می دانیم كه چگیل ها یكی از شاخه های قارلوق ها بوده اند. در قرن دهم میلادی علیرغم آگاهی به این خویشاوندی، چگیل ها به عنوان یك قبیله مستقل شناخته می شدند.
طبق اطلاعات موجود در كتاب حدود العالم كه اطلاعات مربوط به ربع اول قرن دهم را در خود جمع كرده است.
اكثریت آنها در شمال دریاچه ایسیق گول زندگی می كردند، بخشی نیز در شهری به همین نام ( چگیل ) در مسافتی نزدیك طراز ساكن بودند.
در حدود العالم از چگیل واقع در میانه چگیل و قارلوق به مثابه شهری معمور، بزرگ، غنی، در محدوده مرزی اسلام نام برده می شود.
طبق اظهار كتاب المقدسی ( نوشته شده در سال 985 میلادی ) چگیل شهری كوچك با برج و بارو بوده است. دارای مسجد و بازار نیز بوده است.
كاشغری ( قرن 11 میلادی ) چگیل ها را به سه شاخه تقسیم می كند.
شاخه ای كه زندگی چادرنشینی داشته اند در قویاش، شاخه ای دیگر در قصبه ای نزدیكی تالاس و شاخه ای دیگر در روستاهای حومه كاشغر زندگی می كرد.
همین مولف در جای دیگر از كتاب خود چگیل ها را به مثابه یكی از طوایف ترك ساكن در سواحل رود ایلی ( ایلا ) ذكر می كند.
بر این اساس قلعه هایی بنام قویاش در سواحل ایلی ( ایلا ) و یا مكانی نزدیك به آن باید بوده باشد.
می دانیم یك گروه از قارلوق هم زمان با تالیف كتاب كاشغری یعنی در نیمه دوم قرن یازدهم در ماوراء النهر زندگی می كردند.
چگیل های مورد اشاره در آن هنگام هسته مركزی اردوی خاندان قره خانیان را در ماوراء االنهر تشكیل می دادند.
در سال 482 (1089 ) فرمانده این چگیل ها عین الدوله نامیده می شد.
به نظر می رسد عین الدوله در آن زمان در ماوراء النهر به خدمت سلطان ملكشاه سلجوقی وارد شده ولی به لحاظ بر آورده نشدن انتظارات خود از وی جدا شده است.
ولی در همان سال وی توسط شاهزاده قره خانی به نام یعقوب تكین به سمرقند احضار و سپس كشته می شود. ( ابن اثیر ج 10 ، ص 173-172 )
از قرن دوازدهم به بعد در هیچ یك از منابع نامی از چگیل ها برده نمی شود.
این خود بیانگر این است كه اكثریت غالب آنها وارد مرحله زندگی یكجانشینی شده بوده اند.
در حدود العالم چگیل ها قومی كثیر با موجودیتی قوی تصویر می شوند و همانند قارلوق ها انسان هایی خوش خوی، مهربان و مهرورز توصیف شده اند.
(حدود العالم ص 84-83 )
چگیل ها در ادبیات فارسی نیز با این خصوصیات توصیف شده اند.
( ف. كوپرولو ، یادداشتهای جدید درباره قبیله قایی ، ج 8/31 ص 452-444 )
محمود كاشغری از دشمنی دیرینه میان اوغوزها و چگیل ها سخن می گوید. به اعتقاد ما چنین عدواتی تنها پس از فتح جلگه اسفیجاب توسط قره خانیان بروز كرده است.
چون كه مدتها قبل از آن در محدوده مابین این دو عشیره ترك اراضی دولت سامانیان و امیرنشین اسما تابع آنها یعنی اسفیجاب و مساكن قارلوق ها قرار داشت.
امروزه در تركیه چهار روستا به نام چگیل وجود دارد. در میان اسامی نواحی مختلف تركیه نیز برخی اسامی به این شكل مشاهده می شود.
توخسی: قبلا اشاره كردیم كه توخسی ها نیز شاخه و یا تیره ای از قبیله قارلوق بوده اند.
در حدود العالم این نام به شكل توخس و در كتاب كاشغری و مروزی به شكل توخسی نمایش داده شده است.
برای من معنی این اسم ومنشاء آن مجهول است. شاید این كلمه تركی شده اصلا توقسی بوده باشد.
همانگونه كه توخسی ها در سواحل رود ایلی و در همسایگی غرب چگیل ها زندگی می كردند. كمی به سمت غرب و در نواحی نزدیك به مصب رودخانه چو نیز مسكن گزیده بودند.
در این ناحیه روستاها و شهرهایی به نام سویاب، بیگلی ایگ، اوزكت، لازینه و فراخیه قرار داشتند.
از این ها سویاب یكی از پایتخت های خاقان نشین گوك ترك غربی و حكمرانان تورگیش بود.
راهب چینی هوئن چانگ كه در سال 630 میلادی از سویاب دیدن كرده است می نویسد كه تا 3/5 – 3 كیلومتری پیرامون سو یاب اجتماعاتی از بازرگانان كشورهای مختلف كلنی هایی را بوجود آورده اند.
شهر بلاساغون معروف در دوره قره خانیان یكی از دو محله همین شهر سو یاب بوده است.
در حدود العالم آمده است كه سو یاب روستای بزرگی بوده و استعداد تدارك 20000 سوار را دارد.
همچنین روستای بیگلی لیگ نیز جزء مناطق متعلق به توخسی ها ذكر می شود. امیر (دهقان) این روستا تحت عنوان ینال تگین فرماندهی 3000 سوار را داشته است.
به علاوه در كتاب مذبور سكونت سایر تیره های توخسی در روستاهای لازینه و فراخیه ذكر می شود.
در میانه این دو روستا نیز روستای اوزكت قرار داشت، كه موقعیت ضعیفی را دارا بود (حدود العالم ص 85-84). كاشغری تنها از سكونت توخسی ها در قویاش (سواحل رود ایلی) می نویسد.
دانشمند بزرگ ضمن یادآوری این نكته كه زبان اوغوزها ظریف ترین لهجه ها می باشد،
در عین حال می نویسد كه صحیح ترین زبان نیز زبان یغماها و توخسی ها است و به آن تركی خاقانیه نام می دهد
( دیوان لغات كاشغری، ج 1 ، ص 31-30 ).
در قرن یازدهم به غیر از كاشغری در هیچ منبع دیگری از توخسی ها سخن به میان نمی آید.
این امر نشاندهنده اینست كه در شروع قرن دهم توخسی ها حیات یكجانشینی خود را آغاز كرده و این خصوصیت را در قرن یازدهم هر چه بیشتر تقویت كرده اند.
منتها پروسه ای كه از نیمه قرن ششم به بعد با اسكان اجتماعات ترك در وادی چو و تالاس آغاز شده و از نیمه دوم قرن یازدهم منجر به تركیزه شدن این مناطق گردید هنوز به اتمام نرسیده بود.
كاشغری نشان می دهد كه اهالی شهرهای بلاساغون، طراز (تالاس) و بیاض ( اسفیجاب) به دو زبان تركی و سغدی سخن می گفته اند
(ج 1 ، ص 31 ).
در همان زمان در بسیاری از روستاهای كاشغر، شهر مقدس قره خانیان، كنچكچه صحبت می شده است.
مطالب مرتبط
آیا خطوط کشف شده در جیرفت جعلی است؟
کیت های تست دی ان ای; واقعیتی غیر قابل انکار؟ یا کلاهبرداری بزرگ؟
امپراتوری قیپچاق ها