نشریه الکترونیکی ائل اوبا

و من آیاته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتکم و ألوانکم إنّ فی ذلک لآیات للعالِمین

نگاهی به تاریخچه «اوزان»، عارفان و نغمه سرایان آذربایجان


لینک مطلب : http://eloba.ir/?p=7760

ادبیات عاشیقی شامل داستان‌ها، قاراوللی‌ها (لطایف) و اشعار است. داستان‌های عاشیقی به سه گونه، حماسی (رزمی) غنایی (بزمی) و اجتماعی (خانواده و اخلاق) تقسیم می‌شوند.

در داستان‌های حماسی از مبارزات و قهرمانی‌های مردم در راه کسب آزادی و دفاع از میهن و نوامیس مذهبی و ملی سخن می‌رود. شجاعت و دلاوری‌های قهرمانان بومی ستایش می‌شود. مانند حماسه‌های «دده قورقود»، «کوراوغلو»، «قاچاق نبی»(قوچاق نبی)، «قاچاق کرم» و غیره.

داستان به نوعی از نقل‌ها و سرگذشت‌ها اطلاق می‌شود که از تکه‌های متوالی نظم و نثر درست می‌شوند. موضوع و مضمون داستان به طور کلی از حیات و مبارزات عاشیق‌های پیشین ملهم است. قهرمان این داستان‌ها، عموماً دلباختگان پاکدلی هستند که مثل قهرمان‌های افسانه‌ها، در راه رسیدن به معشوق تلاش می‌کنند. نهایت این که بر خلاف افسانه‌ها، یاوران قهرمان در منظومه‌ها به طور کلی نیروهای ناشناخته و گاه نیز مقدسان دینی هستند و هنر قهرمان از عوامل مؤثر در این مبارزه است.

شکوفاترین دوره ادبیات عاشیقی، زمان سلطنت شاه اسماعیل صفوی است که خود با تخلص «خطایی» هم به سبک کلاسیک و هم به سبک عاشیق‌ها شعر می‌سرود و دیوان پرحجمی از اشعار خود بر جا گذاشته است.

درباره اهمیت ادبیات و ساز و آواز عاشیق‌های ترک آنچه به عنوان موسیقی متعالی در متون فلسفی مطرح است، در طول تاریخ در میان عاشیق‌ها رایج بوده است. ساز قوپوز در واقع وسیله نیایش عاشیق‌ها به درگاه فیض ازلی است. کاربرد اصلی ساز عاشیقی همین است و شعرهایی که عاشیق‌ها در ساز اجرا می‌کردند همه صبغه عرفانی و مذهبی داشت.

مشهورترین اوزان عاشیق دوران اولیه «دده قورقود» است که ۱۲ سروده منظوم و منثور تدوین یافته و با نام کتاب «دده قورقود» شناخته می‌شود.

داستان‌های عاشیقی از گونه‌های رایج و شایع فولکلور ترک است. داستان‌های عاشیقی از قسمت‌های منظوم و منثور تشکیل می‌شود. عاشیق پس از بیان قسمت‌های منثور، بخش‌های منظوم را به همراهی نوای ساز می‌خواند. داستان‌ها اکثرا در مراسم عروسی و شادمانی خوانده می‌شوند و گاهی اوقات تعریف یک داستان دو سه شب نیز طول می‌کشد. البته داستان‌هایی مانند اصلی کرم و یا شکاری هستند که اجرای کامل آن‌ها شاید بیش از یک ماه نیز طول بکشد.

«دده قورقود» یکی از قدیمی‌ترین نمونه‌های میراث ناملموس آذربایجان است. «دده قورقود» در فراگیری تاریخ زبان، ادبیات، داستان ما اهمیت زیادی دارد. در تاریخ فرهنگ ما حماسه «دده قورقود» بازتابی از تاریخ اوغوز (بخشی از اقوام تُرک ) است. جوامع ترک به عنوان دنیایی با آرمان‌های عالی انسانی، به حق وارد عرصه معنوی شده‌اند. این کتاب به عنوان خزانه جوامع بسیار فراتر از کشور ما است و جایگاه ویژه‌ای در جهان دارد. حماسه دده قورقود به عنوان حماسه اصلی جوامع ترک از جمله آذربایجانی‌ها ارزش فرهنگی والایی دارد. حماسه دده قورقود که حداقل ۱۳۰۰سال پیش خلق شده است، منبعی ضروری برای مطالعه سبک زندگی در نظر گرفته شده است. آداب و سنن جوامع اوغوز، قوم‌شناسی، روانشناسی، زبان، تفکر ادبی و به طور کلی دده قورقود نشان‌دهنده سطح توسعه‌یافتگی سنت‌های موسیقی، مسئولیت‌های اجتماعی و توزیع قدرت در جوامع است. در مورد آلات موسیقی باستانی و عبارات موسیقی صحبت می‌کند. دده قورقود حماسه‌ای عامیانه از میهن پرستی، خودآگاهی جوامع در طول تاریخ، از نسلی به نسل دیگر به شکل‌گیری حس هویت و میراث برای افراد مربوطه کمک می‌کند.

هر داستان «دده قورقود» حکایت از شخصیت قهرمان جوامع اوغوز دارد. «دده قورقود» میراث جوامع آذربایجانی و گنجینه کلمات آنهاست. عشق به وطن، سرزمین مادری اوغوزها، نقشی کلیدی در حماسه دده قورقود ایفا می‌کند «دده قورقود»حاوی سنت‌های جوامع اوغوزی است، سنت مردم آذربایجان و سایر جوامع ترک که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.

«قوپوز» ساز عاشیقی

در موزه ایران باستان و موزه لوور در قسمت تاریخ ایران پیش از آریایی‌ها (عیلام) به مجسمه‌های کوچک نوازندگانی با قدمت دو هزاره قبل از میلاد بر می‌خوریم که همچون عاشیق‌های امروزی سرپاایستاده و ساز خود را بر روی سینه نگه داشته‌اند. چنین نوازندگانی را که مشابهش را می‌توان فقط در میان ترکان امروزی پیدا کرد سرنخی از قدمت هنر موسیقی عاشیقی ترکان به دست می‌دهد.

سازها نقش مهمی در موسیقی فولکلور دارند و به صدای پر جنب و جوش و جذاب آن کمک می‌کنند. موسیقی محلی طیف وسیعی از سازها را در بر می‌گیرد، استفاده از این سازها در سنت‌های مختلف موسیقی محلی متفاوت است و هر ساز تن و طعم منحصر به فرد خود را به موسیقی اضافه می‌کند.

یکی از قدیمی‌ترین آلات موسیقی زهی «قوپوز» است. تاریخچه خلقت آن به روایتی، به اوایل خلقت گوش ما برمی گردد. طی کاوش‌های باستان‌شناسان آمریکایی در سال ۱۹۶۰ در شهرک باستانی چیغامیش (چغامیش تپه‌ای باستانی است که قدمت آن به حدود ۳۴ قرن پیش از میلاد می‌رسد. ) نمونه‌های فرهنگی کمیاب متعلق به هزاره ششم قبل از میلاد یافت شد. جالب‌ترین این یافته‌ها، سفال‌هایی بود که در آن چند نوازنده «قوپوز» را در سینه نگه داشته بودند.

قوپوز در مناطق جغرافیایی وسیعی که اقوام ترک ساکن بودند، شناخته می‌شد. انواع مختلف آن با نام‌های kobuz، kobza، komuz، komız  و غیره حتی در برخی از کشورهای اروپایی (اوکراین، لهستان، مجارستان، مولداوی) به طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گرفت.

ساز عاشیقی خود به تنهایی حامل و راوی تاریخ پیدایش و تکامل هنر عاشیقی است و از این روی نیز حائز اهمیت فراوان است.

«اوزان» (عاشیق -آشیق)

عاشیق، عاشق یا آشیق (به ترکی آذربایجانی: Aşıq، به ترکی استانبولی: Âşık) عارف و نغمه‌سرای سیاری است که ساز می‌نوازد و آواز می‌خواند. پیش از جا افتادن لغت «عاشیق» این صنف با کلمه ترکی اوزان شناخته می‌شد. عاشیق‌ها اغلب در بداهه خوانی مهارت دارند و شعر و آهنگ تصنیف‌های خودشان را هم گاهی خود می‌سازند. نظائر عاشق‌های آذربایجان در میان دیگر ترک‌زبانان، با نام‌های عاشوق، بامسی، باکسی، بخشی و … مشهور بوده‌اند و برخی اقوام و ملل غیر ترک نیز عاشق را با همین مشخصات و گاه با همین نام و گاه با نام‌های دیگر دارند. بخشی‌ها و بخشوهای جنوب ایران و دیگر مناطق و نواحی ایران از آن جمله‌اند. در طول تاریخ اقوام ترک، فرمان‌روایان همواره در سفرهای جنگی اوزان‌ها را به همراه می‌بردند تا با بیان اشعار حماسی لشکریان را تشجیع کنند.

سنت عاشقی در فرهنگ ترکی آناتولی، آذربایجان و ایران در عقاید شمنی ترکان باستانی ریشه دارد. انتقال شفاهی فرهنگ، ترویج ارزش‌ها و سنن فرهنگی از جمله وظایف این صنف بود. بر اساس حماسه نامه «دده قورقود» ریشه عاشق‌ها حد اقل به قرن هفتم میلادی می‌رسدموسیقی عاشیقی به تدریج در طی این مهاجرت بزرگ و چالش‌های منتجه با ساکنین اصلی مناطق تکامل یافت. یکی از مؤلفه‌های این تکامل پذیرش ارادی اسلام توسط ترک‌ها بود. دراویش ترک، در تلاش برای گسترش دین بین همزبانان کوچ‌نشین خود، زبان توده‌ها و موسیقی توده‌ای را مؤثر یافتند. بدین‌ترتیب، موسیقی عاشیقی پا به پای ادبیات عرفانی رشد کرده و صیقل یافت.

برجسته‌ترین حادثه در تاریخ موسیقی عاشقی بر تخت نشستن شاه اسماعیل صفوی (۱۴۸۷–۱۵۲۴) بود. شاه اسماعیل پادشاهی شاعر بود، که با تخلص ختایی یک دیوان مثنوی در وصف علی بن ابی‌طالب سروده بود. این پادشاه خود را یک عاشیق به حساب می‌آورد، و چنان به این هنر وابسته بود که در شعری همراه داشتن ساز را جز ارکان اربعه انسانیت شمرده‌است.

عاشیق‌های نامدار همگی سخنور بوده‌اند. آن‌ها با مهارت و زبان مردم و با استفاده از فرهنگ مردم سخن می‌گفتند. آنچه از دلشان برمی‌خاست، بر دل مردم می‌نشست. سخن سلیس، ساده، عامه فهم.

در دوره زندگی عاشیق‌ها، فئودالیسم و نظام ارباب و رعیتی حاکم بر سرنوشت انسان‌ها بود. عاشیق متعلق به ایل است و بدون ایل مفهوم و معنا ندارد. برای عاشیق جان دادن در راه وطن، فلسفه‌ای روشن و ماندگار است. رسالت بزرگ عاشیق این است که هر کجای دنیا نشانی از عشق، معرفت، مردانگی، جوانمردی و وطن پرستی در هر تیره و طایفه‌ای دید، آن را به اثر هنری ماندگار برای تمام انسان‌ها مبدل کند.

عاشیق در دوران معاصر

عاشیق‌های معاصر آذربایجانی مالک گنجینه‌ عظیم هنر و ادبیات تاریخی اسلاف خود هستند و سروده‌های استادانه و داهیانه‌ی خویش را با آرمان‌های بشردوستانه و مردمی و با اخذ قوت و الهام از زندگی و طبیعت و حفظ سنن هنر عاشیقی، میان مردم رواج می‌دهند و وقت به وقت در مجالس عروسی و جشن‌ها حاضر می‌شوند اکنون در آذربایجان کمتر دهکده‌ای می‌توان یافت که جشن‌ها و عروسی‌هاشان بدون عاشیق برگزار شود. معیشت، حیات و مبارزات مردم، نخستین و مهم‌ترین منبع الهام عاشیق‌هاست که زوایای آن در ساخته‌ها و سروده‌هایشان با مهارتی استادانه تصویر می‌شود. گستره‌ی اصلی و اساسی شعر عاشیقی، زندگی مردم، غم و شادی‌ها و آداب و رسوم توده‌های محروم و مستضعف است که از اعماق قرون سر برآورده و دست به دست به روزگاران به ما رسیده است.

عاشیق‌ها گذشته از آن‌که در طول تاریخ همه‌ی آهنگ‌های بومی و فولکلوریک را اجرا کرده‌اند، خود بیش از ۷۲ آهنگ برای ساز نیز آفریده‌اند که با حال و وضع، روحیه، مبارزات و پیروزی‌ها و شکست‌های قهرمان منظومه‌ها تطبیق داده شده است. از آن میان می‌توان آهنگ‌های مشهوری چون دوبیتی، دیلقمی، یورد یئری، ساری تئل، گرایلی، کرمی، ‌یانیق کرم، مخمس و جز این‌ها را نام برد.

همچنان که گنجینه هنر موسیقی مردمی، بخش بسیار مهمی از حیات معنوی هر ملت است، تحولات اجتماعی جامعه در زنده ماندن این هنر اثرات مثبتی از خود نشان داده است. پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ با تشکیل کانون‌های عاشیقی و انجمن‌های عاشیقی در برخی از شهرهای ایران، رویکردی دوباره بر این هنر تاریخی شکل گرفت که رکود آن در عصر پهلوی را تا حدودی جبران می‌کرد.

موسیقی عاشیقی در مدت‌های مدید با جریان ادبیات شفاهی که به صورت سینه به سینه از یک نسل به نسل بعدی منتقل شده، پیش می‌رفت که تدریس، یادگیری و انتقال آن به نسل‌های بعدی با این روش بسیار سخت و طاقت‌فرسا بود و برخلاف سایر مکاتب موسیقی، الفبای این نوع از موسیقی در قالب «نت» به صورت علمی و متدیک به رشته تحریر در نیامده بود.

یکی از تحولات منحصربفردی که در دهه‌های گذشته بر هنر عاشیقی سایه افکند، ظهور و بروز هنرمندانی بود که هنر عاشیقی را جانی دوباره بخشید. با تلاش و پیگیری‌های هنرمندانی که سعی نمودند این هنر را به شکل علمی‌تر ثبت کنند و همانند میراثی ماندگار برای آیندگان حفاظت کنند.

چنگیز مهدی‌پور، اولین کسی بود که موفق به انجام این کار شد و به این ترتیب تاریخ موسیقی عاشیقی را متحول ساخت؛ به طوری که کتب تألیفی او، در دانشگاه‌های جمهوری آذربایجان به عنوان ماده درسی تدریس می‌شود و به عنوان منابع علمی، استاندارد و مورد قبول محافل رسمی موسیقی، مورد استفاده قرار می‌گیرد. او دو کتاب در زمینه موسیقی عاشیقی تألیف کرده‌است؛ آشیق هاوالاری و مکتب قوپوز.

و آنچه که مورد نظر نگارنده است احیای این هنر و باز زنده‌سازی آن است که از اهمیت خاصی برخوردار است. تغییر در زوایای نگرش اجتماعی بر یک هنر مستلزم اقنای افکار عمومی و ایجاد علاقه و توجه قشر جوان آن جامعه به آن هنر است. او توانست در زمانی کمتر از یک دهه علاقمندانی را بر این هنر جذب و تربیت نماید که ضامن بقای هنر عاشیقی در حداقل صد سال آینده خواهند بود. با تلاش وی هنر عاشیقی از قهوه خانه‌ها و مجالس بزم، پا در عرصه محافل هنری گذاشت.

تشکیل گروه‌های موسیقی و تلفیق موسیقی عاشیقی با موسیقی ملی ایرانی، حداقل دراستفاده از سازهای مختلف ملی در کنار اجرای ساز عاشقی، توانست به شناخت هر چه بیشتر این ساز و قابلیت‌های اجرایی آن کمک کند.

در عصر حاضر این هنر به صورت علمی تحت آموزش قرار می‌گیرد و این ساز تاریخی در کنار دیگر سازهای محلی و ملی تدریس می‌شود. میراث‌داران این هنر که با رهبری و هدایت درست، ضامن بقا و حیات آن شده‌اند با عزمی راسخ، جوانان این مرز بوم را تربیت می‌نمایند و نوای ساز عاشقی را در ویترین موسیقی معاصر آذربایجان حفاظت می‌کنند.

حفاظت و شناسایی و تحقیق در مورد هنر عاشیقی باعث پایداری موسیقی محلی و پایداری فرهنگی جامعه خواهد شد.

و در انتها باید گفت زمان معیار نهایی برای آزمایش آثار هنری است، و هنری که زمان به آن جلوه دهد، ماندگار است. اوزان جلوه گاه هنر عاشیقی و هنر عاشیقی یکی از درخشانترین ستارگان آسمان فرهنگ ایرانی است.

گزارش از گیسو فکور نوشاد مسئول موزه هنر مکتب تبریز

انتهای پیام/خبرگزاری میراث آریا