آل جلایر، جلایریان، سلسلهٔ ایلکا یا ایلکانیان دودمانی مغول نژاد بودند که از ۷۴۰قمری (۱۳۳۵ میلادی) تا ۸۳۵قمری (۱۴۳۲ میلادی) بر بخشهایی از ایران و عراق امروزی (عراق عرب و عراق عجم) تسلط داشتند.
پس از مرگ ایلخان ابوسعید بهادرخان که به انقراض سلسله هولاکویی انجامید، شماری از شاهزادگان و مدعیان دیگر مغول درصدد تسلط بر امپراتوری ایلخانی یا بخشهایی از آن برآمدند
و پیامد آن کشمکشهای پیوسته برای کسب قدرت بود که پارهای از آن به گونه حاکمیت آل جلایر (یا جلایریان) چهره نمود که قلمروشان به موازات بینالنهرین، آذربایجان و بعدها شروان دامن گسترانیده بود.

این سلسله با قدرتیابی شیخ حسن بزرگ در بغداد به سال ۷۴۰ق/۱۳۴۰م آغاز شد.
دوره اوج حکمرانی آل جلایر مقارن است با دوران حکومت شیخ اویس و با مرگش دوره زوال این سلسله آغاز میشود که مقارن است با حملات تیمور به ایران و بینالنهرین و اوجگیری قره قویونلوها.
واژه جلایر از نام یکی از قبیلههای بزرگ و مهم مغول ریشه گرفتهاست.
اغلب سلسله ایلکا یا ایلکانیان نیز نامیده میشود. نام ایلکا از ایلقه نویان (یعنی امیر ایلقه) پدر جد شیخ حسن گرفته شدهاست که در مقام یکی از فرماندهان هولاکو سهم عمدهای در فتح آسیای مرکزی و خاور نزدیک به دست مغولان داشت.
فرزندان او نیز در اشرافیت نظامی امپراتوری ایلخانی مقام والایی یافتند و چند تن از آنان توانستند خواتین خاندان هولاکو را به عقد نکاح خود درآورند.
از آن میان حسین نوه ایلقه با دختر ایلخان ارغون به نام اولجتای ازدواج کرد و شیخ حسن بزرگ مؤسس آل جلایر فرزند این دو بود.
شیخ حسن بزرگ که در زمان ابوسعید به بالاترین منصب یعنی اولوس بیک و نایب مناب دست یافت در کشمکشهای پی در پی قدرت در اواخر حکومت مغولان شخصیت تأثیرگذاری از خود نشان داد.
ظاهراً هدف وی بیشتر بازسازی امپراتوری ایلخانی بوده تا براندازی آن. گفته شده که وی هرگز لقبی به غیر از اولوس بیک به خود نبست و چند تن از از خانان چنگیزی را نیز به رسمیت شناخت.
فرزندش سلطان اویس که پس از وی به قدرت رسید، اولین کسی است که لقب سلطان بر خود نهاد.
وی آذربایجان را متصرف شد. در کشمکشهای قدرت طلبی آل مظفر به نفع شاه محمود دخالت کرد و در نبرد موش قره قویونلوها را در هم شکست.
پس از مرگ سلطان اویس دوران زوال آل جلایر آغاز شد. پسرش حسین، تبریز را به شاه شجاع از آل مظفر واگذار کرد، هر چند به زودی دوباره آن را تصرف کرد.
وی در رویارویی با قره قویونلوها موفق بود اما با سرکشی برادرانش شیخ علی، احمد و بایزید مواجه شد.
در صفر ۷۸۴/ آوریل ۱۳۸۲ سلطان احمد تبریز را تصرف و سلطان حسین را به قتل رسانید.
پس از آن شیخ علی در بغداد و بایزید در سلطانیه قد علم کردند.
سلطان احمد برای سرکوب شیخ علی از دشمن بزرگ خاندانش یعنی قره قویونلوها کمک طلبید.
سپس پیمانی بین دو برادر منعقد شد و آذربایجان، مغان و آران به سلطان احمد و عراق عجم به سلطان بایزید واگذار شد.
همچنین مقرر شد که عراق عرب بین دو برادر تقسیم شود. این پیمان اما دوامی نداشت و احمد به زودی بغداد و بعدها سلطانیه را تصرف کرد.
این زمان مصادف بود با آغاز حملات تیمور به ایران. تیمور به سال ۱۳۸۵ سلطانیه و در سال ۱۳۹۳ پس از شکست دادن آل مظفر بغداد را متصرف شد.
سلطان احمد توانست بگریزد و کمی بعد دوباره به بغداد بازگشت و حکومتش را از سرگرفت.
اما وقت موج سوم حملات تیمور آغاز شد، سلطان احمد را یارای مقاومت نبود. لاجرم بغداد در ۲۷ ذوالقعده ۸۰۳/ ۹ ژوئیه ۱۴۰۱ با یورش تیمور تصرف شد.
سلطان احمد به ممالیک پناه برد و مدتی به همراه قرایوسف قره قویونلو در قلعهای محبوس بود.
پس از آزادی قرایوسف به تبریز رفت و سلطان احمد به بغداد برگشت تا اینکه قرایوسف وی را در جنگی شکست داد، اسیرش ساخت و سپس گردنش را زد.
کمی بعد قره قویونلوها شاه ولد را شکست داده و بغداد را متصرف شدند.
دیگر سلاطین آل جلایر به سلطنت خود در شوشتر و سپس حله ادامه دادند.
آخرین سلطان جلایری، سلطان حسین دوم بود که پس از سقوط حله به دست قره قویونلوها کشته شد (۳ ربیعالاول ۸۳۵ ق/۹ نوامبر ۱۴۳۱م).
به سبب حضور سپاهیان ترکزبان ایلکانی، زبان ترکی در این دوره در عراق عرب رواج یافت.
آل جلایر در حوزه مذهبی گرایشهای شیعی بیچون و چرایی از خود نشان دادند، چنانکه از انتخاب نامهای علی، حسن و حسین هویداست.
یک اشاره صریحتر در این زمینه میتواند وصیت شیخ حسن بزرگ باشد که در هنگام مرگ سفارش کرد تا در نجف اشرف به خاک سپرده شود.
مطالب مرتبط
ملاقات ناصرالدین شاه با لوئی پاستور در پاریس
تورکولوژی: تاریخ و فرهنگ ترکان
آلتین اردو