ائل اوبا | مرجع فرهنگ و تاریخ آذربایجان

و من آیاته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتکم و ألوانکم إنّ فی ذلک لآیات للعالِمین

خوارزمشاهیان

خوارزمشاهیان نام خاندان شاهنشاهی ایرانی است.

خوارزمشاهیان در اطراف دریاچه خوارزم (آرال)، سیردریا و آمودریا می‌زیستند که از سال ۴۷۷ تا ۵۹۸ خورشیدی، برابر با ۴۹۱ تا ۶۱۶ قمری، و ۱۰۹۸ تا ۱۲۱۹ میلادی بر ایران فرمانروایی کردند.

خوارزم پس از حملهٔ مغول به ایران ، خیوه نامیده شد. جادارد در اینجا به ریشه یابی اتنونیم خوارزم نیز بپردازیم.

(اتنونیم نامی که بر گروهی از افراد گذاشته می شود-قوم)

کلمه ی حورزم،در زمان باستان به صورت های مختلفی بیان می شده است.(حواریزم ،حوراسم،حورامنی ،حورزم).

در تشریح اتنونیم فوق بطریق بررسی مدل ترکی اتنونیم ها،در متغیر های حواریزم،حوراسم،حورزم،ما به دو ریشه بر می خوریم:

”حو-ار”، و “اس” و پسوند “م”.”حو-ار” بیان دیگر کلمه ی” سو-ار”است،که خود دو ریشه دارد،

”سو”(حو-خو)به معنی “اب” و “ار” از قدیم در اتنونیم ترک به معنی “مردم” و “مرد” استفاده می شده است.

“حو-ار”بطور کلی “مردم رودخانه ای” معنی می شود.

وجود اتنونیم “سو-ار” در اتنونیم “حو ارسم” نشان می دهد که “حواراس ها تا حدودی اخلاف” سوبارها” یا”سو-ار”های خاورمیانه هستند (ریشه یابی سومرها /سوب- ار /سو –ار/مردم کنار رودخانه .

بعلاوه اتنونیم “سو-ار”(حو-ار) بطور فعال در ناحیه اورال-ایتل و ظاهرا در ناحیه اسیای مرکزی استفاده می شده است ،که از اتنونیم های بسیار قدیمی ترک است.

“حواراس ها،بمعنی اس هائی که از قبیله ی “سو-ار” ها هستند معنی می دهد،و نه تنها انرا “حوار-اس” نام نهادند بلکه با عشق به موطن خود انرا” حوراسم”یعنی “حواراس من”نام نهاده اند،

و در نهایت نام مملکت” حو-ار-اسم” بتدریج بعنوان اتنونیم حو-ار-اسم” و در پایان “حورزم”نامیده شده است.

نیای بزرگ خوارزمشاهیان نوشتکین غرچه نام داشت که از اهالی غرجستان بود و توسط سپهسالار کل سپاه خراسان در زمان سلجوقیان وارد حکومت شد.

وی رفته رفته در دوران فرمانروایی سلجوقیان به سبب استعداد سرشار و کفایتی که از خود نشان داد به زودی مدارج ترقی را طی کرد و به مقامات عالی رسید تا این که سرانجام به امارت خوارزم برگزیده شد.

نوشتکین صاحب ۹ پسر بود که بزرگ‌ترین آنها، قطب الدین محمد نام داشت.

پس از نوشتکین، فرزندش محمد از جانب برکیارق به ولایت خوارزم رسید «۴۷۷ خ. / ۴۹۱ ق. / ۱۰۹۸ م.» و سلطان سنجر نیز بعدها او را در آن سمت ابقاء کرد.

بدین ترتیب دولت جدیدی بنیانگذاری شد که بیش از هر چیز برآورده و دست پرورده سلجوقیان بود. قطب‌الدین محمد به مدت سی سال تحت قیومیت و اطاعت سلجوقیان امارت کرد.

پسرش اتسز هم که بعد از او در ۵۰۷ خ. / ۵۲۲ ق. / ۱۱۲۸ م. به فرمان سنجر امارت خوارزم یافت، از نزدیکان درگاه سلطان سلجوقی بود.

هر چند بعدها کدورتی بین وی و سلطان سنجر پدید آمد که به درگیری‌های متعددی هم منجر شد، اما تا زمان حیات سلطان سنجر، اتسز نتوانست به توسعه قلمرو خوارزمشاهیان کمک شایانی بکند.

چون اتسز پیش از سنجر وفات یافت، پسرش ایل ارسلان «۵۳۵ خ. / ۵۵۱ ق. / ۱۱۵۶ م.» امیر خوارزم شد.

اما در زمان او که سلطان سنجر نیز وفات یافته بود، نزاع داخلی سلجوقیان، امکانی را فراهم آورد تا ایل ارسلان به قسمتی از خراسان «۵۴۲ خ. / ۵۵۸ ق. / ۱۱۶۳ م.» و ماوراءالنهر «۵۳۷ خ. / ۵۵۳ ق / ۱۱۵۸ م» که هر دو در آن ایام دچار فترت بودند، دست یابد و به این ترتیب نزدیک به پانزده سال به عنوان خوارزمشاه حکومت کند.

قلمرو خوارزمشاهیان
قلمرو خوارزمشاهیان

بعد از ایل ارسلان، منازعاتی که بین پسرانش سلطانشاه و علاءالدین تکش برای دستیابی به فرمانروایی ولایات بروز کرد، بارها موجب رویارویی نیروهای این دو برادر شد، تا این که عاقبت با استیلای تکش این درگیریها به پایان رسید.

در زمان تکش تمامی خراسان، ری و عراق عجم، یعنی آخرین میراث سلجوقی به دست خوارزمشاهیان افتاد.

غلبه تکش بر تمام میراث سلجوقی، نارضایتی خلیفه بغداد را به دنبال خود داشت که اثر این ناخرسندی و عواقب آن، بعدها دامنگیر محمد بن تکش شد.

با درگذشت علاءالدین تکش «رمضان ۵۹۶ ق / ژوئن ۱۲۰۰ م»، پسرش محمد خود را علاءالدین محمد خواند و به این ترتیب سلطان محمد خوارزمشاه شد.

بیست سال «۵۹۶–۶۱۶ ق / ۱۲۰۰–۱۲۱۹ م» فرمانروایی علاءالدین محمد خوارزمشاه به طول انجامید.

در طی همان ایامی که محمد خوارزمشاه قدرت خود را در نواحی شرقی مرزهای فرارودان (ماوراءالنهر) گسترش می‌داد، خلیفهٔ بغداد — الناصر الدین بالله — برای مقابله با توسعه قدرت او در جبال و عراق سرگرم توطئه بود.

در آن سوی مرزهای شرقیِ قلمروِ خوارزمشاهیان، قدرت نوخاسته‌ای در حال طلوع بود.

مغولان که در آن ایام با ایجاد اتحادیه‌ای از طوایف خود را برای حرکت به سوی فرارودان آماده می‌ساختند

اهمیت و قدرتشان در معادلات و مجادلات سیاسیِ سلطانِ خوارزمشاه و خلیفه بغداد نه تنها دست کم گرفته شد بلکه به حساب هم آورده نشد.

سر انجام هنگامی که مغول ها بر آنان تاختند ، نه از سلطنت پر آوازه خوارزم چیزی باقی گذاشتند و نه از دستگاه خلافت.

لشکرکشی‌ مغول ها به خاتمه حکومت خوارزمشاهیان، خلافت عباسیان، اسماعیلیه الموت و حکومت‌های محلی اتابکان سلجوقی و ایجاد حکومت ایلخانان مغول به جای آن‌ها در ایران منجر شد.

منبع : تاریخ مختصر ترک ، دکتر جواد هیئت ، ترجمه پرویز زارع شاهمرسی ، نشر پینار