نشریه الکترونیکی ائل اوبا

و من آیاته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتکم و ألوانکم إنّ فی ذلک لآیات للعالِمین

رازهای شب چله


لینک مطلب : http://eloba.ir/?p=8061

اول اینکه این شب در مناطق سردسیر معنی دارد چرا که آفتاب و گرمایی که برای مناطق گرم دردسر ساز است در آذربایجان و مناطق شمالی یک نعمت و شایسته حتی پرستش بود.

خورشید( قوت/ اوتوو) در آثار آذربایجان باستان چون سلسله “مانناها” و روی جام حسنلو یکی از رب النوع های این سرزمین بود.

آنها از اینکه خورشید پس از غرق شدن در آبهای غرب، در زیر زمین بتواند تاریکی را شکست بدهد نیایش کرده و یاد او را با روشن نگه داشتن آتش تا صبح گرامی می داشتند.

در این آئین شبانه با بایاتی و افسانه سرایی دلواپس جنگ خورشید با تاریکی در طولانی ترین شب بودند

ریشه های سومری شب چیلله را در افسانه “دوموزی”(دوموز در تورکی یعنی خوک) سومریان نیز میتوان مشاهده کرد که خروج این رب النوع گیاهان و رمه ها از زیر زمین موجب شادی و جشنهایی می شد‌.

در این مبارزه هندوانه را که نمادی از تابستان بود می خوردند و سرخی رنگ آن که برای آذربایجانیان باستان مقدس و مربوط به تابستان بود را یک نماد می دانستند.

یلدا نیز یک کلمه پیشاعربی” سریانی ” است

ولادت.تولد.ولد.والد.والده.لم یلد و لم یولد…می تواند به شما ثابت کند که این کلمه به تولد خورشید بعد از طولانی ترین نبرد با تاریکی اشاره دارد.

در واقع ارتباط دادن چیلله تورکی به عدد چهل اتفاقی است و یکی از معانی آن است که به فارسی راه یافته، چون دو چله در تابستان داریم و چله های کوچک ربطی به چهل ندارند و بیست روز هستند. بعد از چله کوچک زمستان چله “قاری ننه” داریم که آنهم ده روز است. در واقع چله زمستان هفتاد و تابستان شصت روز است.

چیلله مفهومی تورکی است.

چله (چیلله) به معنی نهایت کشیدگی زه کمان است و کلمات زیادی مورفولوژی تورکی آن را ثابت می کنند.

چیل=اثر( کاشغری)

چیل=کبک( کاشغری.البخاری)

چیل=جای چماق بر بدن( کاشغری)

چیلاق=دوک نخ ریسی( البخاری)

چیله=سرگین( کاشغری)

چیلله=تفقد( البخاری)

چیلله=زه کمان( البخاری)

چیلله=تجسس( البخاری)

چیلله=چهلم( البخاری)

چیلیک=نوعی دوک( البخاری)

چیلیم=حقه( البخاری)

چیلگیر=چلّه تابستان( شاهمرسی)

چیلده=چلّه زمستان( شاهمرسی)

چیلله چکمک=چلّه نشینی.در سکوت نشستن برای مدتی( شاهمرسی)

چیلله مک= چلاندن( شاهمرسی)

کیچیک چیلله=بیست روز بعد از چلّه بزرگ( بهزادی)

چیلنمک=قطره قطره پاشیدن( بهزادی)

جلیه=زنجیر دراز(سنگلاخ)

چیلاماق=خواستن( سنگلاخ)

چیلاماغ=راندن( سنگلاخ)

چیلیک=چوب دراز( صحاح العجم)

برگرفته از صفحه شخصی دکتر رحیم آغ بایراق