نشریه الکترونیکی ائل اوبا

و من آیاته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتکم و ألوانکم إنّ فی ذلک لآیات للعالِمین

بررسی خاستگاه کردها و موج های مهاجرتی آنان


لینک مطلب : http://eloba.ir/?p=1906

ارسلان قشقایی

ائل اوبا – معمای واژه «کرد» و ملت کرد بخاطر بعضی از ابعاد سیاسی و ژئوپلوتیکی منطقه همیشه مستور مانده و یا عمداً خواسته اند مستور بماند ، این معما در موارد متعددی با جعل و تاریخ سازی هایی نیز همراه بوده چرا که در بازی شطرنج سیاسی، بعضی دول غربی به آنها نیاز داشته و دارند.

اسنادی از دوره پهلوی که به تازگی بخت انتشار عمومی یافته، حاوی دلالت های تاریخی در تاریخ سازی فرمایشی رضاخانی است که بر این مدعا صحه می گذارد.

در این سند، ماهیت سفارشی بودن سه کتاب مردوخ کردستانی، غلامرضا رشید یاسمی و مینورسکی در خصوص کردها آشکار می شود.

متن این سند بدین شرح است:

« ریاست دفتر مخصوص شاهنشاهی

سال گذشته در هیئت وزیران مذاکره شد چون راجع به نژاد و ملیت کردها که ایرانی خالص هستند پاره ای گفتگوهای ناشایسته پیش آمده مناسب است برای جلوگیری از اغتشاش اذهان علاوه بر آنکه برای استحکام روح ملیت ایرانی در کردها بوسیله تاسیسات جدید فرهنگی اقدام شده اقدامات دیگری نیز به عمل آید.

از جمله کتاب و رساله هائی با مدارک و اسناد راجع باین موضوع و اینکه کردها از عناصر خالص ایرانی قدیم و جزء لاینفک این کشور هستند تالیف و نشر گردد و بر طبق تصویب هیئت وزیران آقایان رشید یاسمی استاد دانشگاه تهران – مردوخ کردستانی – استاد مینورسکی خاورشناس معروف و استاد آموزشگاه زبانهای شرقی در لندن مامور شدند که کتاب های لازم را تالیف نمایند.

اینک آقایان رشید یاسمی و مردوخ کار خود را بپایان رسانیده و کتابهائی را که لازم بوده است تالیف و تسلیم وزارت فرهنگ نموده اند چون البته مقصود از تالیف کتابها این بوده است که چاپ و منتشر شود متمنی است مراتب را بعرض پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی رسانده اوامر مبارک را راجع بچاپ کتاب های مزبور باین وزارت ابلاغ فرمایند.

در پایان معروض میدارد استاد مینورسکی نیز مشغول است ولی هنوز کار خود را بپایان نرسانده است. کفیل وزارت فرهنگ »

اکنون که ماهیت سفارشی و هدف دار بودن این کتاب ها بر ما عیان شده به راستی معمای خاستگاه قوم کرد چگونه حل خواهد شد؟ ما بر آنیم که فرضیه ها و دلایل متعدد را برای رسیدن به پاسخی روشن بررسی نماییم.

تمام محققان غربی و شرقی بر این امر متفق القول هستند که واژه «کرد» ارتباطی با ملیت و زبان ندارد بلکه به معنی عشایر مهاجر ، چوپانان و رمه گردانان است. ولادیمیر الکسیویچ ایوانف میگوید: نام کرد در سده های میانه، نامی بود که بر همه رمه گردان و کوچ گران ایرانی اطلاق میشد.

Wladimir Iwanov: “The term Kurd in the middle ages was applied to all nomads of Iranian origin”

.Wladimir Ivanon , ” The Gabrdi dialect spoken by the Zoroastrians of Persia” , Published by G. Bardim 1940. pg 42

مکنزی میگوید: اگر به حدود دوران گسترش امپراطوی عربها نگاه کنیم، خواهیم یافت که عنوان کرد با رمه گردان و کوچ گر به یک معنی است.

David Mackenzie: ” If we take a leap forward to the Arab conquest we find that the name Kurd has taken a new meaning becoming practically synonmous with ‘nomad’, if nothing more pejorative”

D.N. Mackenzie , “The Origin of Kurdish”, Transactions of Philological Society, 1961, pp 68-86

مارتین فان براینس میگوید: نام قومی کرد که در منابع قرن نخست اسلام دیده میشود بر یک پدیده رمه گردانی و شاید واحدهای سیاسی نامیده میشد و نه یک گروه زبانی.

چندین بار حتی واژه «کردهای عرب» در منابع نام برده شده اند.

Martin van Bruinessen
The ethnic identity of the Kurds

in: Ethnic groups in the Republic of Turkey , compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus

Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients Reihe B, Nr.60

Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613-21. excerpt: ” The ethnic label “Kurd” is first encountered in Arabic sources from the first centuries of the Islamic era

it seemed to refer to a specific variety of pastoral nomadism, and possibly to a set of political units, rather than to a linguistic group: once or twice, “Arabic Kurds” are mentioned

By the 10th century, the term appears to denote nomadic and/or transhumant groups speaking an Iranian language and mainly inhabiting the mountainous areas to the South of Lake Van and Lake Urmia

with some offshoots in the Caucasus … If there was a Kurdish speaking subjected peasantry at that time, the term was not yet used to include them

در کارنامه اردشیر بابکان؛ کرد در معنی عشایر بکار رفته است.

Kurds – a term that in pre-Islamic times designated the various nomadic lineages, rather than a specific ethnicity

www.iranicaonline.org/articles/karnamag-i-ardasir

در زبان طبری نیز واژه کرد بمعنی چوپان است. واژه‌نامهٔ طبری، صادق کیا، ص ۱۶۶

تمام این مطالب را اغلب مردم میدانند اما این سؤال پیش می آید که امروزه قومی بنام «کرد» که در منطقه ای بین چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه حضور دارد از کجا آمده و چرا به آنها نیز کرد میگویند؟! تاکنون هیج مشرق شناسی یا نخواسته و یا نمی دانسته که این معما را چگونه حل کند.

اگر به رسانه های کردی نظری بیندازیم، با رگباری از جملات بدون سند و مأخذ مواجه میشویم که سعی دارند با بافتن داستانهای توهمی خودشان را در تمام کشورهای یاد شده بومی جلوه دهند و آن کشورها را سرزمین اجدادی خود بنامند!!

بخش خبری هواشناسی شبکه کردی روداو مستقر در اقلیم کردستان عراق – در این تصویر بخش های قابل توجهی از 6 کشور ایران ، ترکیه ، عراق و سوریه ، جمهوری آذربایجان و ارمنستان بعنوان بخشی از کردستان بزرگ نشان داده می شود

از اربیل پایتخت کشور آشور باستان گرفته، شهر وان پایتخت ارمنسنان قدیم، تا کشور ماد (آذربایجان قدیم) و کشور ایلام یا عیلام، همه جزء ادعاهای واهی کردستان گویان است!!

گویا کردها نمی دانند که آن چهار کشور در گذشته و حتی امروز کشورهای مجزایی بوده اند و کردها نمی توانستند بر همه مالک باشند!!

آنهم در شرایطی که حتی یک سند تاریخی معتبر از حضور باستانی قومی بنام «کرد» در این چهار منطقه وجود ندارد.

بعضی کشورهای غربی بمظور ایجاد اغتشاش و آنارشیسم در این چهار کشور اسلامی، سعی در تقویت ناسیونالیسم کردی دارند تا با تشویق آنها برای ایجاد کشوری جدید، آرامش خاورمیانه را بر هم بزنند.

اگر ما مردم خاورمیانه نتوانیم واقعیت را بدانیم در مسیر قضاوت دچار اشتباه جبران ناپذیری خواهیم شد.

در این مقاله اثبات میشود که کردها از کولی های مهاجر هندی هستند (پاکستان هم جزیی از هند بود) که از طریق ایران در تمام خاورمیانه و اروپا پخش شده اند.

تشابه لباس کولی و کردی
رقص کولی ها ، دهه 40 خورشیدی – خوزستان

برای اینکار باید ابتدا کولی ها را بشناسیم و سپس با کردها مقایسه کنیم.

1 . کولی ها طوایفی بسیار پر جمعیت از هندوستان و قسمتی از پاکستان هستند که زندگی آنها همیشه با کوچ نشینی همراه بوده و در زبانهای محلی ایرانی مانند طبری نیز «کرد» بمعنی چوپان کوچ نشین است.

2 . لباس محلی کولی ها کاملاً مشابه با لباس محلی کردها است. کلاه کردها مشابه عمامه کولی های هندی است.

3 . زبان کولی ها شاخه هایی از سانسکریت است و موقع مهاجرت از ایران به غرب، زبانشان تا حدودی با زبانهای محلی آمیخته شده و لهجه های مختلفی ساخته شده اند که زبان کردی نیز در همان شاخه هند و فارسی قرار میگیرد.

کولی ها در مسیر حرکتشان به اروپا تعدای از آن لغات را هم در کشورهای مقصد رایج کرده اند و از آنرو زبانهای هند و اروپایی تعدادی لغات مشترک دارند.

تشابه زبانهای سانسکریت، بنگالی، پشتون، اردو، فارسی و کردی غیر قابل انکار است. (تشابه چهره هایشان هم غیر قابل انکار است).در زبان هندی به عمو می گویند «کاکا» و در زبان کردی هم همین واژه با همان معنا زیاد استعمال میشود. در ضمن کولی های شیراز هم «کاکو» تلفظ میکنند.

شباهت واژگان کردی با هندی

 

4 . اسامی طوایف کولی ها که به ثبت رسیده اند مشابه اسامی طوایف کردها است. مانند:

طوایف کولی: کلیلایی، گورونی، سوران، خرات، سور، جات، اردل، کاولی، کراچی، قادریا، خانی، بوکان

طوایف کردی: کلیایی، گورانی، سورانی، خرات، زور، جاف، اردلان، کاویانی، کرمانچی، قادری، خانی، بوکان

اعراب خوزستان به کولی واژه «کوت» را بکار می برند و در آذربایجان واژه «کوت» را به «کرد» اطلاق میکنند.

در شرق پاکستان و غرب هندوستان منطقه ای بزرگ بنام «کوت» وجود دارد و شهرها و روستاهای بسیاری با پیشوند و پسوند «کوت» وجود دارند.

Kut, Himachal Pradesh, India

در زبان تورکی به کولی می گویند «قراچی» که از واژه «کراچی» گرفته شده و در خراسان به آنها «کرمانچی و غرشمال» می گویند.

در صفحه 734 کتاب میراث اسلامی ایران به تحقیق رسول جعفریان در بیان یک داستان از برگزاری نمایش کولی ها از قراجی موسوم به کرد اوغلی یاد می شود.

هلاندیها کولی ها را کرد (Kerod) می نامند که بنظر تصحیف واژه کرد است.

کلیلا، نام شهری در استان «گجرات» هندوستان است و به ساکنان آنجا «کلیلایی» گفته میشود.

«کولی های کلیلایی» در ایران، «کردهای کلیایی» نامیده میشوند و هر دو گروه بزبان هند و فارسی صحبت میکنند.

Keliya, Gujarat, India

خرات، نام شهری در استان «اوتار پرادش» هندوستان است.

طایفه خرات در سنندج و کرمانشاه رسماً خودشان را کولی معرفی میکنند و در کتاب «تاریخ مردوخ»، نوشته شده توسط مردوخ کردستانی، طایفه خرات را از کردها معرفی میکند.

Kharat, Uttar Pradesh, India

پس ملاحظه میشود که خود کردها، طوایف «کولی» و «کردی» را در یک مقوله دسته بندی کرده اند. در حقیقت چون طوایف مهاجر کولی کوچ نشین بودند از آنرو واژه «کرد» را برای آنها بکار برده اند.

در همین لرستان همسایه ما، یکی از طوایف کولی بنام «سُور» زندگی میکند و از قضا طایفه کردی هم به نام «زُور» در شهر زُور استان سلیمانیه عراق زندگی میکند که هم زبانشان، هم لباس محلی و هم فرهنگشان مشابهند.

گوران، نام شهری در استان «کشمیر» تحت کنترل هندوستان است و به ساکنان آنجا «گورانی» می گویند.

Goran,kashmir, India

طایفه ای از کولی های مهاجر «گورانی» هم در غرب ایران ساکن شده اند و امروزه به آنها کردهای «گورانی» می گویند.

جالب است بدانیم که زرتشتیان یزد هم زبانشان را گورانی می نامند. در خرم آباد دسته ای از کولی ها، کماکان زبان خودشان را گورانی می نامند.

در استان «مهاراشترا» کشور هندوستان شهری بنام «اردل» است که به ساکنان آنجا «اردلانی» گفته میشود.

Ardal, Maharashtra, India

از قضا نام طایفه ای از کولی های هندی نیز است که به شمال عراق و غرب ایران مهاجرت کردند و امروزه نیز طایفه ای کردی با همان اسم (اردلانی) در شمال عراق و غرب ایران ساکنند. در ضمن شهری هم با همان نام «اردل» در استان چهارمحال و بختیاری وجود دارد که از نام مهاجران کولی هندی می آید.

خانی، نام طایفه ایست پر جمعیت در استان «هیماچال پرادش» هندوستان در نزدیکی مرز پاکستان.

در هندوستان به مردم این استان رسماً آریایی گفته میشود. اقلیتی هم در پاکستان زندگی میکنند. مهاجران «کولی خانی» در شمال عراق ساکن شدند و بعدها به ترکیه هم مهاجرت کردند.

Khani, Himachal Pradesh, India

جات، نام یکی از پرجمعیت ترین طوایف هندی است که در سرتاسر شمال هند و قسمتی از پاکستان زندگی میکنند.

زط ها، هم زیرشاخه همین طایفه هستند. دسته ای از کولی های جات به شمال عراق مهاجرت و در آنجا ساکن شده بودند و در زمان محمد رضا شاه به ایران مهاجرت کردند و در کرمانشاه ساکن شدند.

در ایران به آنها کردهای «جاف» هم می گویند. طایفه ای بنام «زط» هم در استان ایلام زندگی میکند.

بوکان، نام یکی از پرجمعیت ترین طوایف هندی است که در استان «پنجاب» زندگی میکنند. در جنوب افغانستان نیز دسته ای از آنها زندگی میکند.

Bukan Khan Wala, Punjab, India

بوکان در زبان سانسکریت یعنی «گرد و غبار». بسیاری از مردم این طایفه از پیشوند و پسوند «بوکان» برای اسم فامیل خود استفاده میکنند. کولی های مهاجر «بوکان» در جنوب استان آذربایجان غربی ساکن شدند و اسم آن شهر را هم بوکان گذاشتند.

برخی کردها به قصد بومی جلوه دادن خود در ایران، سعی میکنند تا گذشته کولی خودشان را انکار کنند و با رندی نام طایفه هایشان را تحریف میکنند تا از شکل هندی خارج شود.

مثلاً نام یکی از طوایف کولی ها در شهر مهاباد «قادریا» است که در زبان سانسکریت بمعنی «گوسفند» است و با زیرکی آنرا به طایفه «قادری» تحریف کرده اند!!

طایفه «قادریا» یکی از پر جمعیت ترین طوایف هندی است و هم اکنون در شمال هندوستان زندگی میکنند.

سوران، نام شهری در استان «اوریسای» هندوستان است. و به ساکنان آن شهر «سورانی» گفته میشود.

soran,Orissa, India

مهاجران کولی سورانی در شمال عراق ساکن شدند و بعدها به سوریه و ایران نیز آمدند. در سوریه و عراق شهرهایی بنام «سوران» وجود دارند که کولی های مهاجر سورانی، آنجا ساکن شدند.

اورامی یکی از طوایف مشهور کرد و نام گویش کردهای مناطق پاوه و سروآباد و مریوان در ایران و شهر حلبچه در کشور عراق است . همچنین اورامی ها در شهرهای کرمانشاه، سنندج،مریوان,روانسر،کامیاران، قروه، زاغمرز (چهارقلعه)، دماوند، سلیمانیه، اربیل و بغداد جمعیت قابل توجهی دارند. در کشور هندستان منطقه ای در ایالت بنگال غربی به نام اورامی وجود دارد.

Urami , West Bengal , India

مَنگور نام یکی از ایل‌های کرد مکریان است که مابین منطقه سردشت، پیرانشهر و مهاباد واقع در استان آذربایجان غربی زندگی می کنند. در هندوستان دومین شهر بزرگ ایالت کارناتاکا منگلور نام داشته و در این ایالت منطقه ای به نام منگور وجود دارد.

Mangur , Karnataka , India

ملاحظه میکنید که اسامی تمام طوایف کردی از نام شهرهای هندی گرفته شده، زیرا از آن نواحی به خاورمیانه مهاجرت کرده اند.

اگر این تشابه اسمی، یک یا دو تا بود، آنرا بحساب تصادف یا شانس میگذاشتیم ولی وقتی اسامی تمام طوایف کردی، واژه های هندی هستند، دیگر احتمال تصادفی بودن منتفی میشود.

این تشابهات در آداب و رسوم نیز قابل رویت است برای مثال تصاویر زیر نشان دهنده شیوه برگزاری یکسان جشن پایان زمستان در کردستان (نوروز) و هندوستان (لوهری) است.

در بحث تناسب پوشش با شرایط آب و هوایی محل زندگی ، چنانچه در نقشه دمایی جهان مشاهده می فرمایید ، لباس کردی مناسب مناطق کوهستانی و سرد از جمله رشته کوه های زاگرس ، مناطق کوهستانی آذربایجان و آناتولی نیست .

گشاد بودن لباس برای کاهش اصطکاک آن با بدن و جذب کمتر گرما و جلوگیری از عرق سوز شدن ، باز بودن جلوی پیراهن برای تهویه و خنکی ، و بستن آستر سر برای جلوگیری از آفتاب زدگی از ویژگی های لباس های مناطق گرمسیری است.

در اقلیم های سرد به دلیل اینکه غضروف گوش سریع تر دچار سرما زدگی می شود استفاده از کلاه پشمی برای پوشاندن گوش و سر متداول است نه آستر پارچه ای ، از طرفی استفاده از گیوه هایی از جنس پارچه پنبه ای بعنوان کفش نیز در مناطق پربارش کاربرد ندارد.

مهاجرت کولی ها (کردها) به ایران، از زمان ساسانیان (بهرام گور) آغاز شد و آنها را به قصد مطربی و رقاصی می آوردند.

ابتدا در شمال عراق که پایتخت ساسانیان بود اسکان دادند و بعد به دیگر جاها پخش شدند. مهاجرت کولی ها از هندوستان به شمال عراق کماکان ادامه داشت تا اینکه در زمان خلفای اموی بار دیگر شدت گرفت.

حمد الله مستوفی میگوید:

در زمان بهرام کار مطربان بالا گرفت ، چنانکه مطربی روزی به صد درم قانع نمیشد. بهرام از هندوستان دوازده هزار لوری (کولی) جهت مطربی بیاورد و نسل ایشان هنوز در ایران مطربی میکنند. حمزه اصفهانی، همین ماجرا را در کتابش بازگو میکند و می گوید که در شمال عراق ساکن شدند.

کتاب تاریخ گزیده حمدالله مستوفی صفحه 70

فردوسی طوسی نیز هم همین ماجرا را بیان میکند و تعداد کولی های وارد شده از هندوستان به شمال عراق در زمان بهرام گور را دوازده هزار میشمارد.

(کولی و زندگی او. یحی ذکا – لولیان، زرین کوب، نه شرقی نه غربی انسانی ص ۸۲–۴۷۴ – زط = جات = کولی. احمد محیط طباطبایی. مجلهٔ آیندهٔ فروردین. خرداد۱۳۶۶)

دو هزار سال پیش با وقوع قحطی در ساحل گنگ در هند قسمت عمده کولی ها را تا کنار رود فرات انتقال داده و ساکن کردند. فردوسی در شرح حال بهرام گور که تقریبا هزار و پانصد سال قبل در ایران سلطنت می کرد در این باب می گوید:

به نزدیک شنگل (پادشاه هند) فرستاد کس

چنین گفت کای شاه فریادرس

ازان لوریان برگزین ده هزار

نر و ماده بر زخم بربط سوار

به ایران فرستش که رامشگری

کند پیش هر کهتری بهتری

چو برخواند آن نامه شنگل تمام

گزین کرد زان لوریان به نام

به ایران فرستاد نزدیک شاه

چنان کان بود در خور نیک‌خواه

به هریک یکی گاو داد و خری

ز لوری همی ساخت برزیگری

چنانچه در ابتدای این مقاله اشاره شد دلیل رمه گردان و چوپان نامیدن کردها توسط محققان شرقی و غربی را می توان در همین ابیات فردوسی یافت. از این گفته و اشعار معلوم می شود که چندین هزار نفر از این طایفه را از هند عنفا کوچانیده به ایران فرستاده اند.

و نیز آورده‌اند که بهرام به هنگام بستن بند شوشتر چند هزار تن از ایشان را از کابل فرا خواند تا مردانشان کارگری، و زنانشان رامشگری کنند (هدایت، 663؛ نیز زرین‌کوب، 475)

«زُطّ» (معرّب «جُت») طايفه اى از هندى ها هستند. جت کهن‌ترین نامی است که در ایران کولیها را بدان می‌خوانند، به طوری که در بسیاری از موارد جت به جای کولی به کار رفته است. نام جَت به صورتهای جات ، جِت ، جات ، زُطّ، جَتّه و جَتّان آمده است ( رجوع کنید بهکوفی ، ص 47؛ یاقوت حموی ، ج 4، ص 773؛ بکری ، ص 145؛ واله اصفهانی ، ص 244؛ نَدَوی ، ص 24؛ پاتینجر، ص 26؛ عبرت لاهوری ، ص 236) نام تیره یکی از آنان کوتچ (kutch) است ، در آذربایجان نیز کردها به همین نام و با عبارت کوت نامیده می شوند.

Jat Zamindars. Hindoos. Rajpootana 1874

زط ها از ابتدای تأسیس بصره بدانجا کوچانده شدند و همراه دسته‌های دیگری از سپاه ساسانی همچون اسواران و چند گروه هندی تبار دیگر چون سیابجه ، پس‌از بخشیـدن‌ خانـه‌ و ‌کاشانه ‌بدانها، در همانجا سکنا گزیدند.

در بصره دو گروه زط و سیابجه با یکدیگر درآمیخته بودند، به طوری که به سختی می‌شد آنها را از هم تفکیک کرد (نک‌ : بلاذری، ۵۲۰؛ ابن‌منظور، نیز تاج العروس، ذیل زطّ).

در تاریخ اسلام، معاویه اولین کسی است بود که در ۴۹ یا ۵۰ ق/ ۶۶۹ یا۶۷۰ م گروهی از جتهای بصره را به همراه سپاه سواران به سواحل سوریه و ترکیه کوچاند (بلاذری، ۲۲۱، ۵۲۴) تا هم از شورش احتمالی آنان جلوگیری کند و هم منطقه‌ای مناسب برای پرورش گاومیش در اختیار ایشان بگذارد.

(فتوح البلدان ، البلاذري جلد : 1 صفحه : 162 – وحدثني أَبُو حفص الشامي عن مُحَمَّد بْن راشد عن مكحول، قَالَ: نقل معاوية في سنة تسع وأربعين أو سنة خمسين إِلَى السواحل قوما من زط البصرة والسباتجة وأنزل بعضهم انطاكية، قال أبو حفص فبانطاكية محلة تعرف بالزط وببوقا من عمل انطاكية قوم من أولادهم يعرفون بالزط.)

در ۸۹ ق/ ۷۰۸م، لشکریان حجاج پس از فتح شهرهای سند، بسیاری از زطیان را اسیر کردند و ایشان را همراه خانواده‌ها و گاومیشهایشان به نزد حجاج فرستادند. حجاج شماری از آنها را در کَسْکَر (شهر قدیمی بر ساحل غربی دجله، بین کوفه و بصره، در عراق کنونی) منزل داد و گروهی دیگر را به دستور عبدالملک بن مروان به شام فرستاد (بلاذری، ۵۲۲-۵۲۳).

پس از آن، در ادامۀ سیاست معاویه و عبدالملک بن مروان و به‌موجب فرمان ولید بن‌ یزید (۹۶ق)، شمار بسیاری از ایشان را با گله‌های گاومیششان از حوالی رود انـدوس سفلیٰ ــ در پنجاب پاکستان ــ به سواحل دجله که مردابهای آن محل مناسبی برای پرورش گاومیش بود، کوچاندند (همو،۲۲۱-۲۲۲). مساعد بودن شرایط آنان را به عناصر سرکش تبدیل کرد (محیط ، ۱۶۴)، تحت فرماندهی محمد بن عثمان توانستند بر راههای مواصلاتی بصره مسلط شوند، و به اغتشاش، ناامن کردن راهها، راهزنی و غارت کاروانها بپردازند (ابن‌خلدون، ۳/ ۳۲۱).

خلفا یکی پس از دیگری مجبور شدند آنها را سرکوب کنند.در این درگیریها شماری از جتها ناگزیر از راه شمال به سوی بخشهای علیای فرات ــ که درگذشته نیزبسیاری از ایشان بدانجا کوچانده شده بودند ــ عزیمت کردند، و گروهی هم به آناتولی رفتند، که در آنجا به «چنگانه» (در ترکی کنونی: زنگانه) معروف شدند، امروزه همان کولی ها به کردهای (چنگانه / زنگانا / زنگنه / زه نگه نه ) معروف اند. در منابع عثمانی نظیر کتاب Lehçe-i osmani(Lehçe-i Osmânî) از احمد وفیق پاشا نیز از آنان یاد شده است :

برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگ تر روی آن کلیک نمایید :

ÇİNGENELER Büyük Boy Fotoğraf. (Sebah & Joaillier)

گروهی از همین تیره نیز به سوریه رفتند و در آنجا به «نوری»، (صورت لوری) و نیز «غَجَر» شهرت یافتند (محیط، همانجا؛ وجود ناحیۀ زُط در فلسطین و نیز غَجرها در سوریۀ امروزی قابل ذکر است).

خلیفه (مامون) با اسکان دادن بخشی از آنها در عین زربه (بنا بر برخی مآخذ حدود ۲۷ هزار نفر ) ، در سرحدات روم ( خانقین در مرزهای ترکیه و سوریه)، توانست مانع شورشهای پی‌در‌پی آنها در سرزمینهای اسلامی شود.

جالب است بدانید یاقوت حموی در معجم البلدان ، مجلد چهارم ، صفحه 380 از قُفْسُ ها نام می برد و در تشریح آن می نویسد که این عبارت در خصوص غیربومی ها تلفظ می شود که اسمی غیر عرب است و در عربی جمع اقفاس است ، وی آنها را معادل کردها قرار داده و می نویسد نسلی در کرمان هستند مانند کردها که به آنها قفس و بلوص می گویند.

«القُفْسُ:
بالضم ثم السكون، والسين المهملة، وأكثر ما يتلفّظ به غير أهله بالصاد، وهو اسم عجميّ، وهو بالعربية جمع أقفس، وهو اللئيم مثل أشهل وشهل، قال الليث: القفس جيل بكرمان في حيالها كالأكراد يقال لهم القفس والبلوص، قال الراجز يذكره والمشتقّ منه:
وكم قطعنا من عدوّ شرس … زطّ وأكراد وقفس قفس»

و سپس شعری از الراجز (از شعرای عصر عباسی) نقل می کند که از قفس و زط و کردها در کنار هم نام برده است.

وكم قطعنا من عدوّ شرس … زطّ وأكراد وقفس قفس
چقدر دشمنان سرسخت را شکست دادیم … زط و کردها و قفس را

در سدۀ ۴ق/ ۱۰م گروههایی از جتها با مهاجرت به منطقۀ ایراهستان یا اراهستان ـ منطقه‌ای به وسعت حد فاصل بندرسیراف‌ تا بندرعباس، منطبق‌ با لارستان‌ ‌قدیم (نک‌ : وثوقی‌ و دیگران، ۱/ ۱۲۹) ــ حکومت نیمه مستقلی تشکیل داده بودند که ظاهراً تا هنگام حملۀ عرب به آنها هنوز بر آیین زردشت بوده‌اند. امرای آنان که به امرای جاتی مشهور بودند، از حکومت مرکزی تبعیت نمی‌کردند. با قدرت گرفتن آل بویه در فارس، عضدالدولۀ دیلمی با لشکرکشی به این منطقه توانست برای مدت کوتاهی آنها را بـه ‌انقیاد خود درآورد (وثـوقی،۲۴-۲۵، ۳۳-۳۵؛ نیز نک‌ : ابن‌بلخی، ۱۴۱، ۲۱۹).

در زمان امیر تیمور نیز موج گسترده دیگری از کولی ها وارد ایران شدند. این ورود بعد از غلبه امیر تیمور به ایلدرم بایزید سلطان عثمانی و مراجعتش به ایران صورت گرفته است.

زبان های رایج در شمال ایران نیز شباهت بسیاری با زبان کردی دارد ، بررسی منابع تاریخی نشان میدهد که مقصد مهاجرتی این اقوام هندی ، شمال ایران نیز بوده است ؛ کتاب خنیاگری در ایران اشاره ای به آوردن خنیاگران هندی الاصل به سراسر مازندران در زمان خسرو دوم (پرویز) (590- 128 م) دارد.

رابینو مورخ در سفرنامه خود ه به سال 1839 میلادی نگاشته شد، راجع به اقوام ساکن در مازندران می نویسد: “برخی از خانواده های گودر بنکشی، بربری، کراچی، یا کولی ها نیز در مازندران دیده می شوند.”

جی سی نی پیه در یادداشتهای سفر به ایران که به سال 1874 میلادی نگاشته شد از چند خانواده از نژادی نامعلوم معروف به گدار نام می برد که این گدارها را پاریاهای مازندران می خوانند، و مدعی است که وضع زندگی و درجه اجتماعی این گدارها بی شباهت به بومیان هند یعنی افراد قبایلی چون کولیها، بهبل ها و داریها نبود.

جنگجویان زط در تصرف نواحی داخلی ایران نیز شرکت داشتند و همراه عبداللّه بن عامر (متوفی 59) تا خراسان پیش رفتند.

 

مقایسه ای بین لباس کردها و هندوها

 

عماد توحیدی در باره مهاجرت کولی ها (کردها) به شمال عراق می نویسد:

کولی ها در عهد ولید بن عبدالملک خلیفه اموی به ایران و بین النهرین آمدند. این کولی ها از حوالی رود سند سفلی (هندوستان قدیم) بطرف فرات و دجله آمدند و به محض اینکه مستقر شدند به دزدی و راهزنی و قتل پرداختند و راه بصره و بغداد را بستند و قیمت خواربار بالا رفت و مردم در فشار قرار گرفتند.

عماد توحیدی، پرسهٔ کولی‌ها در سرزمین ایران. مقام موسیقایی. شماره ۱۳

از جمع بندی منابع تاریخی فوق میتوان نتیجه گرفت که شمال عراق در زمان ساسانیان و حتی بعد از ظهور اسلام، مهمترین مقصد کولی های مهاجر بود.

فقط در زمان بهرام شاه تعداد آنها بالغ بر دوازده هزار نفر بود و بعدها تعدادشان بیشتر شد. بعد از ظهور اسلام در زمان خلافت ولید بن عبدالملک بازهم دسته های کولی از هندوستان به شمال عراق وارد شدند که تعداد آنها را بسیار زیاد ساخت.

در کتاب جهانگشای نادری، می گوید که نادر شاه افشار تعدادی از کولی های هندی الاصل (کردها) را به قصد رامشگری به خراسان آورد.

تشابه پرچم هندوستان و اقلیم کردستان

در کتاب تاریخ مردوخ، اثر مردوخ کردستانی میگوید:

که خان کرد در استان سلیمانیه عراق از طوایف جاف و ثلاث (دو تا از طوایف کرد عراقی که بعدها به ایران مهاجرت کردند) عصبانی بود زیرا آنها راهزنی میکردند و از بابت چرای احشامشان حق علوفه نمی پرداختند.

استاد علی اکبر دهخدا، در معنی کلمه «آریا» چنین مینویسد: «آریا عنوانی است که اجداد مشترک ملل هند و ایرانی خود را بدان معرفی میکردند و آنرا لغتاً بمعنی شریف دانسته اند».

از جمع بندی تمام مطالب فوق اثبات میشود که کردها همان کولی های مهاجر هستند که در دوره های ساسانی و خلفای اموی به شمال عراق کوچیده اند و بعدها بخاطر افزایش جمعیت به اطراف پراکنده شده اند. در زمان نادر شاه هم جمعیت قابل توجهی از کولی های کراچی (کردهای کرمانچی) در خراسان ساکن شدند.

در لرستان کولی ها را کاولی می نامند (تاریخ لرستان؛ روزگار پهلوی: از کودتای 1299 تا نهضت ملی شدن صنعت نفت ، ص 335) ، در تمام کتب تاریخی نوشته اند که بسیاری از مردان کولی به شغل آهنگری مشغول بودند و این تنها صنعتی است که آنها بلدند جالب است که کاوه آهنگر (کاولی آهنگر) که پرچمی با همان نام، بنام «درفش کاویانی» داشت، خودش از کولی های هندی الاصل بود که بر علیه پادشاهان ساسانی قیام کرد.

کولی ها (کردها) مهاجر توسط ساسانیان و خلفای اموی به شمال عراق بقصد مطربی و رقاصی دعوت شدند و بعد از ازیاد جمعیتشان بر علیه همان حکومتها شورش کردند.

حضور کردها در مناطق حاشیه آذربایجان و بالاخص شمال عراق همواره تاریخ این منطقه را دچار فراز و فرود نموده است ، اکراد هر زمان اوضاع کشور را دگرگون و میدان را خالی میافتند سر به شورش می نهادند ، به عنوان مثال در کتاب العبر تاریخ ابن خلدون صفحه 732 آمده است که دیسم بن ابراهیم کردی که پدر وی از خوارج و دشمنان امیرالمومنین علی علیه السلام در موصل (شمال عراق) بوده است ، در گیرودار درگیری مرزبان با شورشیان منطقه دربند (در روسیه امروزی) به دلیل اینکه میدان را خالی دیده بود وارد آذربایجان شده و اقدام به تصرف شهرهای آن نموده است ، اما با بازگشت مرزبان از وی شکست خورده و به زندان افکنده شده است.

در زمان مواجهه سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه با مغولان و در زمانی که کشور آشفته بود و شهرها یک به یک سقوط میکردند نیز وی توسط کردهای شورشی میافارقین دیاربکر کشته شد.

شرف‌ الدین‌ بن‌ شمس ‌الدین‌ بدلیسی‌ تاریخ نگار مشهور کرد در خصوص مهاجرت کردهای مکری از سلیمانیه عراق به جنوب استان آذربایجان غربی که در بحبوحه هرج و مرج کشور بدلیل مصادف شدن با اواخر عمر دولت مرکزی و ضعف حادث شده در اثر آن بوده اطلاعاتی ارائه داده و می نویسد که کردهای مکری به همراه جمع کثیری از عشایر دیگر کردزبان همچون بابان ها ناحيه درياس (مهاباد کنونی) را از طايفه چابقلو (از ایلات ترک) به زور گرفته و متصرف شده ، وی در ادامه به تصرف شهرهای بوکان و سولدوز توسط مکریان اشاره کرده و در ادامه نیز اطاعت آنان از سلاطین عثمانی و جنگ با صفویان را بازگو می کند.

کتاب شرفنامه بدلیسی ، مجلد اول ، صفحه 288 و 289

نسب حكام مكرى بقبيله مكريه كه در نواحى شهره زول توطن دارند مى‌رسد …

در مبادى حال و اواخر احوال سلاطين تراكمه جمع كثير از عشيرت بابان و ساير عشاير كردستان بر سر خود جمع آورده ناحيه درياس را از طايفه چابقلو مستخلص گردانيده متصرف شد و بعد از آن بتدريج ناحيه دول باريك و ناحيه اختاجى و ايلتمور و سلدوز را نيز ضميمۀ درياس كرده بقوت قاهره و زور بازو كسى را در آن نواحى مجال تصرف و تعرض نماند و طوايفى كه بر سر او مجتمع گشته بودند موسوم به مكرى شدند و مدتها به حكومت آن ديار مبادرت نمود

مثالی دیگر اینکه در بحبوحه درگیری صفویان با شورشیان قلندر در کوه گیلویه ، طوایفی از کردها که میان آذربایجان و دریاچه وان ساکن شده بودند ، با دیدن آشفتگی های ایران در اطراف خوی و سلماس دست به تهاجم زدند و شورش طایفه مکری نیز سبب غارت اطراف مراغه گردید. این شورش ها سبب گردید تا سلطان مراد سوم عثمانی از موقعیت سواستفاده کرده و شروان و نواحی آن تا گرجستان را که شاه طهماسب با زحمت بر محدوده سلطنتی خود افزوده بود ، اشغال نماید.

این مطالب بیان شد تا مقدمه ای بر توصیف دلایل یک مهاجرت عظیم در قرن اخیر باشد. در سده اخیر آذربایجان به دفعات شاهد موج گسترده مهاجرت اکراد به این سرزمین بوده است ، که علت اصلی آن شورش های ناموفقشان بوده است.

براساس مستندات موجود استان آذربایجان غربی در دهه های 50 و 60 و 70 شمسی بیش از یک میلیون و 600 هزار کردعراقی را اسکان داده است که این تعداد غیر از صدها هزار کردعراقی است که به غرب ایران پناهنده شده اند.

روزنامه آیندگان – ۶ شهریور ۱۳۵۳

ترکیه ، ایران و بخصوص غرب ایران و در این میان به ویژه آذربایجان غربی یکی از مناطقی است که در قرن گذشته صدها هزار تن از پناهندگان کرد عراقی را به دلیل بحرانهای امنیتی حاکم بر کشور عراق مورد میزبانی خود قرار داده است. در نتیجه این موج مهاجرتی گسترده تقریباً کل جمعیت کرد شمال عراق از نیروهای صدام حسین فرار کردند.

به گزارش دیده بان حقوق بشر در مورخه 11 مارس 1991 و در ذکر امواج مهاجرتی کردهای کشور عراق بیان شده که بین سالهای 1971 تا 1980، این کشور حداقل 200000 کرد فیلی را اخراج کرده است. برخلاف اکثر کردهای عراق که مسلمان سنی هستند، فیلی ها شیعه هستند و عمدتاً در منطقه عرب نشین مرکز عراق زندگی می کردند.

دولت وقت عراق به دلیل حمایت مادی و معنوی کردهای فیلی از قیام کردهای عراق در آغاز دهه ۱۹۶۰م و پشتیبانی از شورش های حزب دموکراتیک کردستان عراق به رهبری مصطفی بارزانی، فعالیت آنها در حزب الدعوه و حزب کمونیست عراق که هر دو دشمن رژیم بعثی عراق بودند، دستور اخراج آنان از عراق را صادر نمود.

به گفته سخنگوی حزب دمکرات کردستان، حدود 250000 کرد دیگر در سال 1975 پس از فروپاشی شورش ملامصطفی بارزانی در شمال عراق به ایران پناه بردند. (مصاحبه دیده بان خاورمیانه با سخنگوی حزب دمکرات کردستان، در لندن، فوریه 1991.)

براساس گزارش مذکور دیده بان حقوق بشر بمباران شیمیایی در سال 1988 بیش از 100000 نفر دیگر را به جمعیت آوارگان کرد عراقی ایران اضافه کرده است.

بسیای از کردهای عراقی در بهار 1989، زمانی که دولت بعث شهر کردنشین قلعه دیزا را ویران کرد، به ایران پناه بردند. تا بهار 1990، حدود 100000 نفر از کردهایی که در جریان حملات گاز شیمیایی در سال 1988 گریختند، در ایران ماندند. این ارقام احتمالاً شامل حداقل 10000 نفر می‌شد که در پاییز 1987، زمانی که جنگ در امتداد مرز شدید بود، آمدند.

بر اساس گزارش 26 ژوئن 1990 روزنامه واشنگتن پست ، بسیاری از کردهای عراقی در سال 1988 از ترکیه به ایران نقل مکان کرده اند.

در فوریه 1991، پس از جنگ اول خلیج فارس و زمانی که نیروهای آمریکایی ارتش عراق را در هم شکستند و آن ها را از کویت بیرون راندند نیروهای کرد از موقعیت استفاده نموده و سر به شورش نهادند. صدام از تمام زرادخانه خود برای سرکوب سریع شورش استفاده کرد و بی رحمانه هزاران نفر را کشت و دو میلیون نفر کرد عراقی را تا مرزهای ترکیه و ایران راند.

جیم مویر، خبرنگار بی‌بی‌سی خاورمیانه، که از نزدیک شاهد این مهاجرت بزرگ بوده ، واقعه را اینگونه نقل می کند:

” کردها کل منطقه ای را که متعلق به خود می دانند، از جمله شهرهای بزرگ اربیل، کرکوک، سلیمانیه و دهوک را تصرف کرده بودند. ارتش عراق تکه تکه شده بود. کردها شادمان بودند.

اما کردها با فاجعه تنها چند روز فاصله داشتند. صدام به این تجزیه طلبی پاسخ داد و تانک ها، توپخانه ها و هلیکوپترهای جنگی را برای حمله به شهرهای بزرگ در مناطق هموار فرستاد.

سیل عظیم جمعیت چند میلیون نفری از آن شهرها به کوه ها سرازیر شد و به سمت مرزهای ترکیه و ایران حرکت کردند.

آنها با هر نوع وسیله نقلیه ای که تصور کنید سفر می کردند. کودکانی که با یک بولدوزر از اربیل منتقل می شدند. و البته، خیلی ها فقط پیاده سفر می کردند، اغلب پابرهنه،که تا ارتفاع 9000 فوتی در کوه ها تا دشت ها ادامه داشت. ”

نیروهای کرد تلاش می کردند تا پیشروی گارد ریاست جمهوری عراق را به تأخیر بیندازند تا امکان تخلیه غیرنظامیان از کردستان عراق به مرزهای امن ترکیه و ایران را فراهم کنند.

هوا بد و یخبندان بود. بسیاری از آنها از گرسنگی جان خود را از دست می دادند. بچه های مرده کنار جاده دفن می شدند.

پناهندگان کردی که با کامیون سفر می کنند، ترکیه، 1991

هزاران پناهنده کرد عراقی در 12 آوریل 1991 از مرز عراق و ایران در نقطه حاجی عمران در نزدیکی پیرانشهر عبور نمودند ، خانواده‌های کرد عراقی از خانه‌های خود فرار می‌کردند و به «ناحیه امن» کوه‌ها در امتداد مرزهای ترکیه-عراق و ایران می‌رفتند در این تصویر یک سرباز ایرانی را نیز مشاهده می کنید.

تعداد پناهندگان عبوری از مرز حاج عمران پیرانشهر به استان آذربایجان غربی 500000 نفر تخمین زده می شود.

حاج عمران پیرانشهر ، استان آذربایجان غربی – پانصد هزار نفر آواره کرد عراقی در آوریل 1991 از مرز عراق وارد ایران شدند

بنا به گزارش صندوق نجات کودکان، 1991 حدود 400000 نفر آواره کرد عراقی عازم مرزهای ترکیه شدند. این گزارش مواردی چون افزایش فشار بر دولت ترکیه برای اجازه دادن به جابجایی پناهجویان به مکان‌های مناسب‌تر در این کشور و ارائه کمک‌های فنی در طراحی و مدیریت سایت پناهجویان و افزایش تعامل با نیروهای نظامی غربی و گروه‌های کرد را توصیه می‌کرد.

شمال عراق، آوارگان کرد 1991 جنگ عراق. رویترز/ یانیس بهراکیس

20 آوریل 1991 – با پایان یافتن طوفان صحرا و بازگشت سربازان به خانه، مسئله کردها همچنان مطرح بود رهبران کرد به درخواست صدام حسین در بغداد بودند تا در مورد آینده کردستان و وضعیت اسفبار حدود دو میلیون پناهنده که پس از سرکوب قیام کردها توسط نیروهای عراقی فرار کردند، صحبت کنند.

آنچه کردها به آن نیاز داشتند تضمین های بین المللی بود، از جمله اجرای توافقنامه 1970 که به آنها خودمختاری کامل می داد. همچنین خواستار بازگشت همه کردهای آواره به روستاهای اصلی خود بود که توسط عراقی ها ویران شده بود. اما عراق از پذیرش آن و دادن اجازه برای ایجاد یک پناهگاه امن برای کردها در امتداد مرز با ترکیه و ایران خودداری می کرد.

آوارگان کرد عراقی در مرز ترکیه در حال انتظار برای ورود به این کشور که توسط The CBS World News Roundup گزارش شده است.

 

چادرهای اردوگاه پناهندگان جوکورجا – 1991 ترکیه

در سال 1991 سرجان زیولوویچ پناهندگانی را که از عملیات نظامی دولت صدام حسین در عراق با هدف “عربی کردن” مناطق کردنشین در شمال فرار کرده بودند، در چوکورجا ثبت کرد.

صدها هزار نفر به ترکیه و ایران گریختند. (عکس از سرجان زیولوویچ/رویترز) پناهندگان کرد عراقی در 8 آوریل 1991، وسایل خود را در اردوگاه پناهندگان چوکورجا در ترکیه حمل می کنند.

زنان کرد عراقی فرزندان خود را در 8 آوریل 1991 در اردوگاه پناهندگان جوکورجا در ترکیه حمل می کنند. (عکس از سرجان زیولوویچ/ رویترز)

آوارگان کرد عراقی در 7 آوریل 1991 در اردوگاه پناهندگان چوکورجا در ترکیه منتظر هستند. (عکس از سرجان زیولوویچ/ رویترز)

مردم ترکیه نان را از کامیون به پناهندگان کرد عراقی در اردوگاه آوارگان چوکورجا در ترکیه در 9 آوریل 1991 پرتاب می کنند. (عکس از سرجان زیولوویچ/ رویترز)

پناهندگان کرد عراقی در 7 آوریل 1991 در اردوگاه پناهندگان جوکورجا در ترکیه هیزم جمع آوری می کنند. (عکس از سرجان زیولوویچ/ رویترز)

پناهندگان کرد عراقی در 8 آوریل 1991 در مقابل یک چادر در اردوگاه پناهندگان جوکورجا در ترکیه نشسته اند. (عکس از سرجان زیولوویچ/ رویترز)

یک زن کرد عراقی در 8 آوریل 1991 با فرزندش در چادر درمانی در اردوگاه پناهندگان جوکورجا در ترکیه نشسته است. (عکس از سرجان زیولوویچ/ رویترز)

.

ادامه دارد …

ائل اوبا