مقدمه
«تبریز شهر اولین ها» این عبارتی است که امروز برای تمام گوش ها آشناست. سوای مصادیق عینی آن عبارت مذکور مخصوصاً با نامگذاری بر اثر نغز تاریخ پژوه شادروان صمد سرداری نیا تثبیت گردید و حق آن از سوی تمامی وجدانهای آگاه و شریف در سراسر کشور ادا میشود.
در جایی نزدیکتر بودن این شهر به اروپا به عنوان علت تظاهر هر اولینی در تبریز آورده شده بود. اما آیا این ویژگی میتواند به عنوان علت اصلی یا حداقل مهمترین علت بوده باشد؟ در حالیکه شهرهایی مثل بازرگان، خوی یا اورمیه با این مورد سنخیت بیشتری داشته و دارند.
ژان یونیر در کتاب خود دلاوران گمنام ایران در جنگ با روسیه تزاری مینویسد:
«تبریز در آنزمان …. از حیث وسعت و کثرت جمعیت، اولین شهر ایران محسوب می شد و سفرای دول اروپایی در تبریز به سر میبردند در صورتیکه تهران پایتخت کشور بود…. تبریز نسبت به تهران یک شهر متجدد بشمار می آمد و مردم تبریز از ازمنه قدیم با اروپائیان محشور بودند.
دکتر بارنز انگلیسی که در سال ۱۸۳۳ میلادی و پنج سال بعد از انعقاد عهدنامه ترکمانچای در ایران سیاحت کرد نوشته که جمعیت شهر تهران بیست و پنج هزار نفر است ولی تبریز بنا بر نوشته همان جهانگرد انگلیسی چهار صدهزار نفر جمعیت داشته است.»
[منبع: دلاوران گمنام ایران در جنگ با روسیه تزاری، صص: ٦٨٢ – ٦٨١]
این نویسنده فرانسوی در فصل آخر کتاب خود که بصورت مجزا به علل ارجح داشته شدن تبریز برای اقامت از سوی اروپائیان پرداخته همچنین مینویسد از علل دیگر اقامت اروپائیان در تبریز این بود که تبریز از حیث آب و هوا به اروپا شباهت داشت بدون اینکه رطوبت کشورهای ساحلی اروپا را داشته باشد….
در حالی که تهران حتی بین خود ایرانیان شهرت نداشت و قریه ای بود نزدیک خرابه شهر قدیمی (ری) که بعضی از جغرافیا نویسان اسلامی اسمی از آن در کتاب خود برده بودند. [منبع: همان، صص : ٦٨٣ – ٦٨٢]
لرد کرزن فرستاده ویژه دربار انگلیس به ایران در سالهای پایانی قرن نوزدهم که نظرات و گزارشات وی در شکل دهی آینده این کشور از سوی استعمار انگلیس تاثیر بسزائی داشته در کتاب خود تحت عنوان ایران و قضیه ایران (لندن ۱۸۹۲) آنجا که به آمار برآوردی شهرهای ایران پرداخته جمعیت تخمینی تهران پایتخت را ۳۵۰ هزار، تبریز ۳۰۰ هزار، اصفهان ۸۰ هزار، مشهد ۷۰ هزار و … نوشته است.
[منبع: نگاه کنید به ایران و قضیه ایران، ص ۲۰۰ به بعد سیروس سعدوندیان با استناد به دفاتر حکومتی جمعیت تخمینی تهران را در همین سالها حدود ۲۸۰ هزار نفر نوشته است.]
از این داده ها ضمناً نوسان شدید جمعیت در مدت کمی بیش از نیم قرن ( ۱۸۹۰ – ۱۸۳۳ میلادی) به ضرر تبریز مشهود است که یکی از علل اصلی آن همان تبعات قراردادهای گلستان و ترکمنانچای میباشد.
سعدوندیان آمار سال ۱۳۰۱ شمسی (۱۹۲۲ میلادی) یعنی حدود ۳۰ سال بعد را به صورت دقیقتر و ١٩٦٢٥٥ نفر آورده است. [عدد ابنیه، شمار نفوس از دار الخلاف تا تهران ۱۳۱۱ – ۱۲۳۱ خورشیدی، سیروس سعدوندیان، ص ٢٦٠) دکتر محمد قلی مجد، علت این امر را به قحطی بزرگ آن سالها نسبت میدهد.
این قحطی که از سوی انگلیسی ها به آن دامن زده شد و احتمالاً بخشی از نقشه تغییر رژیم در ایران بود موجبات مرگ میلیونها ایرانی را فراهم آورد و این در حالی اتفاق افتاد که هندوستان مستعمره انگلیس و حتی بین النهرین تحت اشغال انگیس مملو از مواد غذایی بود ولی انگلیس با خروج روسیه از صحنه ایران بدنبال انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ به سرعت شروع به جایگزینی مهره های ماسونی خود در نقاط حساس این کشور نموده و از انتقال مواد غذایی به آن ممانعت به عمل می آورد نگاه کنید به قحطی بزرگ دکتر محمد قلی مجد
به عبارت دیگر همانطور که احداث شهرک ها و مجموعه های مسکونی، علمی، تجاری و فرهنگی همچون ربع رشیدیه، ارغونیه، غازانیه، بازار (مخصوصاً با عنایت به اینکه این بازار بزرگترین بازار سرپوشیده جهان است)، صاحب آباد و …. در دوره های گذشته بدلیل احراز موقعیت والای شهری تبریز و حدوث نیاز به آنها جامه حقیقت پوشیده اند، موارد مربوط به دوره قاجار نیز در تداوم همین اهمیت و جایگاه ویژه و نه صرفاً نزدیکی آن به اروپا بوجود آمده اند.
بنابراین دلیل کسب عنوان شهر اولین ها از سوی تبریز بیشتر از هر علت دیگری بزرگی و رونق آن و همچنین مساعدتر بودن زمینه فرهنگی این شهر بوده است.
لیکن موضوعی که حقیر در اینجا بدان خواهم پرداخت نقش اهل هنر و تخصص تبریزی در عمران و آبادی شهرهای دیگر است و اساس ایده هنگام تحقیق در خصوص جنگ چالدران و تبعات آن شکل گرفت.
پیروزی سلطان سلیم در چالدران در مقابل شاه اسماعیل در سال ۱۵۱۴ میلادی، اشغال پایتخت دولت صفوی و بردن ۳۰۰۰ نفر از هنرمندان، صنعتگران و تجار متبحر این شهر به استانبول موضوعی است که همه خوانده و شاید در برخی موارد کنجکاویمان را برانگیخته است چرا که مهاجرت تنها هزار نفر استاد حرف امروز نیز رقم بزرگ و قابل توجهی است.
این مساله موقعی کنجکاوی بیشتر حقیر برانگیخت که خسارات گسترده وارده به ابنیه استانبول در زلزله ۱۵۰۹ یعنی پنج سال پیش از جنگ چالدران را مطالعه کردم. این زلزله که در زمان خود به عنوان قیامت صغری نامیده شد باعث نابودی کامل ۱۱ هزار خانه و برخی از تاسیسات دولتی و عمومی گردید و بر اساس گزارشهای تاریخی ۱۳ هزار تن کشته شدند.
[منبع: تاریخ معماری عثمانی، گادفری گوریون، ص: ٢٦٦]
اینجا بود که فکر کردم صنعتگران برده شده از تبریز باید دارای ارزش و اهمیت خاصی برای سلطان سلیم و پایتختش استانبول داشته باشد و گمان میکنم از همین نقطه بود که وارد موضوع مجزای نقش تبریزی ها در آبادانی برخی از شهرهای بزرگ دیگر شدم و با توجه به تجلیگاه ایده از استانبول شروع کردم.
علیرغم همکاری برخی از بزرگواران از جمله کارکنان کتابخانه مرکزی تبریز متاسفانه به علت عدم دسترسی به برخی از منابع مورد نیاز در مدت زمان در نظر گرفته شده فعلاً مجبور به تحدید موضوع به دوره زمانی مشتمل بر پنج قرن از سده سیزدهم تا هیجدهم میلادی نمودم.
خوانندگان محترم این اثر ضمن مطالعه آن متوجه نکاتی خواهند شد که احتمالاً در واقع یادآوری دانسته های قبلی منتها به شکلی جمع بندی شده و با تاکید بر نکات مرتبط در خصوص وقایع و جریانهای گوناگون جهت درک بهتر سیر تحولات خواهد بود.
به عنوان مثال با اشاره به زلزله سال ۱۵۰۹ میلادی در استانبول و تهجیر اهل صنعت تبریز متعاقب جنگ چالدران در سال ۱۵۱۴ در کنار هم و تاکید بر وقایع پیرامونی اهمیت این خبرگان حرف و نخبگان علوم برای استانبول و عثمانی سلطان سلیم روشنتر می شود یا با یادآوری اینکه در زمان انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان تبریز از مدتها پیش تحت اشغال عثمانی بود فشار روانی حاکم بر شاهان صفوی از این زاویه بهتر قابل درک است.
[با توجه به اینکه تمامی کوچانیده شدگان اسیر و تبعیدی نبوده و برخی از آنها به میل خود مهاجرت کرده اند از بکار بردن واژه تبعید و امثالهم اجتناب شد. نگارنده]
اهمیت روح هنر تبریز و منطقه آذربایجان در شاخه های مختلف هنری در حیطه جغرافیای اسلام و حتی فراتر از آن اکثر ممالک جهان به قدری بوده است که امروز به صورت واقعیتی مسلم و غیر قابل انکار در برابر ما جلوه مینماید.
دکتر جعفر قیاسی مینویسد: حتی برخی از آثاری که دارای ماهیت خاص آذربایجانی هستند اغلب به عنوان آثاری با منشاء اسلامی عربی یا فارسی تعریف و تلقی میگردند. تجارب مربوط به سیستم شهرسازی دوره ایلخانان در تبریز برای امیر تیمور و شاه عباس بزرگ منبع ایده و برنامه گردید.»
[منبع: ص ٥٢ ،Ortaçağ Azerbaycan Mimarisi-]

گذری بر تاریخ تبریز و سیر تبدیل آن به «مادر شهر»
درباره تاریخ پیدایش شهر تبریز کارهای تحقیقی ارزشمندی انجام یافته، کاوش های بسیاری صورت گرفته و کتابهای زیادی به رشته تحریر درآمده است.
پیشینه سکونت در این محل با توجه به مستندات بدست آمده از محوطه گوی مسجید (مسجد کبود) به حداقل ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد میرسد.

در کاوش های صورت گرفته در محل موسوم به یانیق تپه واقع در جنوب غرب تبریز مستنداتی مربوط به دوره های پیشتر نیز بدست آمده است.
در حدود ۳۱ کیلومتری جنوبغربی تبریز و ۶ کیلومتری غرب خسروشهر در بخش شرقی روستای تازه کند یادگاری سترگ از گذر ایام به نام یانیق تپه سر بر بالین تاریخ نهاده است و در سکوتی عمیق آرمیده است.
ویرانه های این محوطه باستانی و نیز شهرها و دژها و استقرارگاه های باشکوه و آثار هنری دل انگیز که در جای جای سرزمین کهن آذربایجان به یادگار مانده اند به مثابه شاهدانی زنده، مجد و عظمت و ژرفای اندیشه و بلندای سطح فرهنگ و تمدن ساکنان آن را فریاد میزنند.
[منبع: یانیق تپه، ص ۱۱]
این محوطه که از سوی کاوشگران بریتانیایی در سال ۱۳۳۹ کشف شده از جهت اشیای یافته شده در آن بسیار حائز اهمیت است.
[در مرداد ماه سال ۱۳۳۹ ه.ش هیئتی بریتانیایی به سرپرستی چارلز برنی حفاری هایی را به مدت سه فصل در یانیق تپه به اجرا در آورد که ثمره آن كشف اطلاعات بسیار ارزشمند در خصوص فرهنگ باستانی بسیار غنی بود که تا آن زمان در ایران کسی با آن آشنایی نداشت.
کاوش های محوطه باستانی یانیق تپه نقطه عطفی در باستانشناسی ایران بود …. در این میان تامل در انگیزه های این کاوشگران ارسالی از سوی دولتهای غرب اروپا در یک دوره خاص ( مخصوصاً اواخر قرن نوزدهم تا دهه های نخستین قرن بیستم) خود می تواند موضع پژوهشی بزرگ باشد. نگارنده]

لیکن در فاصله زمانی بین سال های نخست آمدن اسلام به منطقه تا چند قرن بعد از تبریز یا نامهای دیگری که قبلاً داشته است به عنوان مرکز تمدن در منطقه یا حتی یک واحد شهری در منابع مکتوب و مرقوم خبری نیست. در بسیاری از منابع آن دوره حتی نامی از این شهر برده نشده است.
[شاید اشاره به ایده بهشت عدن که پژوهشگر آمریکایی دیویدم رول (David M. Rohl) با استناد به داده های کتب آسمانی مطرح و محل آنرا به (تبریز) منتج ساخته است بیجا نباشد.بر اساس این نظر بهشت عدن محل هبوط آدم و حوا بوده است.
دیوید … رول که در مسیر تحقیقات میدانی خود به چندین نقطه از جهان و از جمله ایران سفر کرده است. دشت تبریز از دامنه و پایه کوه های عون بن علی تا پایه پیشکوه های سهند را به عنوان بهشت عدن مذکور در کتب آسمانی شناخته و در این خصوص آثار نوشتاری و تصویری چندی (از جمله از سوی شخص پژوهشگر مذکور) تولید شده است. نگارنده]
نکته بسیار مهم در مورد شهر تبریز اینست که از قرن سوم تا قرن نهم میلادی ظاهراً اسمی از این شهر در منابع تاریخی برده نشده و تابحال نیز تحقیق و تلاش برای یافتن نامی از تبریز در متون آن دوره بی نتیجه بوده است.
یکی از دلایلی که برای از بین رفتن این شهر در دوره باستان می تواند وجود داشته باشد همانا زلزله است چرا که با توجه به سوابق زمین لرزه های مخرب تبریز که در بعضی از موارد شهر را به کلی ویران کرده است به احتمال قریب به یقین در مدت ششصد سال از قرن سوم تا نهم میلادی میتواند زلزله ای وحشتناک شهر را در کام خود فرو برده باشد.
نظریه دیگر در رابطه با از بین رفتن شهر می تواند وجود جنگ باشد چرا که تبریز همیشه در طول ادوار تاریخی خود درگیر جنگ های فراوان بوده است. کشف اسکلت هایی که در محل گردن یا داخل دنده هایشان تیرهایی دیده میشوند میتوانند شاهدی بر این مدعا باشند.
[منبع: تاریخ بافت شهر تبریز، ص ٥٥]
در منابع عربی از مهاجرت اعراب به منطقه بعد از فتح آن بوسیله مسلمانان عرب سخن رانده شده و بعضی از طوایف عرب حتی تشکیل حکومت نیز داده اند.
ناصر خسرو مینویسد:
«بیستم صفر سنه ثمان ثلثین و اربعمائه به شهر تبریز رسیدم و آن پنجم شهریور ماه قدیم بود و آن شهر قصبه آذربایجان است شهری آبادان طول و عرضش به گام پیمودم هر یک هزار و چهارصد بود و پادشاه ولایت آذربایجان را چنین ذکر میکردند در خطبه الامير الاجل سيف الدوله و شرف المله ابو منصور و هسودان بن محمد مولی امیرالمومنین».
[منبع: سفرنامه ناصر خسرو، ص ۷]
ورود اوغوزها به آذربایجان در دهه نخست قرن پنجم هجری [نگاه کنید به تاریخ بافت شهر تبریز، ص ٦٠]، باعث بروز تغییرات عمده در نظام اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی منطقه و شهر تبریز شد.
[برخی ها این تاریخ را به عنوان سر آغاز ورود ترکان به منطقه ارزیابی میکنند لیکن نباید از نظر دور داشت که اوغوزها تنها شاخه ای از ترکان بوده اند که آخرین مهاجرت های گسترده اقوام ترک تبار متعلق به آنها بوده است و در منابع یاد شده نیز نه از «ترکان» بطور عام بلکه از غزها اوغوزها بطور خاص سخن رفته است. Oguzhar، ص ۱۹۳
اوغوزها نیز در مسیر حرکت خود به طرف غربه مجبور به رویارویی با اقوام ترک تبار پچنک و از سر راه برداشتن آنها شده بودند. Oğuzlar، ص ١٩٤
پچنکه ا نیز در مسیر عقب نشینی خود در مقابل فشار اوغوزها از شرقه مجبور به پیشروی در مناطق غربیتر شده بودند. مهاجرت اولین گروههای ترک تبار به منطقه آذربایجان به دوره ساکا – اسکیت ها بر می گردد. « Tarihte Tebriz»، ص ۲۳ .
این امواج مهاجرت هر چند ده سال یا قرن یکبار اتفاق افتاده است. بطوریکه منابع از مهاجرت قبچاق ها و هون ها در سده های قبل از میلاد تا اعماق اروپا سخن رانده اند و تشکیل امپراتوری بزرگ هون از حدود رود دن در اوکراین فعلی تا حدود رود سن در فرانسه در قرن پنجم میلادی – قبل از اسلام – شاهدی بر این مدعاست.
برخی منابع و نتایج تحقیقات حتی از ریشه قبچاقی – ترکی اکثریت قاطع جمعیت کنونی بلغار، مجار، اوکراینی و حتی روس سخن رانده و یکی از اهداف اصلی انگیزاسیون در اروپا در قرون وسطی را حذف ترک تباران از عرصه اجتماعی سیاسی و حتی دینی اروپا عنوان نموده اند.
مو بور و چشم آبی بودن هون های سفید و قبچاق ها بارها در منابع مختلف آمده است. نک به Kıpçaklar, Türklerin ve bozkırın kadim tarihi, Adji Murad, Türkceye çeviren: Zeynep Bağlan Özer, Atatürk kültür merkezi yayınlan, Ankara, ۲۰۰۲
ابن خلدون مینویسد: در کتاب ها هست که ایران سرزمین ترکان است اما دانشمندان و نسب شناسان فارس به کلی این مساله را انکار میکنند. منبع: تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ١٥٤
طبری در وقایع سال ۹۹ هجری از شبیخون ترک ها به عربهای فاتح و مسلمان در آذربایجان سخن رانده است. وفي هذه السنه اغارت الترک علی آذربیجان فقتلو من المسلمين جماعه طبری، ج ۵، ص ۳۰۹. A kupçaklar, Türklerin ve bozkırın kadım tarihi Dunya tarihinin asıl hatlan
در یک سده اخیر محققان بزرگی چونه گ ساموئل نوآه کرام (تاریخ از سوم آغاز می شود) و … به نتایج بسیار جالب توجهی رسیده اند که به علت بر هم زدن برخی معادلات سیاسی (مخصوصاً با منشاء آنگلوساکسونی) بصورت بسیار نادر و از مجاری خاص امکان رسانه ای شدن می یابند.
البته تحقیقات بیشتر از سوی تاریخ پژوهان متعهد ادامه دارد، لیکن موضوع سابقه سکونت در مورد محل ها آنقدر که تمدنشان اهمیت دارد حائز اهمیت نمی باشد. همانگونه که ساکنان چند صد یا هزار سال پیش اکثر کشورهای جهان از جمله آمریکا، انگلستان، فرانسه، روسیه و …. آنگلوساکسون، فرانک یا روس و غیره نبوده اند.]
زلزله شدید سال ۴۳۴ هجری قمری [سفرنامه ناصر خسرو، ص ۷: مرا حکایت کردند که بدین شهر زلزله افتاد شب پنجشنبه هفدهم ربیع الاول سنه اربع وثلثين واربعمائه و در ایام مسترقه بود پس از نماز خفتن بعضی از شهر خراب شده بود و بعضی دیگر را آسیبی نرسیده بود و گفتند چهل هزار آدمی هلاک شده بودند.
در تبریز نیز مزیدی بر این علت گردید تا نام تبریز به تدریج بصورت پررنگتر و به عنوان یکی از مراکز عمده تمدن، هنر و علم در جهان اسلام مطرح شود.
[اوغوزها بر خلاف اکثر اخلاف خود شهر نشین بوده و علاوه بر دامداری به تجارت، شکار، کشاورزی، ماهیگیری و حتی تولید برخی از مصنوعات از قبیل لباس، کفش و … نیز اشتغال داشته اند. Oğuzlar ، ص ١٥٣ – برگردان این اثر پژوهشی ارزشمند به ترکی آذربایجانی از سوی این قلم در سال ۱۳۸۲ انجام یافته و لیکن بدلایلی به مرحله چاپ نرسید. انشاا… در آینده برای مطالعه علاقمندان عرضه خواهد شد.]
در این سالها سلجوقیان با سلطه بر جغرافیای بزرگی از ماورا النهر تا بین النهرین، بزرگترین و مقتدرترین امپراتوری اسلامی را تشکیل دادند. سلجوقیان به زودی مرزهای خود را تا شامات و غربیترین نقاط آسیای صغیر گستردند.
[سلجوقیان از طایفه قینیق شاخه او غوز بوده اند. Oğuzlar ، ص ٢٤٥]
در ایامی که سلجوقیان رو به سوی آذربایجان نهاده بودند این منطقه تحت حکمرانی روادیان بود.
روادیان از طوایف عربی بودند که بعد از تسخیر منطقه توسط اعراب در تبریز سکنی گزیدند. ظاهراً روادیان دلخوشی از ترکان منطقه نداشته اند و سعی در پراکنده ساختن آنها کرده بوده اند ولی با گسترش حاکمیت سلجوقیان و احتوای آذربایجان در قلمرو این امپراتوری شاهد رنگ باختن تدریجی حضور اعراب در تبریز میشویم.
ابن الاثیر در الکامل فی التاریخ خود مینویسد: «در سال ۴۳۲ هجری (۱۰۴۰ میلادی) وهسودان بن مهلان شمار بسیاری از ترکان غز را در تبریز بکشت غزهای اورمیه گرد آمده و راه هکاری از حومه موصل در پیش گرفتند.»
[منبع: تاریخ کامل، ج ۱۳، صص ٥٦٣٢-٥٦٣١]
فرمانروایان روادی تبریز هنگام لشکر کشی ارطغرل سلجوقی سیادت وی را پذیرفته و بدین ترتیب به حکمرانی خود زیر بیرق سلجوقی ادامه دادند.
[توغرول یا با شکل تطور یافته کنونی آن «دوغرول» یا «دوغرو اول»، در منابع عربی و فارسی به شکل «طغرل» آورده شده است. نگارنده]
به این استقلال داخلی در سال ۱۰۶۵ میلادی از سوی آلپ ارسلان خاتمه داده شد. آلپ ارسلان که برای تداوم پیشروی ها در آناتولی در سال ۱۰۶۴ از پایتخت خود ری به حرکت درآمده بود بعد از پیوستن گروه های کثیری از ترکان این منطقه به لشکرش به مرند واقع در سمت شمال شرق دریاچه اورمیه رفت.
در این محل گزارشی از امیر توغ تکین که متوالیاً حملاتی به مقصد اعماق آناتولی ترتیب می داد دریافت نمود. [منبع: 26 ص Tarihte Tebriz]
در برخی از منابع از رونق هنر نگارگری در دوره سلجوقیان سخن رفته است.
ارنست کونل مینویسد: بررسی هنر نگارگری ایران در قرن بیستم شروع شد ولی با انتشار مواد و اطلاعات مضاعف و انجام مطالعات ویژه درباره جنبه های خاص این موضوع دهه به دهه بر اهمیت آن افزوده شد. [منبع: سیر و صور نقاشی ایران، ص ۳۷]
در ادامه همین مطلب ([همان، ص ۳۸]) به کشف قطعاتی از کتاب های مانویان در تورفان و وقفه ای سه قرنی (قرون نخست انتشار اسلام در جغرافیای ایران) در خلق آثار نقاشی اشاره شده و از جان گرفتن دوباره نقاشی در دوره حاکمیت سلجوقیان تحت عنوان مکتب بغداد یا سلجوقی سخن رفته است.
ضمن اینکه در توضیح نام مکتب بغداد یا سلجوقی به تمثیل مراکز متعدد فعال در حوضه های هنری از سوی بغداد و حمایت اینگونه اقدامات از سوی حکمرانان سلجوقی تاکید شده است.
«شرایط مختلفی که در ایران حاکم بود میتوانست موجبات پیشرفت هنر تصویری را فراهم سازد و ویژگی و مشخصه نقاشی روی کاشیهای به اصطلاح مینائی میرساند که پیشینه های این نگاره ها را میباید نه در بغداد بلکه در ری پایتخت امپراتوری سلجوقی و در بعضی از شهرهای مجاور پیگیری کرد.»
[منبع: ۲۱ سیر و صور نقاشی ایران، ص ۳۸]
با رو به ضعف نهادن دولت سلجوقی بزرگ ایلدگز یا ایل دنیز به تاسیس دولت اتابکان آذربایجان دست زد.
[باید توجه نمود که حرف (ک) با همزه روی آن بصورت (ن)) خوانده می شده است. بنابراین تعبیر ایل دنیز از عنوان فوق از سوی تاریخ پژوهان آشنا به فرهنگ استفاده و کاربری الفبای عربی در ملل مختلف اسلامی صحیح است. نگارنده]
«شمس الدین ایل دنیز اصلاً از ترکان قبچاق بود و در زمان حاکمیت فرمانروای سلجوقی عراق سلطان مسعود به سبب قدرت و مهارت های بسیارش ارتقا یافت.
وی همواره ۵۰۰۰۰ سوار ترکمن تحت امر خود داشت. در سال ۱۱۴۶ میلادی حکومت خود را بنام سلسله ایل دنیزیان یا اتابکان آذربایجان برپا کرد.[منبع: Tarihte Tebriz)-۲۳]
در این سالها شهر مسلمان نشین قونیه به عنوان یکی از مهمترین نقاط شهری بین تبریز و استانبول به شمار می رفت. عثمان توران با استناد به وقفنامه کاروانسرای آلتون آبا از وجود کاروانسرایی موقوفی واقع در سر راه بی شهر قونیه و متعلق به حاجی بختیار بن عبدا… تاجر تبریزی مقیم قونیه خبر می دهد. [منبع: ص: ١١٤ ،Selçuklular ve islamiyet-]
شاخصترین شخصیت تبریزی مهاجر مربوط به این دوره شمس تبریزی است که شهرت وی در عرفان امروز نیز زبانزد عام و خاص است.
آنچه که از قرائن بر می آید اینکه در قرن سیزدهم میلادی عرفان پیشرفت قابل توجهی نموده و با شاخه های مختلفی تعریف میگردیده است. برخی از پژوهشگران این واقعه را با هجوم مغول مرتبط میدانند و آنرا به درونگرایی شدید ایجاد شده متعاقب حملات خانمان برانداز مغولها نسبت می دهند.
در طی این قرن عرفای بسیاری در سرزمین ایران ظاهر شدند و بعضاً آثار ارزشمندی خلق کردند. یکی دیگر از این عرفاء ابوالفضایل حسام الحق الدین حسن بن محمد بن حسن معروف به حسام الدین اخی ترک اورموی بوده است که در یکزمان با جلال الدین محمد بلخی رومی و شمس تبریزی در قونیه بوده اند.
از شعرا و عرفای دیگر معروف مربوط به این دوره سعدی در شیراز و یونس امره در قیصریه آناتولی می باشند.
جمعیت تبریز در زمان حکمرانی غیاث الدین تا پار سلجوقی (۱۱۱۸ – ۱۱۰۵) ۱۰۰ – ۱۲۰ هزار نفر بوده است.
[منبع: ص ٤٥٣ Selçuklular döneminde müslüman doğusunda kenleşme durumları ve Azerbaycanda şehir kültürü -]
در این دوره هم شهر تبریز به رونق و احتشام قابل توجهی دست یافته بود و هم شاهراه تجاری با مقصد و مبداء تبریز به اهمیت زاید الوصفی رسیده بود.
به عنوان مثال در سال ۱۱۳۳ میلادی کاروانی ۴۰۰ نفره از تجار آذربایجانی زیر بارش شدید برف در راه مردند.
[منبع: ص: ٣٥٩ ،Selçuklular tarihi ve Türk İslam medeniyeti-]
کاروانهای با مبداء بندر آنتالیا بعد از عبور از قونیه و قیصریه به سیواس آمده و از آنجا نیز از طریق ارزینجان و ارزروم به تبریز می رسیدند.
[منبع: ۱۳۲ :ص Selçuklular ve islamiyet -۲۷]
در حالیکه دولتهای محلی اتابکان لرستان، فارس، کرمان و غیره منشعب از سلجوقیان، تحت سلطه دولت خوارزمشاهی درآمده بودند، دولت اتابکان آذربایجان یا ایل دنیزیان تا سال ۱۲۲۵ میلادی پابرجا بود.
نقش اقتصاد در این استقرار قابل تصور است. در سال مذکور جلال الدین خوارزمشاه که از سالها پیش به جنگ و گریز با مغولان مشغول بود شهر را تسخیر و حدود شش سال از تبریز بر آذربایجان و نیز بقایای قلمرو پدرش در فلات ایران فرمانروایی کرد تا اینکه در سال ۱۲۳۱ در ساحل رود دجله به شکستی سخت دچار شد.
تبریز دو بار نیز قبل از این تاریخ از سوی مغولان مورد حمله واقع شده و در هر سه بار با تقدیم هدایا و وساطت بزرگان و عالمان شهر از خطر انهدام رسته بود.
خواندمیر مینویسد: «… رو بسوی تبریز نهادند و اتابک ازبک در آن زمان والی آن خطه بود صلاح در صلح دید و مال فراوان نزد مغولان فرستاده ایشانرا از قتل و غارت تبریز در گذرانید.» [منبع: تاريخ حبيب السير، ص ٣٣]
وصف این اقدام مردم تبریز در کتاب الکامل فی التاریخ ابن الاثیر رفته است. در منابع از مهاجرت های بزرگ در این زمان (حمله مغولان و بر اثر حملات ایشان) سخن رانده شده است.
توده های انبوه ترکمانان ساکن ماورا النهر، خراسان و حتی داخله فلات ایران و قفقاز سرزمین های خود را به مقصد آسیای صغیر و حتی پاکستان ترک کردند. [منبع: Oğuzlar ، ص ۳۷۲]
سئرگئی گریگورئویچ آقاجانف نیز از کوچ اوغوزهای ماهان به آذربایجان و دیار روم بعد از تخریبات مغول در بلخ و خراسان خبر می دهد.
[منبع: Oğuzlar ، ص ٣٥٣؛ این ماهان به احتمال بسیار باید همان ماهان استان کرمان بوده باشد چرا که از سکونت اوغوزها در این منطقه بسیار سخن رانده شده است. امروز نیز ترکان بومی در شهرهای زرند، بردسیر، سیرجان و …. زندگی می کنند. نگارنده]
به نظر میرسد تاثیر بزرگان این عناصر در مصون ماندن برخی از شهرها و در صدر آنها تبریز مخصوصاً با توجه به مقاومت شش ساله جلال الدین خوارزمشاه در مقابل مغولان در این شهر از تخریبات مغولها بسیار بوده است.
[نیشابور، توس و همدان بخاطر شورش بعد از تسلیم مورد حملات مجدد کشتار و تخریب گسترده از سوی مغولها قرار گرفتند؛ ن ک به شهر سیاست و اقتصاد در عهد ایلخانان، ص ٩٤-٩٢]
با مرگ چنگیز در سال ۱۲۲۷ میلادی امپراتوری عظیم مغول به چهار واحد سیاسی بزرگ تقسیم شد و ایلخانان فرمانروایی بر بخش جنوبی شامل فلات ایران، قفقاز و آذربایجان، نیمه شرقی آناتولی و بین النهرین را عهده دار شدند.
آباقاخان ایلخانی در سال ۶۶۳ هجری (۱۲۶۵ میلادی) تبریز را به پایتختی برگزید که تا حدود ۷۰۳ قمری این پایتخت مستدام بود.
از این سال تا ۷۳۶ پایتخت به سلطانیه انتقال یافت. قرائن حاکی از آن است که با این انتقال از وجهه تجاری تبریز چیزی کاسته نشد،
[این موضوع در مورد انتقال پایتخت از تبریز به قزوین در دویست سال بعد نیز صدق میکند چرا که حتی در هنگام انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان یعنی بعد از نزدیک به چهل سال از خروج کرسی پایتخت از شهر تبریز جمعیت این شهر از جمع جمعیت دو شهر دیگر – قزوین و اصفهان – بیشتر بوده است.]
بطوریکه در سال ۷۱۱ قمری تاج الدین علیشاه وزیر مسجد بزرگی در تبریز بنا کرد. [منبع: تبریز خشتی استوار در معماری ایران، ص ۲۹]
در این دوره شهرهایی همچون بغداد، ری، قزوین، اصفهان، اردبیل، نخجوان، مراغه و کاشان نیز هر کدام به فراخور خود از اهمیت نسبی برخوردار بوده اند.
مارکوپولو سیاح ونیزی در توصیف شهر بغداد که تا هنگام اشغال از سوی هلاکوخان و تنها چند سال پیش از دیدار مارکو برای مدتهای طولانی مرکز خلافت عباسیان بود مینویسد:
«شهر بزرگ بالداش (بغداد) سابقاً محل اقامت خلفای اسلام بوده و رودخانه بزرگی از وسط آن میگذرد. »[منبع: ٣٥- سفرنامه مارکوپولو، ص ۲۷]
[مارکوپولو در سال ۱۲۵۴ در ونیز متولد شد و در سن هفده سالگی همراه پدرش به سفر چین رفت که سه سال و نیم طول کشید. مارکوپولو در مدت کوتاهی با زبان و فرهنگ تاتارها آشنا شد و از سوی خاقان کبیر به ماموریتهایی در داخل امپراتوری گسیل داشته شد. با توجه به اینکه بازگشت مارکوپولو به ونیز به سال ۱۲۹۵ بوده است می توان حساب کرد که وی حدود بیست سال در عمر خود را در چین و در میان امرای مغول و رعیت چینی، تاتار و مغول و بیش از پنج سال نیز در راهها گذرانیده است. همچنین نکته مهم دیگری که نباید از چشم دور داشت دیدار مارکوپولو از تبریز در سالهای نه چندان پر رونق سلسله ایلخانی بوقوع پیوسته است و تبریز شکوفاترین دوران خود را بعد از جلوس غازان خان بر تخت سلطنت آغاز کرده است. مارکوپولو بسال ١٣٢٤ میلادی در ونیز در گذشت نگاه کنید به سفرنامه مارکوپولو، صص ١٤ – ١٣]
شهر بغداد به توسط ابوجعفر المنصور دومین خلیفه سلسله عباسی تقریباً در حدود سال ۷۶۵ میلادی ساخته شده و تا آخرین خلیفه سلسله مزبور یعنی تا سال ۱۲۵۸ محل اقامت جانشینان او بوده است.
در این تاریخ بغداد بدست مغولها تسخیر شد.
[منبع: همان، ص ٢٦ – ابن اثیر می نویسد: در این سال ( ١٤٥ هجری / ٧٦٢ میلادی ) منصور آغاز به پایه گذاری شهر بغداد کرد. چگونگی آنکه او شهر هاشمیه را در پیرامون کوفه پایه گذارده بود. چون راوندیان در آنجا سر به شورش برداشتند از مردم آن در برابر آن کار آزرده گشت و همسایگی آن با کوفه را خوش نداشت زیرا بر جان خویش آسوده نبود چه آنان سربازان وی را تباه ساخته بودند. او با خویشتن خویش بیرون آمد و به جست و جویی جایی خرم و آباد پرداخت که خود و سربازانش در آن ماندگار گردند… تاریخ کامل، ج ۸، ص ٣٤٤٠]
در حوالی این شهر بهترین خرمای دنیا بدست میآید. بغداد کارخانه ای هست که در آن پارچه های زربفت و حریرهای گلدار و مخمل های منقوش به صور پرندگان و حیوانات میبافند. تقریباً تمام مرواریدهایی که از هند به اروپا میرود در این محل سوراخ میشوند و در اینجا علوم اسلامی و همچنین علوم سحر و ساحری، فیزیک، نجوم، سیماشناسی مورد تعلیم و تعلم است. خلاصه بغداد وسیعترین و آبادترین شهری است که در این نواحی وجود دارد.» [همان،ص 27]
مارکوپولو هنگام توصیف تبریز از جنبه های مثبت بیشتری نسبت به بغداد سخن میراند و مینویسد:
«شهر تبریز شهر آبادی است که در ایالت عراق عجم قرار دارد.
[شهر تبریز در آذربایجان و بسان مرکز این ایالت معلوم و مورد تصدیق همگان از قدیم الایام است. نگارنده]
در این ایالت شهرها و قلاع مستحکم بسیار است. ولی این شهر از همه پرجمعیتتر و آبادتر است. شغل عمده ساکنان آن بازرگانی و کارخانه داری است.
در این کارخانه ها پارچه های ابریشمی و زری های قیمتی میبافند. موقعیت تجاری این شهر بقدری خوب است که بازرگانان از همه طرف، از هندوستان، بغداد، موصل و هرمز برای خرید و فروش به آنجا میآیند.
بهترین سنگ های قیمتی و مرواریدهای اعلی را میتوان در این شهر بدست آورد. بازرگانانی که با خارجه داد و ستد مینمایند زود متمول و متمکن میگردند.»
[سفرنامه مارکوپولو، صص: ۳۲-۳۱]
نباید از نظر دور داشت که تا تنها چند سال پیش از ارائه این توصیفات توسط مارکوپولو شهر بغداد پایتخت دولت عباسیان بود و اهمیت مسیر چین – اورومچی – سمرقند – مرو – نیشابور – اصفهان – کرمانشاه – بغداد – حلب – اروپا مخصوصاً با توجه به استقرار دارالسلطنه سلجوقیان در مرکز فلات ایران (ری و اصفهان) و خوارزمشاهیان در آسیای مرکزی (کوهنه) (گورگانج، سمرقند، غزنه) بر سایر مسیرهای راه ابریشم بیشتر بوده است.
این موضوع به تنهایی بر نقش اتابکان آذربایجان در رشد سریع شهر صحه میگذارد.
مارکوپولو در سفرنامه خود به غیر از تبریز از شهرهای دیگری چون بخارا، سمرقند، بغداد، بلخ، بخارا، شبورگان، یزد، موصل، هرمز، کاشغر و چندین شهر چین به عنوان شهرهایی هر یک به فراخور خود مهم سخن رانده و بیش از همه اینها به خانبالغ (پکن کنونی) پایتخت خاقان بزرگ قوبیلای خان و عمارات باشکوه و بسیار آن پرداخته است.
پروفسور عون الهی مینویسد بعد از اسقاط بغداد از سوی هلاکوخان در سال ۱۲۵۸، اهمیت تبریز در تجارت بین الملل سیر صعودی به خود گرفت.
تبریز در سال ۱۲۶۵ از سوی هلاکو به عنوان پایتخت امپراتوری اعلام شد. در این زمان امپراتوری ایلخانیان در شرق تا مصر و در غرب تا آمودریا گسترده بود… در دوره غازان خان دو دروازه اصلی بود یکی از آنها به سمت آسیای صغیر باز میشد و نام «روم قاپیسی» را بر خود داشت دیگری به سمت اصفهان بود و «عراق قاپیسی» نامیده میشد…
[همان، ص ۸۰ به بین النهرین و قسمت های غربی و مرکزی ایران کنونی عراق اطلاق میشد که بخش غربی آن بصورت عراق عرب و بخش شرقی آن بصورت عراق عجم خوانده می شد. ابن اثیر مینویسد: ترکان در این منطقه ساکن شده و نام آنرا عراقیه (جای نسبتا دور) نهادند. تاریخ کامل، ج 13، ص ۵۵۴۵]
اکثر اهالی تبریز به امور پیشهوری و تجارت اشتغال دارند. هر شغلی برای خود دکان، غرفه و راستاهای مخصوص دارد.
مثلاً قالایچی بازاری (رویگران) ، پاپاق تیکنلر بازاری (کلاهدوزان) ، بهر قاییرانلار بازاری (رکابسازان) ، پیچاقچیلار بازاری (چاقوسازان) ، قیلینج چیلار بازاری (شمشیرسازان) ، طبیل چیلر بازاری (طبل سازان) ، نال بندار بازاری (نالبندان) ، دمیر چیلر بازاری (آهنگران) و … » [همان، صص ۷۹-۸۲]
مهمترین نکتهای که از این سطور میتوان استخراج نمود وجود بازار تبریز در بیش از ۷۰۰ سال پیش است.
موقعیت، بزرگی و احتشام تبریز و بازار بزرگ آن در طول سدههای گذشته توجیهگر و مکمل همدیگر بودهاند. در واقع جایگاه بازار تبریز در میان تمامی داشتههای دیگرش ویژه است. تقریباً تمامی جهانگردان داخلی و خارجی از قبیل مارکوپولو، ابن بطوطه، شاردن، سیاح، چلبی، کلاویخو و نیزیها و دیگران در سفرنامههای خود به نقش تجاری تبریز و بازار آن موکداً اشاره کردهاند.
ابن بطوطه مینویسد: «فردای آنروز از دروازه بغداد به شهر تبریز وارد شدیم و به بازار بزرگی که بازار غازان نامیده میشد رسیدیم و آن بهترین بازارهایی بود که من در همه شهرهای دنیا دیده بودم هر یک از اصناف و پیشهوران در این بازار محل مخصوص دارند و من به بازار جواهریان که وارد شدم از بس جواهرات گوناگون دیدم که چشمم خیره شد…. » [سفرنامه ابن بطوطه، ص ۲۳۶]
تاورنیه مینویسد: شهر تبریز بواسطه تجارت بزرگ یکی از معروفترین شهرهای آسیاست و با عثمانی و اعراب و گرجی ها و منگرلی ها و پارس و هندوستان و دولت مسکوی و تاتارها دائماً تجارت دارد و بازارهای آن که تمام سرپوشیده است و همیشه پر است از امتعه نفیسه و برای ارباب صنایع بازارهای علیحده مخصوص دارد. [سفرنامه تاورنیه، ص ۶۷]
حتی بعد از زلزله شدید سال ۱۷۸۰ میلادی نیز تبریز اهمیت خود را حفظ نموده و به سرعت موفق به ترمیم آثار این حادثه طبیعی شد. صد البته مهمترین دلیل این احتشام و بزرگی موقعیت ژئواستراتژیک آن بوده است.

چنانچه به مسیرهای متعدد ابریشم نظری بیافکنیم متوجه خواهیم شد که شاهراه محتوی تبریز در بیشتر اعصار به عنوان مسیر اصلی مورد استفاده بوده و کانون انشعاب چند مسیر مهم دیگر مثل «تفلیس – مسکو»، «مراغه – بغداد»، «مراغه – موصل»، «اردبیل – گیلان»، «سلطانیه – همدان» و «قزوین – اصفهان» بوده است.

[راه ابریشم با شروع از چین در واقع در چند مسیر از قبیل «چین – ترکستان – شمال دریای خزر – استپ های روسیه – اروپا»، «چین – ترکستان – شمالشرق ایران – ری – تبریز – ارزیجان – آماسیه – استانبول – اروپا»، «چین – ترکستان – شمالشرق ایران – اصفهان – کرمانشاه – بغداد – دریای مدیترانه – اروپا»، «چین – ترکستان – شمالشرق ایران – ری – تبریز – ارزروم – ترابزون – استانبول – اروپا »، «چین – ترکستان – شمالشرق ایران – تبریز – موصل – حلب – دریای مدیترانه – اروپا» پیش میرفته است. نگارنده]
اهمیت این مسیر مخصوصاً متعاقب سقوط دولت سلجوقیان در ایران و دولت عباسیان در بغداد بر مسیر پررونق دیگر چین – اورومچی – سمرقند – نیشابور – اصفهان – کرمانشاه – بغداد – حلب – اروپا پیشی گرفته است. در تبریز معاصر به نامهای خانوادگی بر میخوریم که بنا به اشتهار اجداد خود به تجارت با کشورها و شهرهای مختلف جهان با عناوینی چون «مسکوچی»، «ورشوچی»، «استانبولچی»، «کلکته چی»، «ایروانچی» و نظایر آن نامیده شدهاند.
[نگاه کنید به بافت تاریخی شهر تبریز، ص ۱۵۴]
و نیز نامهای خانوادگی از قبیل «فرشچیان»، «ایپکچیان»، «چیت چیان» و …. حکایت از ریشه صنفی برخی از خانوادههای بزرگ این شهر دارند.
تبریز و مخصوصاً بازار آن در دورههای مختلف با توجه به رویکرد شاهان زمان خود در زمینههای مختلف توسعه یافته و شاهد رونق کالاهای متنوع در زمانهای متفاوت بوده است.
مثلاً در حالیکه جهت توسعه بازار در دوره ایلخانیان به سمت شمالشرق و جنوبغرب بوده بازار باشماقچیلار بدلیل احداث شهرک رشیدیه و مجموعه علمی فرهنگی ربع رشیدی در شمال شرق شهر و همچنین بازا گجیل بدلیل ایجاد شهرک و عمارات حکومتی در منطقه شام غازان واقع در غرب شهر است.
در دوره قاراقویونلو با احداث گؤی مسجید در جنوبشرق شهر و رونق یابی قسمت جنوبشرق بازار مسیر منتهی به این مسجد نیز به صورت بازار رنگ لی بازار و کوهنه بازار درآمده است.
با احداث عمارات حکومتی در شمال میدان چایی (مهرانرود) و میدان صاحب آباد در دوره اوزون حسن آق قویونلو شاهد توسعه بازار در سمت شمال و ظهور بازار دوه چی در آنسوی رودخانه هستیم. (عکس شماره ۳۲ صفحه ۲۲۶)

دوره ایلخانی همچنین با رشد معماری کاخ مشهور است در پایتختها و محل های استراحت بزرگان دولتی تعداد زیادی کاخ احداث شده است.
مشهورترین آنها کاخ آباقاخان در شیز (احتمالاً حدود تکاب یا تیکان تپه کنونی واقع در منتهی الیه جنوب شرقی استان آذربایجان غربی) و کاخ عادلیه در شنب غازان است.
این کاخها دارای ساختار متقارن بودهاند در وسط ساختمان سالنی قبه دار جهت پذیرائی از میهمانان احداث میگردید و بناهای دیگر پیوسته به آن بودند در زاویه متقارن سالن خلوتگاهی برای خان در نظر گرفته میشد ورودی به شکل ورا طراحی شده و مشرف به حوض بزرگ ساخته میشد.
شکل توسعه یافته این سبک معماری در تبریز متجلی شد و کاخ هشت بهشت ملهم از آن بوده است.
در ساخت کاخ های تیموریان در آسیای مرکزی کاخ های صفویان در ایران (هشت بهشت اصفهان به عنوان تنها نمونه پابرجا قرن شانزدهم) و نیز کاخ چینیلی استانبول (قرن پانزدهم) اصول بکار رفته در ساختمان کاخ آباقاخان مرعی داشته شدهاند. [Ortaçağ Azerbaycan Mimarisi – ص ۵۶]
حمدا… مستوفی در خصوص رونق شهر تبریز در دوره غازان خان مینویسد چون در عهد مغول آن شهر دارالملک گشت کثرت خلائق در آنجا جمع شدند و بر بیرون شهر عمارات کردند تا بمرتبهای که بر هر دروازه زیادت از اصل شهر آبادانی پیدا شد.
غازان خان آن را بارو میکشید چنانکه تمامت باغات و عمارات و دیهها و ویلان کوه و سنجاران نیز داخل آن بارو بود جهت وفات او تمام نشد و دور باروی غازانی ۲۵ هزار گام است و شش دروازه دارد اوجان و اهر و شروان و سردرود و شام و سراورود و تبریز در زیر شهر بموضعی که شام میخوانند خارج باروی غازانی غازان خان شهرچه برآورده است و …
رشیدالدین فضل الله بن عمادالدوله ابوالخیر مینویسد پادشاه اسلام غرّه ذی الحجه از شم در تبریز آمد و در جامع بنماز آدینه حاضر شد و اموال بی اندازه بر فقرا و مساکین بذل فرمود و دیگر جمعه همچنین و روز شنبه شانزدهم ذی الحجه سنه ست و تسعین و ستمائه در میان باغ عادلیه بموضع شم بنیاد قبه عالی نهاد و در آن کار هوسی و شعفی تمام داشت همواره بر سر استادان بنا و عمله تردد میفرمود.
تاریخ مبارک غازانی، ص ۱۱۷
در کتاب تحریر تاریخ وصاف درباره مجموعه مذکور چنین آمده است از آثار دولت آن پادشاه یکی قبه شام تبریز است این بنا را در سال ۶۹۷ آغاز کرد و به سال ۷۰۲ بپایان آورد برای ساختن آن بنا فرمود تا مهندسان حاذق و صنعتگران صاحب تجربه از اطراف حاضر گردند و برای استحکام اساس دایره قبه آن آلات آهن و ارزیز از روم بیاوردند و از آن شمشها و طوق ها ساختند و با سنگ های تراشیده بنیانی هرچه استوارتر برآوردند
و چون دایره بنا مقداری از زمین بالا آمد دیواری از آجر بر روی آن بساختند و عرض دیوارها سی و سه آجر به هم چسبیده بود که هر یکی ده من وزن داشت که پانزده گز عدل باشد و در مسافت هر دوری چهارده هزار و چهارصد عدد عمله را حسب افتاد که از آن جمله سیزده هزار معمول و یک هزار و چهارصد مکسور بلندی قبه صد و سیگز و طول دیوار هشتاد گز که تا آخر سال ۷۰۲ تقریباً افراشته شد و کتبه و شرفات قبه ده گز و طاس قبه چهل گز بود و به هر چهرگز که بالا می رفت و داربست را نیز استوارتر بالا میبردند 160 ده هزار دینار زر صرف میشد.
اما مساحت سطح دایره گنبد پانصد و سی گز باشد 162 چه قطر دایره آن پنجاه است. 163
در اطراف آن که دوازده ضلع داشت دوازده بنا برپا داشتند. اول مسجد، دوم خانقاه ، سوم شافعیه (برای مسکن و تعلیم و تعلم علم ادیان بنا بر مذهب شافعی) ، چهارم حوضخانه، یازدهم بیت السیاده ، دوازدهم (…؟) بستانسرای و قصر عادلیه بر هیأتی ساخته شد که کس نظیر آن دو ندیده و نشنیده بود.
آنگاه قندیله ا و شمعدان های زرین و سیمین جهت آن مرتب کردند.
از جمله قندیلی بود که هزار مثقال وزن داشت. برای رنگ آمیزی سقف آن قبه تنها سيصد من لاجورد بکار رفت از این مقدار میزان تکلفاتی که در تزیین و تذهیب و نقاشی آن رفته است بدست میآید و کتیبه ای در تاریخ بناء آن به انشاء بعضی اهل عصر بر گرد قبه نقش کردند.
تحریر تاریخ وصاف، صص ۲۳۱ – ۲۲۹

البته سال ها قبل از اینکه غازان خان عمارات غازانیه را در این موضع احداث نماید ارغون خان پدر بزرگ وی در آن محل شهرکی آباد ساخته بود خواجه رشیدالدین در جامع التواریخ مینویسد:
«چون ارغون خان به کار عمارت عظیم مایل بود و در موضع شم تبریز شهری معظم بنیاد نهاد و در آنجا خانههای عالی را اساس افکندند فرمود که هر آفریده که خواهد در آنجا خانه سازد و کهریزی جاری گردانند و آنرا ارغونیه نام نهاد.»
عثمان اوزگودنلی در توضیح انگیزه غازان برای ساخت این مجموعه مینویسد غازان خان در دوران شاهزادگی خود در خراسان فرصت دیدن چندین مقبره از جمله مقبره باشکوه سلطان سنجر (سلجوقی) در مرو را یافته بود.
[مقبره سلطان سنجر در مرو امروز جزو شاهکارهای معماری جهان اسلام بشمار میرود. مقبره به شکل مقبره در ابعاد ۲۷/۲ متر در ۲۷/۲ متر (از بیرون) است که با گنبد خود به قطر ۲۱/۸ متر (از بیرون) و ۱۷ متر (از درون) ظاهر مکعب به خود گرفته است.
ارتفاع بیرونی مقبره از سطح زمین ۳۸ متر ضخامت دیوارها ۵ متر و عمق بنیان آن ۴/۵ متر است. یاقوت الحموی مینویسد کاشیهای نیلگون گنبد خارجی مقبره از فاصله یک روزه شهر مرو قابل مشاهده است. مقبره به همراه مسجدی واقع در شرق مقبره ابنیه مختلف در جهات شمال و جنوب آن و نیز کاروانسرایی در نزدیکی آن تشکیل مجموعه بزرگی را می داد. Ortaçağ Türk-İran Tarihi Araştırmaları،ص ۱۷۵]
وی بعد از گرویدن به اسلام آرامگاههای حضرت علی (ع) و حضرت (امام) حسین (ع) در نجف و کربلا و همچنین عمارات موجود در بغداد را نیز دیده بود ترک رسم مخفی داشتن مزار فرمانروایان در مغولان از سوی غازان خان احتمالاً تحت تاثیر دیدار وی از موارد فوق یا تعالیم اسلام بوده است.
فرزندان، همسران و برخی از شاهزادگان ایلخانی نیز در این محل مدفون شدهاند.
Ortaçağ Türk-İran Tarihi Araştırmaları، ن ک به ص ۱۸۴-۱۷۴
بخشهای مختلف شنب غازان عبارت بودند از:
گنبد عالی (گنبد بزرگ مقبره غازان)
مسجد جامع
مدارس
خانقاهی برای دراویش
دار السیاده (مسافرخانهای مخصوص سادات)
رصدخانه
دار الشفاء (بیمارستان)
بیت الکتب (کتابخانه)
بیت القانون (بایگانی دولتی)
بیت المتولی (محل اقامت متولی و کارکنان)
حوضخانه (استخر و محل گرفتن وضو)
گرما به سبیل
علاوه بر اینها حکیمیه (محلی برای اقامت اطباء و تدریس دورس فلسفه) بوستان و سرای عادلیه نیز در مجموعه قرار داشتند از محل موقوفات بودجههایی جهت مصارف ذیل در نظر گرفته شده بود:
استقبال از فرماندهان عالیرتبه مغول و مسافران دیگری که مخصوصاً به این مجموعه میآمدند ضیافت هایی که متعاقب این دیدارها در سرای عادلیه ترتیب داده میشد اسباب و وسائل مورد نیاز برای تهیه روزانه غذاها و مأمورینی که با این کارها مشغول بودند.
برگزاری مراسم سالگرد فوت غازان خان در هر سال با تجمیع همسایگان مقبره، بزرگان، ریش سفیدان و امام جماعت تبریز جهت زیارت مقبره هدایایی که در حین ختم قرآن داده میشد و مصارف تغذیه میهمانان
شیرینیهایی که شب های جمعه به اهل مسجد، خانقاه و مدرسه و برخی از اشخاص دیگر داده میشد.
مخارجی که در اعیاد و ایام مذهبی مثل عاشورا و شب برات حادث میشد.
آموزش قرآن به یکصد بچه یتیم در هر زمان و مخارج مکتبی که عهدهدار این امر بوده است.
خرید سالانه دو هزار گوسفند و تهیه لباس با پوست آنها جهت پخش بین فقرا و افراد نیازمند.
عیدانه یکصد نوزاد، مصارف سالانه آنها، ختنهکردن آنها و مصارف پنج معلم، پنج مأمور و پنج نگهدار بچه برای خردسالان و لوازم مکتب و مدرسه ایشان
مصارف تهیه سالانه یکصد جلد قرآن کریم
جمعآوری نوزادان سرراهی و آموزش ایشان تا زمان بلوغ و یادگیری هنر یا پیشه و حقوق ماهیانه و احتیاجات دایگان آنها
مبالغی جهت کفن و دفن متوفیان بیسرپرست و خارجیانی که ماترک کافی برای کفن و دفن خود بجای نگذاردهاند.
خوراک و دانه برای تغذیه پرندگان در مدت شش ماه سرد و برفی زمستان تبریز
پنبه محلوج به میزان ۴ من به هر یک از ۵۰۰ زن بیوه بیسرپرست و فقیر
تعیین یک شخص قابل اعتماد از سوی متولی جهت دلجویی از نوکران، رعایا و کودکان کوچکی که هنگام حمل آب ظروفشان افتاده و شکسته شده و تعویض شکستهها با مشابه سالم آنها و مصارف مربوطه
پاکسازی راههای خروجی تبریز تا مسافت ۸ فرسنگی (حدود ۵۰ کیلومتر) از سنگ و تصفیه کانالها و جویهای آب 247 ۵۷ 248
غازان خان برای رونقدهی به شهرک جدیدالتأسیس دستور داد کاروانهایی که از اروپا و آسیای صغیر به شهر وارد میشدند بارهای خود را ابتدا در این شهرک باز کنند لیکن جهت جلوگیری از نارضایتی و اغتشاشات احتمالی شهرک مزبور را تحت تابعیت تامغای تبریز درآورد
به نظر میرسد غازان خان با این اقدامات قصد داشته است خود را به عنوان یگانه فرمانروای جهان اسلام معرفی کند و در راستای این نیت خود تبریز را به مرکز علوم و فرهنگ علاوه بر سیاست تبدیل نماید. الجایتو خلف غازان نیز در احداث شهر سلطانیه همان نیت را تعقیب کرده است.
در خصوص صحت موقوفات نیز بعد از اخذ تایید از امامان جماعت، علما و قضات تعداد هفت رونوشت از وقفنامه تهیه شد که یکی از آنها نزد متولی مجموعه مانده و شش عدد دیگر به سایر مراکز عمده جهان اسلام آنروز از قبیل تبریز (دارالقضات تبریز)، بغداد (دار القضات بغداد) و کعبه ارسال داشته شد.
شنب غازان علیرغم تابعیت آن به تبریز دارای ماهیت مستقلی بود و حتی بسیاری از ساکنان سرشناس آن از قبیل نظام الدین شامی تاریخ نگار دوره تیموری با پسوند «شامی»، «غازانی» و … در تاریخ ثبت شدهاند.
علیرغم این احتشام مجموعه و حتی وصیت غازان خان در خصوص انجام هرگونه اقدام لازم جهت نگهداری این مجموعه وقفی و تداوم امور خیرخواهانه و نیز جلوگیری از انحراف و اختلاس و …. در اداره آن متأسفانه شاهد کاهش اهمیت و حتی تغییر کاربری آن در سالها (و سدههای آتی) بارها به عنوان اردوگاه عساکر خودی و بیگانه مورد استفاده قرار گرفت (بعد از انتقال دارالسلطنه به شهرهای دیگر مثل سلطانیه و …) یا دارالحکومه به نقاط دیگر تبریز مثل ششگلان و صاحبآباد هستیم.
نوشتهای با مؤلّف نامعلوم به زبان ترکی عثمانی مربوط به اواخر قرن دهم هجری (شانزدهم میلادی) تصویر زیر را از شام غازان در این سالها یعنی حدود سه قرن بعد از ساخت ارائه میدهد:
«… مقبره یک پادشاه سنی است که از زمان شاهان پیشین شام غازان مینامندش و با فاصلهای به میزان حضرت ایوب (منظور فاصله باروهای استانبول تا مسجد و آرامگاه حضرت ایوب در خارج از بخش قدیمی شهر باید باشد که حدود ۲ کیلومتر است. نگارنده) در کنار شهر قرار دارد
روز ششم ماه مزبور (۶) شوال ۹۹۳ هجری (سه شنبه ۱ نوامبر ۱۵۸۵ میلادی) به زیارت جناب سردار متشرف شدیم قبه بلندی است که قبه افلاک تا کمر آن نمیرسد تاریخ بنای آن بر اساس منابع موجود قابل تشخیص نیست گرچه آیا صوفیه در روی زمین بی مانند است ولی برخی از وجوه این مکان قابلیت وصف بیشتری نسبت به آن دارد.
تنها یکی از موارد قابل وصف آن این است که کلمه توحید بر روی هشتاد و یک هزار آجر نوشته شده و به ردیف در وسط بنا چیده شده است.
قبهای است یکپارچه و هموار (؟) در گوشهای از داخل آن قبه کوچک دیگری ساخته شده از کاشی مذهب وجود دارد که مزار شریف در آن است.
[ اصل متن نوشته چنین است: «… شاهان سلفدن شام غازان دیرلر بیر بنام سنی پادشاهین تربه سی کی شهردن تشرا حضرت ایوب قدر منزل دیر، ماه مزبورون التنجی گونو (۶) شوال ۹۹۳ هجری / سه شنبه ۱ نوامبر ۱۵۸۵ میلادی) سردار حضرتلری ایله زیارته واریلدی. بیر قبه بلند قد دیر کی قبه افلاک کمر بندینه اریشمز.
حتی بودور کی بناسی تقریر و تحریر ایله اذعان اولونماز اگر چه روی زمینده آیا صوفیه بناسینون مثلی بولو نماز بونون بعضی تعریف اولوناجاق محلی آندان یوز زیاده دور جمله وصفیندن بیریسی سکن بین گیر مید اوزرینه کلمه توحید بازیلو به صف صف بنا اور تاسینا دیریلمیشدور.
بیر یکپاره هموار قبه دور آئین ایچینده بیر کوشه سینده بیر مصنع کاشی مذهب کوچوک قبه داخی اولوب مزار شریف آندا دور. Ortaçağ Türk-İran Tarihi Araştırmalarıص 190]
نادر میرزا در خصوص غازانیه مینویسد:
«برخی نوشتهاند چون ایلخان از شام برگشت به تبریز شهری طرح انداخت چون دمشق و از اموال شام خرجی گزاف کرد و شام نام نهاد …
این بنا باقی بود تا به سال – از هجرت پادشاه سلام پناه – صفوی به سبب رصانت سور شنب غازان و هم کرد تواند بود وقتی لشکر عثمانی آنجا را مأمن و محکمه کنند حکم به انهدام فرمود اطراف حصار به لشکر ایرانی تقسیم شد به چهار روز بنیاد آن حصار استوار برافکندند که مسجد و مدرسه خالی نماند آن نیز به زلازل خراب شد
من به سال یکهزار و دویست و پنجاه و هشت به دیدن آن آثار شدم بعضی از جدار و حجرهها بمانده بود خاراکنان تبریز آجرها و سنگها همی کندند سودها کرده بودند….
به جامع رشیدی آمده است که چون ایلخانی لشکر به شام کشید که با مصریان رزم دهد نذری کرد که اگر فیروزی یابد مسجد و خانقاه و مدرسه بنا کند به لشکرانه برفت و آن مصاف بزرگ کرد با لشکر مصر و شام منصور باز آمد مسجد و خانقاه و مدرسه عمارت کرد…»
نادر میرزا از جمله کسانی است که از تخریب بقایای مجموعه شام غازان در زمان صفویه خبر میدهد. گویا شاه صفوی با تخریب این مجموعه عظیم امکان استفاده احتمالی از این مجموعه بنا را بر عساکر عثمانی در موقع لشکرکشی به تبریز از بین برده است
[تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، ص 89-90]
کارل جان از تخریب مزار غازان در دوره شاه عباس اول و در سال ۱۶۱۱ میلادی خبر میدهد.
[ن ک به Doğu ile Batı arasında bir ortaçağ kültür merkezi: Tebriz]
البته قرائن حاکی از این است که بخشهای قابل توجهی از بنا تا حدود اواخر قاجار پابرجا بوده است.
مطالب مرتبط
تاریخچه گراند هتل
استناد تاریخی-فرهنگی پیرامون رقص آذری
روادیان آذربایجان کرد بودند یا عرب؟