محاکم حضور مییافتند و نظر میدادند. قاضیان در قضاوتهای دشوار از علما مشورت میگرفتند.
غیر از این، دیوان مظالم نیز برپا بود که سلطان هفتهای دو بار در آن حاضر میشد.
در این دیوان که علاوه بر سلطان حاجب نیز حضور داشت، ورود همه مردم برای تظلم خواهی آزاد بود و حکمهایی که سلطان در اینباره میداد در همانجا اجرا میشد.
هند تحت سلطه تغلقشاهیان به چندین ولایت تقسیم میشد و هر ولایت را یک والی که توسط سلطان تعیین میشد اداره میشد.
ایشان را در مناطق تحت نفوذشان امیر مینامیدند. مقام هر والی هرساله با فرستادن خلعت توسط سلطان تجدید میشد.
مناطق تحت نفوذ والیان از شمال به حانسی، پتیاله، لاهور، پنجاب، اسلام آباد، سرینگر، سیملا، از شرق و جنوب شرقی به دوآب، علیگره، کنوج، بهار، جایا، لکهنو، جوالپور، کلنجر، اللّه آباد، از غرب و جنوب غربی به فتحپور، جایپور، راجپوتانا، بهاولپور، حیدرآباد، میوار، مالوه، ستبور، مهارشترا و از جنوب به کَرا و مهبرا و بهوپال محدود میشد.
محل اقامت سلطان که دارالسلطنه نامیده میشد در دهلی قرار داشت.
نخستین دروازه دارالسلطنه را درِ مشورتخانه مینامیدند که در کنارش غرفههایی برای مأموران اجرای احکام سلطان وجود داشت.
مجلس مشورتی به جهت تبادل نظر در امور سلطنت تشکیل میشد.
در این مجلس چون سلطان مینشست دیگران میایستادند، در برابر سلطان وزیر میایستاد، پشت سر او کاتبان، در دو طرف مجلس سپاهیان مسلح به شمشیر، قاضیالقضات و خطیبالخطبا و بزرگان و مشایخ نیز در اطراف میایستادند.
حاجب بزرگ شکایتنامهها را تقدیم سلطان میکرد و سلطان دستورهای لازم را میداد.
درخواستهای علما اما در مجلس خاص بیان میشد و سلطان در آنجا با علما مینشست.
در نبود سلطان مسئولیت اداره کشور و حفظ امنیت پایتخت با حاجب بزرگ یا نایبالسلطنه بود که دومین مقام اداری کشور پس از سلطان محسوب میشد و در همه کارها به سلطان یاری میرساند.
وزارت نیز از منصبهای مهم تغلقشاهیان بود، برخی از وزیران سرپرست امور نظامی بودند و برخی به امور داخلی کشور چون دخل و خرج ولایات نظارت رسیدگی میکردند.
سپاه تکیهگاه قدرت سلطان بود. مسئولیت سرکشی سپاه بر عهده حاجب بزرگ بود و به امور سرکردگان آن رسیدگی میکرد.
مسئولیت تدارکات سپاه نیز با صاحب دیوان عریض بود و همواره در جلو سپاه میایستاد.
بالاترین جایگاه در سپاه از آن خانها بود و پس از ایشان به ترتیب ملوک، امرا، سپهسالاران و سپاهیان قرار میگرفتند.
درآمد هر گروه به ترتیب، صدهزار تنکه، پنجاه هزار تنکه، سی تا چهل هزار تنکه، پانزده تا بیست هزار تنکه و هزار تا ده هزار تنکه بود.
مطالب مرتبط
ملاقات ناصرالدین شاه با لوئی پاستور در پاریس
تورکولوژی: تاریخ و فرهنگ ترکان
آلتین اردو