مهدی خیری
در فضای کنونی، شاهد بروز کوششهایی هستیم که با اهدافی خاص، درصدد مصادره خاندان روادی آذربایجان و نسبت دادن آن به قوم کُرد برآمدهاند.
این روایتسازی ها، نه تنها واقعیتهای مسلم منابع کهن را نادیده میگیرد، بلکه آب را به آسیاب تحریفهای هویتی میریزد. متن پیشرو با استناد به متون معتبر تاریخی، به وضوح تمایز میان دو خاندان کاملاً متمایز «روادی» عَرب و کُرد را تشریح میکند و روشن میسازد که روادیان حاکم بر آذربایجان، اصالتی عربی داشتهاند.
در این خصوص تاریخ یعقوبی به صراحت نیای خاندان روادی حاکم بر آذربایجان را «رواد بن مثنی ازدی» از اعراب قحطانی و قبایل یمنی «ازد» معرفی میکند (يعقوبى، ج ۲، ص ۳۷۱).
با فتح آذربایجان، موجی از کوچ عشیرههای عرب از کوفه، بصره و شام به این سرزمین آغاز شده بود. منابع تاریخی از جمله البلاذری به روشنی به این روند اشاره کردهاند:
وأخبرني واقد أن العرب لما نزلت أذربيجان نزعت إليها عشائرها من المصرين والشام، وغلب كل قوم على ما أمكنهم، وابتاع بعضهم من العجم الأرضين، وألجئت إليهم القرى للخفارة، فصار أهلها مزارعين لهم. (فتوح البلدان، البلاذري جلد: 2 صفحه : 404)
و راقد به من خبر داد که هنگامی که اعراب در آذربایجان ساکن شدند، عشیرههای آنان از مصر و شام به سوی این سرزمین کوچ کردند. هر گروهی بر هر منطقهای که توانست تسلط یافت، برخی از آنان زمینها را از اهالی غیرعرب خریداری کردند و روستاها نیز برای دریافت حفاظت، به آنان پناه آوردند تا اینکه در نهایت، مردمان بومی به کشاورزان و رعایای آنان تبدیل شدند.
یعقوبی نیز در البدان خود با اشاره به این مهاجرت ها می نویسد:
( ثم نزلتها العرب لما افتتحت – البلدان لليعقوبي، جلد :1 صفحه:80) «سپس [پس از فتح] عربها در آن [سرزمین آذربایجان] ساکن شدند.»
خاندان روادی نیز در سده دوم هجری و در زمان خلافت منصور عباسی به آذربایجان کوچ کردند و به تدریج ابتدا در تبریز و سپس در سراسر آذربایجان صاحب قدرت و نفوذ شدند، چنانکه حکمرانانی شناختهشده مانند ابوالهیجای روادی که در منابع قرن چهارم هجری از آنان نام برده شده، متعلق به همین خاندان عرب هستند.
در مقابل، روادیان کرد به عنوان خاندانی جداگانه، ریشه در طایفه کرد “هذبانی” داشتند و با خاندان “محمد بن شداد” حاکم بر اران مرتبط بودند؛ شباهت ظاهری نام این دو خاندان بود که موجب شد تا برخی از مورخان و نویسندگان از جمله ابن خَلّكان و ابن اثیر به اشتباه آنان را یکی پندارند.
شواهد و اسناد تاریخی متعدد و معتبر، مانند تاریخ یعقوبی، صراحتاً در خصوص روادیان حاکم بر تبریز و آذربایجان آورده اند که نياى اين خاندان مُثنّى از قبيله اَزْد یمن بوده كه در نيمه اول قرن دوم به فرمان يزيدبن حاتِم، والى آذربايجان، به همراه ديگر يمنيان از بصره به آذربايجان كوچ كردند و يزيدبن حاتم حكومت منطقه بين تبريز و بَذ را به روّادبن مثنّى الازدی سپرد (يعقوبى، ج ۲، ص ۳۷۱).
برای رفع یک اشتباه رایج میتوان به گزارش ابن اثیر اشاره کرد که در ذکر حوادث سال 425 هجری از “ابوالهیجاء بن ربیبالدوله” به عنوان رئیس اکراد هذبانی نام میبرد که حاکم ارمنستان است (الكامل في التاريخ، ج 9، ص 437)؛ این شخص، کاملاً غیر از “ابوالهیجای روادی” عرب است که در سال 344 هجری حکومت آذربایجان را به دست گرفت. ( سلسلههای اسلامی جدید، ج 1، ص 295)
به عبارت دیگر ابوالهیجای روادی (عرب) قرین 100 سال قبل از ابوالهیجاء بن ربیبالدوله (کُرد) در آذربایجان حکومت می نمود در حالی که ابوالهیجاء بن ربیبالدوله (کُرد) حاکم ارمنستان بوده است و روشن است که این تشابه اسمی موجبات سردرگمی مورخین را فراهم کرده است.
یکی از دلایل این سردرگمی تاریخی میتواند این باشد که ابن اثیر حدود 200 تا 286 سال پس از دوران ابوالهیجای روادی و ابن خلکان نیز 246 تا 317 سال پس از این دوران میزیسته است. در این فاصله، حافظه تاریخی میتواند مخدوش شود.
معتبرترین و کهن ترین منبع تاریخی که می تواند جریان مهاجرت و اصالت روادیان را افشا نماید مربوط به تاریخ یعقوبی است که روادیان آذربایجان را از اعراب مُثنّى از قبيله اَزْد یمن معرفی می کند و اصالت عربی این خاندان را مستند میسازد.
براساس همین تفسیر اشتباه از روادیان عرب آذربایجان و تلقی آنان به کُرد بودن بوده است که احمدیل بن ابراهیم از حاکمان محلی آذربایجان که سدههای پنجم و ششم هجری ، بر منطقهٔ مراغه و بخشهایی از آذربایجان حکومت میکرد را نیز کُرد تلقی نموده اند.
این تناقض ظاهری – که چرا از احمدیل با نسبت “کردی” یاد میشود در حالی که خاندانش عرب بودند – یکی از کلیدیترین نکات در بررسی تاریخ این خاندان است.
این اشتباه تاریخی ریشه در تشابه نامگذاری دو خاندان کاملاً متمایز دارد که هر دو به طور تصادفی با نام «روادی» شناخته میشدهاند. که پیش تر به آن اشاره کردیم. از یک سو، خاندان روادی عرب قرار داشتند که نیای خود را به «رواد بن مثنی ازدی» میرساندند و حاکمیت دیرینهای بر آذربایجان داشتند. از سوی دیگر، خاندان روادی کُرد وجود داشت که به طایفه کُرد «هذبانی» منتسب بودند و عمدتاً در مناطق دیگر فعالت میکردند.
این تشابه اسمی، به ویژه برای مورخان متأخری مانند ابن اثیر که با فاصله زمانی زیاد و بر اساس منابع دست دوم مینوشتند، موجب خلط مبحث شده است. به نظر میرسد ابن اثیر در اثر مشهور خود «الکامل فی التاریخ»، با جمعآوری اخبار پراکنده و تحت تأثیر همین تشابه اسمی گمراهکننده، احمدیل از نوادگان روادیان عرب آذربایجان را با سران کُرد هذبانی یکی پنداشته و نسبت «کُردی» به او داده است.
این تحلیل نه تنها خطای موجود در «الکامل» را توضیح میدهد، بلکه با استناد به قدمت و اتقان «تاریخ یعقوبی»، بر اصالت عربی روادیان آذربایجان مهر تأیید میزند.
اتابکان مراغه (احمدیلیان) وارثان و ادامهدهندگان خاندان روادیان عرب در آذربایجان بودند.
خاندان روادی (با اصالت عربی) که زمانی بر بخشهای وسیعی از آذربایجان حکومت میکردند، با قدرت گرفتن سلجوقیان، حاکمیت گسترده خود را از دست دادند. اما شاخهای از این خاندان به رهبری احمدیل بن ابراهیم بن وهسودان روادی، توانست در قالب یک حکومت محلی کوچکتر به نام اتابکان مراغه یا احمدیلیان به حیات خود ادامه دهد.
بنابراین، احمدیلیان در واقع دودمانی هستند که ریشه در روادیان دارند، اما در دورهای جدید و تحت سیطره سلجوقیان، با هویتی ترکیبی (عربی-ترکی) ظاهر شدند. نام های «آق سنقر» پسر احمد یل (شهریاران گمنام، کسروی، صفحه 216) که به ترکی یعنی شاهین سفید و «نصرهالدین ارسلان آبه خاصبک » پسر آقسنقر که در ترکی به معنای شیر و امیر بلندپایه است بهعنوان نمونهای برجسته از فرآیند آمیختگی اعراب روادی در میان مردم آذربایجان شناخته میشود.
مطالب مرتبط
پیوند ژنتیکی قوی سکاهای شرقی و ترک ها
قیزیل اوزن؛ نامی که از دل تاریخ برآمده است
اردبیل و آراتتای باستانی سومری