مهدی خیری
سرزمین آذربایجان به عنوان یکی از مناطق مهم تاریخی و فرهنگی اوراسیا، همواره شاهد حضور و تعامل اقوام و تمدنهای گوناگون بوده است.
در این میان، نقش ترکان در شکلگیری هویت تاریخی و فرهنگی این منطقه از دیرباز تاکنون، موضوعی است که نیازمند بررسی دقیق و مستند است.
این نوشتار بر آن است تا با استناد به منابع تاریخی و یافتههای باستانشناسی و ژنتیکی، به بررسی حضور و تأثیر ترکان در آذربایجان در دو دوره مهم قبل و بعد از اسلام بپردازد.
در بخش نخست، به بررسی حضور سکاها به عنوان یکی از اقوام تأثیرگذار در منطقه آذربایجان پرداخته میشود.
قبل از اسلام
اصطلاح «سکاها» در مطالعات باستانشناسی و تاریخی به جوامع عشایری و نیمهعشایری عصر آهن اشاره دارد که در فاصله سدههای هشتم تا هفتم پیش از میلاد وارد صحنه سیاسی خاور نزدیک شدند و تأثیری عمیق بر تحولات سیاسی دولتهای منطقه گذاشتند.
نامشناسی سکاها در منابع باستانی
نام این قوم در منابع مختلف به صورتهای زیر ثبت شده است:
منابع آشوری: آشگوزا
منابع بابلی: اشگوزا
منابع عبری: آشگوز
همچنین در کتاب «دده قورقود»، یکی از مهمترین آثار حماسی ترکهای آذربایجان و جهان ترک، نام «ایشغوز = ایچ اوغوز» قید شده است.
سکاها در اوج گسترش خود بر استپ پونتیک تسلط داشتند که محدوده آن به شرح زیر بود:
شرق: تا رود دان
غرب: تا رود دانوب
شمال غربی: تا رود پروت
در نواحی جنوبی، قلمرو آنها شامل مناطق استپی کریمه و دشتهای مجاور دریای سیاه بود و از طریق کرانههای دریای سیاه (موسوم به مائوتیس) از دهانه دانوب (ایستروس) تا رود تانایس (دن امروزی) امتداد مییافت.
این گستردگی قلمرو، سکاها را به یکی از تأثیرگذارترین نیروهای سیاسی و نظامی عصر خود تبدیل کرد و حضور آنها در تعاملات بین تمدنهای میانرودان، آناتولی و قفقاز نقش بسزایی ایفا نمود.

در اوج قدرت سکاها در غرب آسیا، پس از فتح ماد، ماننا و اورارتو و همچنین شکست کیمریها، قلمرو تحت کنترل آنها گسترهای وسیع را در بر میگرفت که از رود هالیس در آناتولی در غرب تا سواحل خزر و مرزهای شرقی ماد در شرق، و از ماوراءالنهر در شمال تا نواحی شمالی امپراتوری نوآشوری در جنوب امتداد داشت.
سکاها در غرب آسیا ابتدا در محدوده بین رودخانههای آراکس و کورا مستقر شدند و سپس به مناطق جنوبیتر، از جمله نواحی اطراف رود کوروس در آذربایجان امروزی گسترش یافتند. آنها بهویژه در مناطق مینگچویر، گنجه و نواحی مجاور سکونت گزیدند.
دشت موغان و مناطق ماورای قفقاز تا اوایل سده ششم پیش از میلاد بهعنوان کانون اصلی قدرت سکاها در غرب آسیا باقی ماند.
چندین گور فرمانروایان اشگوزی نیز در تپه حسنلوی شهرستان نقده واقع در جنوب دریاچه ارومیه کشف شده که مربوط به هزار سال پیش از میلاد است.
ساکاها با استقرار در آذربایجان در سده هفتم ق.م ، موجب نزدیکی هر چه بیشتر زبان التصاقی اهالی محلی به زبان التصاقی آسیای میانه شده و بدینسان در پروسه چند هزار ساله تکوین زبان ملی و ادبی مردم آذربایجان مرحله ای ویژه به وجود آورده اند.
بدین ترتیب در جریان آفرینش زبان ادبی آذری ، هم طوایف التصاقی زبان اشگوز و هم التصاقی زبان دیگری نقش داشتند که پیش از اشگوزها و پس از آنان در قلمرو آذربایجان سکنی گزیده اند.

منابع مختلفی بر ترک بودن سکاها اذعان دارند اما در این بخش به بررسی یک مطالعه ژنتیکی می پردازیم.
در سال 2017 نشریه علمی نیچر مقاله ای از بررسی ژنتیکی سکاها با عنوان «تبار ، جمعیت شناسی و نوادگان معاصر عشایر عصر آهن استپ اوراسیا» تحت شماره 14615 منتشر نمود.
Ancestry and demography and descendants of Iron Age nomads of the Eurasian Steppe
ترجمه کامل این مقاله را می توانید اینجا بخوانید. (تبار ، جمعیت شناسی و نوادگان معاصر عشایر عصر آهن استپ اوراسیا)
آنان در تحقیقات خود اقدام به آنالیز داده های ژنومی بر پایه DNA و متوکندریایی(mtDNA) افرادی از شرق و غرب استپ اوراسیا با نمونه های بدست آمده از سکاها نمودند.
از قسمت غربی استپ اوراسیا ، نمونه های یافت شده در قفقاز شمالی منسوب به دوره نخست ساکاها (سده هشتم تا ششم پیش از میلاد) ، ساکاهای کلاسیک از منطقه دن-ولگا (سده سوم پیش از میلاد) ، و سرمتی های اولیه از پکرووکا ، واقع در جنوب غربی اورال (سده پنجم تا دوم پیش از میلاد) را شامل می شد.
از قسمت شرقی استپ اوراسیا ، آنان نمونه هایی از شرق قزاقستان منسوب به فاز زواکینو-چیلیکتا (سده نهم تا هفتم پیش از میلاد) را مورد آنالیز قرار دادند؛ از سایت آرزهان منسوب به فرهنگ آلدی بل در تووا (سده هفتم تا ششم پیش از میلاد)؛ و از فرهنگ تاگار ناحیه مینوسینسک (سده پنجم پیش از میلاد).
یافته هایی که از این مناطق به دست آمدند همه متعلق به فرهنگ پازیریک بودند.
علیرغم اینکه جمعیت ساکای شرقی و غربی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند با فاصله ای 2000 تا 3500 کیلومتری از هم جدا شده بودند ، با اینحال شباهتهای فرهنگی و ژنتیکی بین سکاهای شرقی و غربی، تایید شد.
محققین با طرح مقیاس گذاری چند بعدی (MDS) بر اساس مسافت های رینولدز نشان دادند که جمعیت ساکای شرقی و غربی در استپ اوراسیا از نظر ژنتیکی به یک دیگر نزدیک تر هستند تا جمعیت معاصر این منطقه.
آنان در تحقیقات خود پی بردند که نوادگان معاصر گروه های ساکای غربی در میان گروه های مختلف قفقاز و آسیای میانه یافت می شوند ، ولی با اینکه شباهت ها با ساکای شرقی بسیار گسترده تر است ، اما تقریبا به طور انحصاری بین گروه های ترک زبان (سابقا) عشایری ، بخصوص از شاخه قبچاق زبان ترکی یافت می شدند.
این امر نشاندهنده پیوند تاریخی بین سکاهای شرقی و اقوام ترک است.
این یافته ها تصور اینکه گسترش زبان های ترکی بسیار جدیدتر -یعنی ، از سده ششم میلادی به بعد- و بواسطه فرایند گسترش منتخبان به وقوع پیوسته است را به کلی زیر سوال برد.
اگر چه جمعیت های معاصر مرتبط با مردمان استپ غربی عصر آهن را می توان در گروه های قومی مختلف قفقاز ، روسیه و آسیای میانه (بین بسیاری از ایرانی ها و گروه های هندو-اروپایی زبان دیگر) نیز یافت ، اما جمعیت هایی که دارای تشابه ژنتیکی با ساکای شرقی بودند تقریبا به طور انحصاری بین گویندگان زبان ترکی یافت شدند.
مطالعه نشان میدهد که جریان ژن از شرق به غرب اوراسیا در عصر آهن (هزاره اول قبل از میلاد) قابلتوجه بوده است.
از آنجایی که ساکاهای شرقی منشاء ساکاهای غربی اند می توان با قطعیت گفت که بلحاظ تحقیقات ژنتیکی صورت گرفته ارتباط ژنتیکی ترک ها با سکاها اثبات شده است.
این شباهت در فرهنگ نیز مشهود است برای مثال در تصاویر زیر شاهد تداوم سنت کورگانسازی سکاها، دفن همراه با اسب و وسایل شخصی و ایجاد بالبالها (مجسمههای سنگی) توسط گوگ ترک ها هستیم.


برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص ترک بودن سکاها می توانید مطالب زیر را نیز مطالعه فرمایید.
2- ساکاها همان تورکان باستان هستند
3- نخستین ساکنان سرزمین آذربایجان پیش از ورود اقوام هند و اروپایی
4- اشگوزها – اسکیت ها – سکایان
برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص کشفیات تاریخی پیرامون نام «توروکهای» منطقه آذربایجان در 2هزار سال پیش از میلاد مطالب زیر را مطالعه کنید.
1- ترک ها از چه زمانی در آذربایجان ساکن شدند؟ترک ها از چه زمانی در آذربایجان ساکن شدند؟
2- ذکر نام تورک در لوح بابلی دوره حمورابی 3770 سال قبل
3- اثبات حضور ترکان در آذربایجان 4000 سال پیش بر اساس منابع آشوری . شمشارا
4- قوت های آذربایجان چه کسانی بودند؟
در کتاب التيجان في ملوک حمير بخشی از یک روایت تاریخی نقل شده است که به شرح یک لشکرکشی نظامی به آذربایجان توسط الحارث الرائش (حارث بن سدد) در دوره پیش از اسلام و احتمالاً در سدههای ۴ تا ۶ میلادی می پردازد.
این رویداد مربوط به دوران پادشاهی حِمیر در یمن است که الرائش از نخستین پادشاهان سلسله تُبَّابعه حمیر بود و به عنوان اولین فرمانروای حمیری توصیف شده که به سرزمینهای خارج از یمن (مثل فارس، آذربایجان و هند) لشکرکشی کرد.
طبق متن کتاب ها؛ معاویه بن ابیسفیان (بنیانگذار حکومت اموی) به عنوان راوی پرسشگر این داستان تاریخی ظاهر میشود.
او از عبید بن شَریّه جُرهمی (از مورخان و آگاهان به اخبار عرب پیش از اسلام) درباره تاریخ پادشاهان حِمیر و لشکرکشیهایشان(از جمله حمله الرائیش به آذربایجان) میپرسد که نشاندهنده تلاش معاویه برای درک الگوهای نظامی و حکومتداری پیش از اسلام است، شاید به عنوان درسهایی برای مدیریت خودش بر جهان اسلام از آنها استفاده نماید.
در ادامه روایت، عبید بن شریّه به معاویه پاسخ میدهد و جزئیات بیشتری از حملهٔ الرائش به آذربایجان را شرح میدهد. متن کامل پاسخ او به معاویه به این صورت است:
فقال عبيد: بل قبل ذلك بدهر طويل، ثم سار حتى نزل الجبل من أرض الموصل، و بعث شمر بن القطاف بن المنتاب بن عمرو بن زيد بن عملاق بن عمرو بن ذي أنس في مائة الف حتى دخل عليهم آذربيجان فقتل المقاتلة و سبى الذرية، ثم أقبل فكتب في حجرين أمر مسيره، فهما اليوم على جدار آذربيجان.
قال معاوية: و ما بال آذربيجان للّه أنت؟ قال: له انها كانت من أرض الترك و اجتمعوا له.
کتاب التيجان في ملوک حمير از وهب بن منبه ، نشر مرکز الدراسات و الأبحاث الیمنیة – صنعا – یمن ، صفحه 416
عبید گفت:«پیش از آن [رویدادهای قبلی] مدتها گذشت. سپس [الرائش] حرکت کرد تا در کوههای موصل فرود آمد، و شمر بن قطاف بن المنتاب بن عمرو بن زید بن عملاق بن عمرو بن ذی أنس را با صد هزار نفر به آذربایجان فرستاد. شمر به آنجا حمله کرد، جنگجویان را کشت، زنان و کودکان را به اسارت گرفت، سپس بازگشت و دستور داد گزارش این لشکرکشی را روی دو سنگ حک کنند. آن دو سنگ امروز بر دیوار آذربایجان نصب است.»
معاویه با تعجب میپرسد: «وضع آذربایجان چگونه است؟ به خدا سوگند! (این داستان شگفتانگیز است).» عبید پاسخ میدهد: «آذربایجان از سرزمین ترکها بود و آنان علیه او [الرائش] گرد آمدند».
همین مطلب در کتاب الانساب للصحاري جلد : 1 صفحه : 203 و 204 نیز نقل شده است.
در مجلد اول کتاب المنتظم في تاريخ الأمم و الملوك ، صفحه 330 بخشی از روایتی تاریخی درباره لشکرکشیهای پادشاهان حمیری یمن (به ویژه الرائش و پسرش ابرهه ذو المنار) به سرزمینهای شمالی نقل شده که در آن آذربایجان به عنوان یکی از مناطق مورد تهاجم ذکر شده است.
این حمله توسط شمر بن العطاف (سردار الرائش) با کشتار جنگجویان ترک (قتل المقاتلة) و اسیرگیری غیرنظامیان (سبی الذریة) همراه بوده است.
متن تصریح میکند که آذربایجان در آن زمان تحت کنترل ترکها بوده است.این اشاره نشاندهنده حضور ترکها در آذربایجان پیش از اسلام می باشد.
«فدخل على الترک أرض أذربیجان و هی فی أیدیهم یومئذ».
متن در پایان اشاره میکند که پادشاهان یمن تحت فرمان پادشاهان فارس (احتمالاً ساسانیان) بودند: «ان ملوك اليمن كانوا عمالا لملوك الفرس». این متن تاریخی نشاندهنده آن است که آذربایجان در آن مقطع زمانی خاص (احتمالاً قرون 4-6 میلادی) وضعیت سیاسی و سرزمینی متمایزی داشته است و تا قبل از آن تحت سیطره آنان نبوده است.
در کتاب تاريخ الطبري (نشر موسسه عزالدین بیروت – لبنان) جلد : 1 صفحه : 195 و همچنین کتاب الكامل في التاريخ جلد : 1 صفحه : 149 نیز همین روایت نقل شده است.
همچنین در صفحه 449 کتاب التيجان في ملوک حمير گفتگویی بین معاویه و عبید است که به صراحت به آذربایجان به عنوان سرزمین ترکها اشاره کزده است. :
قال معاوية: وما الترك وأذربيجان؟ قال عبيد: هما بلادهم يا أمير.
معاویه گفت: و ترکها و آذربایجان چه هستند؟ (چه ارتباطی بین ترکها و آذربایجان است؟) عبید گفت: ای امیر سرزمینشان است.
بعد از اسلام
ورود مسلمانان به منطقه آذربایجان نقطه عطفی در تاریخ این سرزمین کهن محسوب میشود. این دوره شاهد تحولات عمیق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بود که ترکان نقش محوری در آن ایفا کردند. منابع تاریخی متعددی به حضور پررنگ ترکان در آذربایجان در زمان فتوحات اسلامی اشاره دارند که بررسی آنها میتواند زوایای پنهان این برهه مهم تاریخی را روشن سازد.
کتاب تاریخ طبری در وقايع سال ۱۰۴ هجري مينويسد:
«و في هذه السنه غزا الجراح بن عبدالله الحکمي و هو امير علي ارمينيه و آذربايجان ارض الترک ففتح علي يديه بلنجرم و هزم الترک:
و در اين سال جراح بن عبدالله الحکمي جنگ کرد. او امير ارمنستان و آذربايجان سرزمين ترکان بود. وي بلنجرم را با دستان خويش فتح کرد و ترکان را شکست داد.» (طبري ج ۵ ص ۳۶۸)
روایتهای موجود در کتاب تاریخ طبری، تصویری از حضور ترکها در آذربایجان و درگیریهای بین اعراب و ترکها در این منطقه ارائه میدهند.
موارد دیگری نیز از درگیری حضور ترکان آذربایجان در نبردها آمده است ، طبري در جلد نخست تاريخ خود در ذکر پادشاهان يمن مينويسد: تبع پادشاه يمن معاصر بشتاسب و همچنين اردشير بهمن بن اسفنديار بن بشتاسب بود «… ثم إلى الموصل ثم إلى أذربيجان فلقي الترك بها فهزمهم» وي به انبار و سپس موصل رفت و از آنجا راهي آذربايجان شد و در آنجا ترکان را ديد و شکستشان داد. (طبري ج ۱ ص۴۰۴ )
ابن خلدون نيز در تاريخ خود «ج ۱ ص ۱۲» به اين واقعه اشاره کرده است:
طبري در وقايع سال ۹۹ هجري از شبيخون ترکها به عربهاي فاتح و مسلمان در آذربايجان سخن ميگويد:
(وفي هذه السنة) أغارت الترك على آذربيجان فقتلوا من المسلمين جماعة. (طبري: ج ۵، ص ۳۰۹)
عين همين واقعه را ابن کثير در البدايه و النهايه ج ۹ ص ۲۰۹ نقل کرده است:
با توجه به قرائن و اسناد فوق، حضور ترکان در آذربایجان از دیرباز در میان مورخان و پژوهشگران امری مسلم و غیرقابل انکار بوده است. این حضور تاریخی که ریشه در اعماق دوران باستان دارد، از دوره سکاها آغاز شده و تا دوران اسلامی تداوم یافته است.
شواهد متقن تاریخی، باستانشناسی و ژنتیکی همگی گواهی میدهند که ترکان نه به عنوان مهاجمانی گذرا، بلکه به عنوان ساکنان و شکلدهندگان اصلی تمدن این منطقه نقش ایفا کردهاند.
مطالعات ژنتیکی اخیر که در معتبرترین نشریات علمی جهان منتشر شدهاند، پیوند ناگسستنی بین سکاهای باستانی و ترکتباران معاصر را به اثبات رساندهاند. این یافتهها که با شواهد تاریخی و فرهنگی نیز همخوانی کامل دارند، تصویر جدیدی از پیشینه ترکان در آذربایجان ارائه میدهند که بسیار قدیمیتر از تصورات پیشین است.
منابع تاریخی دوره اسلامی نیز به روشنی از آذربایجان به عنوان «سرزمین ترکان» یاد کردهاند. این توصیف نه یک ادعای گذرا، بلکه بازتاب واقعیت تاریخی حضور دیرپای ترکتباران در این منطقه است.
مطالب مرتبط
عشاق حسنلو
اسناد مربوط به هویت نادرشاه افشار
آذربایجان در دوره حکومت پادشاهان روّادي