ائل اوبا | مرجع فرهنگ و تاریخ آذربایجان

و من آیاته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتکم و ألوانکم إنّ فی ذلک لآیات للعالِمین

عثمانیان

عثمانيان به قبيله قايی از اوغوزها منسوب بوده و در سده 13 ميلادی در زمانی حكمرانی علا الدين كيقباد اول از سلاجقه روم، به فرماندهی طغرل بيگ در ناحيه قاراجاداغ در جنوب غربی آنكارا جای گرفتند.

چندی بعد شهر سوگوت از طغرل را گرفته و به عنوان مركز خود قرار داد.

او بنا به اطاعت از سلطان سلجوقی، با بيزانس جنگيد. ارطغرل بيگ در 1281 م درگذشت و پسرش عثمان بيگ رهبر قبيلة قايی شد.

مدتی بعد عثمان بيگ حكومت عثمانی را برپا كرده و استقلال خود را اعلام كرد (1299م).

عثمان بيگ و دوستانش بسياری از شهر و قصبه ها را از بيزانس گرفتند. در اين زمان شهر بورسا بزرگترين شهر آناتولی بود كه هنوز در دست بيزانس بود.

اورخان بيگ يا اورخان غازی، اين شهر را فتح كرده و به عنوان پايتخت عثمانی قرار داد (1326 م).

اورخان بيگ، نبرد با بيزانس را ادامه داده و با تصرف شهرهای ايزنيك و ايزميت تا اوسكودار پيش رفت. او در سال 1362 م.

درگذشت و مراد به جای او خود را پادشاه اعلام كرد. يك سال بعد شهر ادرنه به دست عثمانيان افتاد و تركان پيشروی خود را در بالكان آغاز كردند.

پس از اين حادثه دولتهای اروپايی جنگهای صليبی را ترتيب داده و به تركان حمله كردند ولی هر بار شكست خوردند.

پس از سلطان مراد پسرش ايلديريم بايزيد، پادشاه شد و در بالكان تا رود دانوب پيش رفت.

او دوبار شهر استانبول را محاصره كرده و موفق شد محلهای ترك در استانبول برپا كرده و بيزانس را به پرداخت خراج وادار نمايد.

در اين زمان خطر قارامانيان در آناتولی و ايلغار تيمور، بايزيد را مجبور كرد تا به سوی شرق توجه كند.

قارامانيان متفاوت با ديگر حكومتهای آناتولی، خود را وارث سلجوقيان دانسته و از همين رو در سدة 14 چندين با عثمانيان جنگيدند.

سرانجام در پايان اين سده همه حكومتهای آناتولی در حاكميت عثمانی حل شدند. اين اتحاد ديری نپاييد و با حملة تيمور از هم پاشيد.

ايلديريم بايزيد در جلگة چوبرك در شمال آنكارا با لشكر تيمور درگير شد و پس از جنگی شديد، شكست خورده و به اسارت درآمد (1402 م).

تيمور او را با مهربانی پذيرفت و مدت 8 ماه او را با خود در آناتولی گرداند تا اينكه بايزيد در آغ شهر بيمار شده و درگذشت.

تيمور نيز شهرهای تصرف كرده را به سرداران داد و بازگشت. نبرد آنكارا نقطة عطفی در تاريخ عثمانی است.

چرا كه پس از اين نبرد، اتحاد حكومتهای آناتولی از هم پاشيد و 5 پسر بايزيد برای رسيدن به تاج و تخت به جان هم افتادند. سرانجام در سال 1513 م. محمد چلبی با نام محمد اول پادشاه شد.

محمد چلبی سرزمينهای از دست رفتة روم و آناتولی را دوباره گرفت و اتحاد عثمانی را برپا كرد.

در اين زمان شيخ بدرالدين در آناتولی سر به شورش برداشت. او عالِم بزرگ دينی بود و به دستور پادشاه در ايزنيك اقامت داشت.

او در آنجا طريقتی جديد پديد آورده و پنهانی به تبليغ آن مشغول بود. بنا به نوشتة تواريخ رسمی تركی شيخ بدرالدين فرقه های مختلف تركيه از جمله علويان را گرد خود جمع كرده و در انديشة حكومت بوده است.

در سركوب شورش شيخ بدرالدين، بيش از 5 هزار مريد او كشته شد و خود نيز به فتوای علمای «سه رز» به دار آويخته شد.

محمد چلبی در سال 1412 م در ادرنه درگذشت و پسرش مراد دوم پادشاه شد. سلطان مراد دوم در زمان حكومت به جنگهای داخلی و خارجی مشغول شد.

او پس از سر و سامان دادن به امور آناتولی به روم حمله كرد و سالونيك و مقدونيه را به قلمرو عثمانی افزود.

اروپاييان شرقی يك سفر يا جنگ صليبی ترتيب دادند و به فرماندهی پادشاه مجار به عثمانيان حمله كردند.

آنان صوفيه را از تركان گرفته و به پيشنهاد سلطان مراد پاسخ مثبت دادند. همان سال اروپاييان دوباره در وارنا به عثمانی حمله كردند ولی اين بار شكست خوردند.

سلطان مراد دوباره حاكميت ترك را بر يونان و بالكان تثبيت كرد. لشكری مركب از ژان هونكار، مجارها و آلمانها به عثمانی هجوم آوردند.

ولی برای بار دوم در جلگة «قوزاووا» (كوزوو) شكست خوردند. جنگ دوم جلگة «قوزاووا» جايگزينی تركان بر بالكان را تحكيم كرد.

اروپاييان ديگر برای هجوم های صليبی جسارت نكردند. سلطان مراد در سال 1451 م. درگذشت و پسرش محمد (سلطان محمد دوم) به پادشاهی رسيد.

سلطان مراد شاعری نيكو بود و به ادبيات و زبان تركی خدمت كرد. در زمان جلوس سلطان محمد دوم، دولت عثمانی بزرگترين دولت در آناتولی و بالكان بود.

قلمرو امپراتوری عثمانی
قلمرو امپراتوری عثمانی

مرزهای اين دولت تا رود دانوب رسيده و مناطقی چون بلغارستان، بخش بزرگی از صربستان، همه بخشهای شرقی و مركزی يونان به قلمرو عثمانی داخل شده بود ، تا زمان او شهر استانبول چهار بار محاصره شده بود ولی تركان موفق به تسخير آن نشده بودند.

سلطان محمد ابتدا برای فتح استانبول آماده شد. برای اين منظور ابتدا حصاری را در برابر حصاری كشيد كه از طرف ايلدريم بايزيد در تنگترين نقطة تنگه ساخته شده بود.

400 كشتی آماده كرده ودر ادرنه توپهای بزرگی ريخت. سپس با 200 هزار سپاهی و 400 كشتی و توپهای جنگی به استانبول حمله كرد.

در اين زمان جمعيت استانبول در حدود 160 هزار نفر بود. شهر صحنة كشمكشهای فرقهای و مذهبی بود.

امپراتور 30 هزار نيروی مسلح محلی را در ديوارهای شهر جای داد. در برابر اين ديوار، خندقهايی به پهنای 20 متر بود. روميان دهانة خليج را با زنجير بسته بودند.

نيروی دريايی عثمانی در اينجا گرد آمد و به ابتكار سلطان محمد، 72 كشتی از راه خشكی از قالاتا (گالاتا) به خليج برده شدند.

ابتدا ريلهای مخصوصی با نام (قيزاق) بر راه گذاشته شده و روغن ماليدند. استانبول از داخل و بيرون مورد حمله قرار گرفت.

تركان ديوارهای اطراف استانبول را با توپ شكافته و داخل شدند. سلطان محمد فاتح به كليسای اياصوفيه رفت و نخستين نماز جمعه را در آنجا خواند. در 29 مه 1454 م.

استانبول به تمامی تسخير شد. امپراتور نيز در اثنای جنگ، توسط يك سرباز ترك كشته شد.

بدين ترتيب امپراتوری بيزانس فروپاشيد و سلطان محمد لقب فاتح گرفت.

فتح استانبول را به عنوان پايان قرون وسطی و آغاز قرون جديد پذيرفته اند. در زمان سلطان محمد فاتح، در بالكان و آناتولی نزديك به 20 حاكميت محلی وجود داشت.

فاتح همه اينان را فتح كرده و امپراتوری بزرگ عثمانی را تشكيل داد. علاوه بر حكومت قارامانيان در آناتولی و ديگر حكومتهای ترك، يك نيمه امپراتوری روم نيز در ترابوزان وجود داشت. فاتح در سال 1461 م. اينجا را نيز گرفت.

سپس با اوزون حسن جنگيد و او را نيز شكست داد (1473 م). فاتح جزاير دريای اژه را نيز از خان نشين كريمه گرفت و سرانجام در 1481 م. در چادرش در اردوگاه جان باخت.

دورة فاتح يكی از درخشانترين دوران عثمانی است. در اين دوره معماری و نقاشی رشد فراوان كرد. فاتح در محلهای در استانبول كه نام فاتح گرفته بود، كتاب خانه، مسجد و مدرسهای بزرگ ساخت.

در اين مدرسه علوم دينی و فنی ارائه میشد. قانون نامهای كه فاتح تدوين كرد، نخستين قانون اساسی عثمانيان است.

فاتح همچنين شاعری نيكو بود، عربی و فارسی را نيك میدانست. علاوه بر اين با يونانی و ايتاليايی نيز آشنا بود.

در زمان او قلعه، پل، راه، حمام، كاروانسرا، مسجد و مدرسه های بسياری در استانبول، آناتولی و سرزمينهای رومی ساخته شد.

پس از فاتح پسرش بايزيد دوم سلطان شد. او در 30 سال سلطنتش كارهای بزرگی انجام نداد. او بيشتر عمر خود را به مطالعه و عبادت گذراند. او جنگ را دوست نمیداشت.

برادرش جم سلطان سر به شورش برداشت. در جنگ ميان دو برادر، جم شكست خورده به فرانسه و سپس ايتاليا رفت.

پس از مدتی سرسپردگی اروپاييان، در 1459 م. در ناپل درگذشت. جم سلطان شاعری خوش ذوق، و سربازی جسور بود. او مثنويهای مختلف تركی و فارسی دارد.

در زمان بايزيد، مملوكان مصر و بنديكتها با عثمانيان درگير شدند. سپس مسئلة شاه اسماعيل به ميان آمد.

شاه اسماعيل با استفاده از نرمخويی سلطان بايزيد، تبليغات شيعه گری را در آناتولی آغاز كرد. قزلباشان آناتولی يا طرفداران او، به رهبری شاه قلی شورش كردند.

پسران بايزيد كه تحمل چنين اوضاعی را نداشتند، به فكر سلطنت افتادند. سليم پسر سوم بايزيد، بنای جنگ با پدر گذارد. سرانجام در 1512 سلطان بايزيد استعفا كرده و تاج و تخت را به سليم واگذار كرد.

فرهنگ تمدن و تشكيلات عثمانيان:

شهر بورسا در ابتدا پايتخت عثمانيان بود و پس از تصرف ادرنه هر دو شهر مدتی پايتخت بودند. پس از فتح استانبول، اين شهر پايتخت دائمی عثمانی شد. به حكومت يا مركز ادارة كشور، ديوان میگفتند. ديوان را در دورة تأسيس سلطان و بعدها صدر اعظم رياست میكرد.

اركان و وظايف ديوان عبارت بودند از:

1. وزير اعظم و وزيران: بعدها وزير اعظم را صدراعظم میگفتند.

در زمان برپايی امپراتوری، تعداد وزيران يك نفر بود ولی اين تعداد در زمان سلطان محمد فاتح به 4 نفر رسيد. وزيران از داناترين افراد برگزيده میشدند. صدر اعظم وكيل پادشاه بود و مُهر پادشاهان را در اختيار داشت.

2. قاضی عسكر و مفتی: ابتدا يك قاضی عسكر وجود داشت ولی بعدها يك قاضی عسكر برای آناتولی و يكی ديگر برای سرزمينهای رومی تعيين شد. اينها اختلافات بزرگ را در ديوان رسيدگی می كردند.

مفتی وظيفه تشخيص شرعی يا غير شرعی بودن قوانين را بر عهده داشت. بدون فتوای او كسی اعدام نمیشد. پس از سدة 18، مفتی را شيخ الاسلام میگفتند.

3. دفترداران: ابتدا يك دفتردار وجود داشت ولی پس از زمان سلطان محمد فاتح، دو دفتر دار يكی برای آناتولی و ديگری برای سرزمينهای رومی تعيين شده بود.

اينان مسئول امور مالی بوده و دخل و خرج و بودجه دولت را تنظيم میكردند.

نشانچی: يك نفر بود و مسؤوليت امور ثبت را بر عهده داشت.

ديوان تا زمان فاتح نزد پادشاه گرد میآمد ولی بعدها تحت رياست صدر اعظم و در دربار تشكيل میشد. به ادارة صدر اعظم، باب عالی میگفتند.

كشور به ايالاتی وابسته به مركز تقسيم میشد. هر ايالت خود از چند سنجاق، هر سنجاق از چند قضا و روستا تشكيل میشد.

ايالات آناتولی تابع بيگلربيگی آناتولی و ايالات رومی، تابع بيگلربيگی روم بودند.

هر سنجاق يك مسئول، هر قضا يك رئيس (قاضی) و همچنين سوباشی (سپهسالار( داشت.

در دولت عثمانی، زمين از آن مردمی بود كه بر آن كار میكردند. تنها يك دهم محصول را به دولت میدادند.

اراضی مفتوحه به ۵ قسمت تقسيم میشدند:

1.دیرلیک

2.وقف

3.اوجاقلیق

4.یوردلوق

5.مقاطعه

ديرليك:

به اراضی گفته میشد كه به جای حقوق، به سپاهيان داده میشد.

بنا به مقدار عايدات به سه نوع تقسيم میشد:

خاص، زعامت و تيمار. خاص به زمينهايی گفته میشد كه درآمد سالانه آنها پيش از 100 هزار آقچه بود. اينها به پادشاه، خاندان سلطنتی، شاهزادگان، اعضای ديوان، بيگلربيگی و سنجاق بيگی داده میشد.

صاحبان اراضی خاص 5 هزار آقچه از درآمد زمينها را برای گذران و بقيه را برای ترتيب و تجهيز سپاه هزينه میكردند.

زعامت:

زمينهايی بود كه درآمد سالانه آنها ميان 20 هزار تا 100 هزار آقچه بود. صاحبان اين زمينها مانند صاحبان اراضی خاص رفتار میكردند.

تيمار:

درآمد اينها بين 3 هزار تا 20 هزار آقچه بود. صاحبان اينها 3 هزار آقچه را برای خود و بقيه را برای سپاه هزينه میكردند.

وقف:

بخش از اراضی بودند كه برای امور عمومی مانند مدرسه، مسجد و… اختصاص میيافت.

اوجاقليق:

نوعی اراضی بودند كه برای كشتی سازان و دژبانان تعيين میشد. مقاطعه نيز زمينهايی بودند كه در اختيار دولت باقی میماندند.

اردو:

نخستين اردوی عثمانی، اردوی قبيله ای بود. سپس در زمان اورخان بيگ، اردوی منظم و دايمی ايجاد شد.

در زمان سلطان مراد اول، قشون يئنی چری (تازه سرباز) به عنوان هستة مركزی اردوی عثمانی شكل گرفت.

اين قشون از جوانان مسيحی سرزمينهای مفتوح تشكيل میشد كه در مدارس و پادگانها تحت تربيت اسلامی و تركی و آموزشهای جنگی قرار میگرفتند.

يئنی چريها خود را به طريقت بكتاشيه منسوب میكردند و فرماندهی با عنوان »يئنی چری آغاسی» داشتند.

قشون عثمانی در زمان فاتح منظم ترين قشون زمان بود و به 3 شاخه تقسيم میشد:

1. قاپی قولو: سربازان قاپی قولو از دولت حقوق میگرفتند و به صورت سواره يا پياده بودند.

پيادگان قاپی قولو سربازان اصلی دولت بودند و 7 اوجاق تقسيم میشدند: عجم زادگان كه بعدها يئئنی چری میشدند. يئنی چريها.

جبه چیها (طبقة تداركات و سلاح)، توپچيان. ارابه رانان توپ، خمپاره اندازها، نقب زنها )لاغيمچی). سوارگان قاپی قولو نيز مانند يئنی چريها، از دولت حقوق میگرفتند.

2. سربازان ايالتی: سربازانی بودند كه توسط صاحبان اراضی ديريك يا تيمار تجهيز شده بودند. تعداد اينان در زمان فاتح 100 هزار بود.

3. نيروهای كمكی يا مهاجم: مهمترين اينها را سربازان عزب تشكيل میدادند. اينان پياده بودند و واحدهای خط مقدم سپاه بودند.

«آخينجی»ها (مهاجمان) سواره بوده و در مرزها مستقر بودند. عمليات شناسايی بر عهده آنها بود.

نيروهای دريايی:

نيروی دريايی در زمان فاتح گسترش يافت. 400 كشتی برای فتح استانبول ساخته شد. 150 كشتی از اين تعداد جنگی بودند.

امور ماليه:

نخستين بار در زمان اورخان بيگ (1360-1324م) سّكة نقرهای با نام آقچه ضرب شد. سّكة طلا نخستين بار در زمان فاتح زده شد.

درآمد دولت عثمانی از منابع زير تأمين می شد:

1. ماليات حيوان و عشر كه از مسلمانان گرفته میشد

2. خراج و جزيه ای كه از مسيحيان و كليميان گرفته میشد

3. درآمد گمرك، معادن و جنگلها

4. مالياتها و يا هدايای حاكمان تابع

بزرگترين هزينه دولت، حقوق سربازان قاپی قولو و علماء بود.

فرهنگ و تمدن:

تا زمان فاتح، همه امور در دست تركان مسلمان بود. پس از اين دوره، ديگر اقوام مسلمان شده، رشتة امور را در دست گرفتند.

در زمان فاتح برای نخستين بار بوشناقها و سپس هريكها، آرناووت ها (آلبانی) و بلغارها مسلمان شدند.

مسيحيان و كليميان با تجارت و صنعت مشغول بودند. صرب ها و بلغارها بيشتر با كشاورزی و چوپانی روز میگذراندند. تعليم و تربيت در دولت عثمانی بر تعاليم اسلامی استوار بود.

مدرسه ها مراكز اصلی آموزشی بودند. اينها در كنار مساجد ساخته میشدند.

تعليم در مدرسه ها بر دو شاخه بود: شعبة نخست شامل دروس دينی مانند قرآن، كلام، تفسير، حديث، فقه، فلسفه و منطق. شعبه دوم شامل دروس نجوم،حساب و طب.

از شعبه نخست امام (پيش نماز)، خطيب، قاضی عسكر، مفتی يا مدرس فارغ التحصيل میشدند و از شعبه دوم مهندس، دكتر و معمار.

علاوه بر اين مدارس، يك مكتب اندرونی در دربار وجود داشت. اين مكتب محل تربيت مأموران دولتی بود.

زبان و ادبيات:

در زمان سلجوقيان فارسی زبان رسمی در آناتولی بود. دفاتر و ديوان نيز به فارسی نوشته میشدند. حتی شاعران ترك تباری مانند مولوی نيز بيشتر به فارسی مینوشتند.

در سال 1277 م محمد قارامان اوغلو قونيه را گرفت و زبان تركی را به جای فارسی زبان رسمی برگزيد. در زمان عثمانيان، تركی زبان رسمی بود. با اين حال نفوذ زبانهای فارسی و عربی نيز زياد بود.

در زمان عثمانيان انتشار آثار علمی نيز همراه آثار شعر و ادبيات به زبان تركی آغاز شد. زبان مردم به عنوان الگويی در شعر عرفانی قرار داده شد.

ادبيات عثمانی در دوره برپايی: ادبيات در دو شاخة مردمی و عرفانی رشد كرد.

از شاعران و نويسندگان مشهور اين دوره میتوان به گلشهری، عاشيق پاشا، شيخ اوغلو، احمدی، شيخی، يونس امره و سليمان چلبی نويسندة مولود نبی اشاره كرد.

مراد دوم و پسرش فاتح، خود اديب و شاعرانی نيكو بودند. بايزيد دوم و جم سلطان نيز پس از فاتح، شاعر بودند.

در نيمه دوم سده 15 شكل كلاسيك ادبيات ديوانی آغاز به رشد كرد. واژگان و تركيب های فارسی و عربی، جای تركی را در شعر گرفت و ادبيات ديوانی تماما از ادبيات مردمی جدا شد.

بدين ترتيب اين ادبيات به ادبياتی تبديل شد كه تنها طبقه بالا آن را می فهميدند.

معماری و هنر:

معماری عثمانی تحت تأثير معماری سلجوق و بيزانس رشد كرده و معماری ترك عثمانی نام گرفت. در سده 13 مساجد، مدارس، بيمارستانها و سرايهای بزرگی در ايزنيك، بورسا و ادرنه ساخته شد.

در سده 15 معماری اهميت زيادی داده شده و بناهايی چون مسجد بزرگ بورسا، مسجد سبز و تربت سبز يادگارهايی از زمان محمد چلبی هستند. مساجد محلی برای تجمع و عبادت بود. مسجد سبز توسط استادان تبريزی ساخته شده است.

خط، تذهيب، چينی سازی، كنده كاری، منبت كاری و صدف كاری از رشته های هنری بودند كه رشد كردند. در زمان فاتح، نقاشی نيز پيشرفت كرد.

فاتح، بلينی نقاش مشهور را از ايتاليا (وئنه ريك) آورده و او تصوير فاتح و مناظری از استانبول را نقاشی كرد.

معماری تركی عثمانی در زمان فاتح رشد كرد و در سدة 16 به كاملترين دوره خود رسيده بود.

منبع : تاریخ مختصر ترک ، دکتر جواد هیئت ، ترجمه پرویز زارع شاهمرسی ، نشر پینار