در دوران سکاها، دو حماسه به نامهای «آلپ ار تونگا» و «شو» شناسایی شدهاند.
آلپ ار تونگا پادشاه محبوب و قهرمان سکاها بود که در قرن هفتم قبل از میلاد میزیست. او توانست تمام قبایل ترک را در آسیای مرکزی متحد کرده و تحت حکومت خود درآورد، سپس با گذر از قفقاز، آناتولی، سوریه و مصر را فتح کرده و دولت سکا را تأسیس کرد.
زندگی آلپ ار تونگا پر از نبرد بود. او پس از سالها مبارزه با مادهای ایرانی، در یک مهمانی که کیخسرو پادشاه ماد ترتیب داده بود با حیله کشته شد. خاطرات این نبردها بین آلپ ار تونگا:
Alp Er Tunga Öldü mü
آلپ ارتونگا اولدومو؟
Dünya sahipsiz kaldı mı
دونیا صاحبسیز کالدی می
Korkak öcünü aldı mı
کورکاک اوجونجو آلدی می
şimdi yürek yırtılır
شیمدی یورک یرتیلیر
Felek yarar gözetti
فلک یارار گوزئتتی
Gizli tuzak uzattı
گیزلی توزاک اوزاتتی
Beğlerbeyini kaptı
بگ لر بگین کاپاتی
Kaçsa nasıl kurtulur
کاچسا ناسیل کورنولور
Erler kurt gibi uludular
ارلر کورت گیبی اولودولار
Hıçkırıp yaka yırttılar
هیچکیریب یاکا یرتتیلار
Acı seslerle bağırdılar
آجی سس لرله باغیردیلار
Ağlamaktan gözleri kapandı
آغلاماقدان گوزلری کاپاندی
Beğler atlarını yordular
بگ لر آتلارینی یوردولار
Kaygı onları durdurdu
کایگی اونلاری دوردوردو
Benizleri yüzleri sarardı
بئنیزلری یوزلری ساراردی
Safran sürülmüş gibi oldular
سافران سورولموش گیبی اولدولار
آیا آلپ ار تونگا مرد؟
آیا دنیا بی صاحب ماند؟
آیا ترسوان انتقامش را گرفتند؟
اکنون دل ها از غم پاره پاره میشود
تقدیر زخمها را دید
دام و تله پنهان گسترد
سردار بزرگ را به چنگ آورد
اگر میگریخت چگونه رها میشد؟
مردان مانند گرگ زوزه کشیدند
با هق هق گریبان چاک زدند
با صدایی پر از درد فریاد زدند
از گریه چشمانشان بسته شد
سرداران اسبهایشان را خسته کردند
اندوه آنها را متوقف ساخت
رنگ رخسارشان زرد شد
گویی زعفران بر صورتهایشان مالیده بودند
این شعر سوگوارانه که در دیوان لغات الترک محمود کاشغری حفظ شده، مرثیهای است که ترکهای باستان برای آلپ ار تونگا، قهرمان افسانهای و پادشاه سکاها سرودهاند. این اشعار عمق غم و اندوه مردم را پس از مرگ قهرمانشان نشان میدهد.
در کتاب «قوتادغو بیلیگ» درباره «آلپ ار تونگا» چنین آمده است:
«اگر دقت کنی خواهی دید که در میان امیران جهان، بهترینها امیران ترک هستند. در میان این امیران ترک، آنکه نامش مشهور و اقبالش آشکار بود، تونگا آلپ ار نام داشت.
او دارای دانشی والا و فضیلتهای بسیار بود. چه مرد برجسته، بلندمرتبه و شجاعی بود؛ به راستی که در جهان انسانهای زیرک بر این دنیا حکومت میکنند.
ایرانیان او را افراسیاب مینامند؛ این افراسیاب با تهیه لشکرکشیها کشورها را فتح کرد. برای تسلط بر جهان و اداره آن، فضیلتها، عقل و دانش بسیار لازم است. ایرانیان این را در کتابها ثبت کردهاند. اگر در کتاب نبود، چه کسی او را میشناخت؟»
بر اساس اطلاعات امروزی ما، گستردهترین اطلاعات درباره آلپ ار تونگا در حماسه ایرانی شاهنامه ثبت شده است. یکی از موضوعات اصلی شاهنامه جنگهای ایران و توران است. بر اساس این حماسه، بزرگترین قهرمان توران ابتدا شاهزاده و سپس حاکمی به نام افراسیاب بود.
اطلاعات مربوط به آلپ ار تونگا در شاهنامه را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
«شاهزاده توران، افراسیاب، به درخواست پدرش به ایران اعلان جنگ داد. دو ارتش در دهستان با یکدیگر روبرو شدند. افراسیاب که قدی مانند سرو، سینه و بازوهایی مانند شیر و قدرتی مانند فیل داشت، ایرانیان را شکست داد. پادشاه ایران به اسارت افراسیاب درآمد.
اولین انتقام ایران را زال، پادشاه کابل که در آن زمان تابع ایران بود، گرفت. اگرچه زال موفق بود، اما نتوانست از کشته شدن شاه ایران جلوگیری کند. افراسیاب برای تسخیر ایران جنگ جدیدی را آغاز کرد. رستم، پسر زال، یکی از بزرگترین قهرمانانی که ایران پرورش داده بود، به مقابله با افراسیاب شتافت. جنگهای بیپایانی بین افراسیاب و رستم پسر زال درگرفت.
کیکاووس، که بر تخت ایران نشسته بود، هم پسرش سیاوش و هم رستم پسر زال را رنجاند. سیاوش به افراسیاب پناه برد. در زمانی که سیاوش در توران بود، با دختر پیران، امیر ترک، ازدواج کرد و صاحب پسری شد. سیاوش نام پدرش، کیخسرو، را بر پسرش نهاد. افراسیاب سالهای طولانی در توران حکومت کرد. ایرانیان سیاووش پسر کیخسرو را ربودند و بر تخت ایران نشاندند.
کیخسرو با رستم پسر زال همکاری کرد و ارتش توران را شکست داد. کیخسرو و افراسیاب بارها با یکدیگر جنگیدند. سرانجام افراسیاب، که بدون ارتش مانده بود، توسط مردان کیخسرو کشته شد.
در شاهنامه، افراسیاب، که همان آلپ ار تونگا است، به عنوان حاکم توران توصیف شده که اغلب توسط پادشاهان ایرانی شکست میخورد. با این حال، در جنگهای ایران و توران، پادشاهان ایران دائماً تغییر میکردند، در حالی که گفته میشود آلپ ار تونگا که ۱۴۰ سال زندگی کرد، به مبارزه ادامه داد.
این وضعیت نشان میدهد که افراسیاب ناموفق نبوده است. به نظر من، اگر متن واقعی حماسه پیدا شود، میتوان ارزیابی سالمتری از این حماسه انجام داد.»
پروفسور دکتر اومای گونای (Prof. Dr. Umay Günay)
مطالب مرتبط
سئوداسی ایچون
بوگوندن صاباحا
بازگشت – شعر از پرفسور غلامحسین بیگدلی