ائل اوبا | مرجع فرهنگ و تاریخ آذربایجان

و من آیاته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتکم و ألوانکم إنّ فی ذلک لآیات للعالِمین

اساطیر و حماسه ترک و ویژگی‌های آنها

حماسه‌های ترک قبل از اسلام

  1. حماسه آفرینش (Yaratılış Destanı)
  2. حماسه‌های سکا (Saka Destanları)
    • الف. حماسه آلپ ارتونگا (Alp Er Tunga Destanı) (قرن ۷ قبل از میلاد)
    • ب. حماسه شو (Şu Destanı) (قرن ۴ قبل از میلاد)
  3. حماسه‌های هون-اوغوز (Hun-Oğuz Destanları)
    • الف. حماسه اوغوز خان (Oğuz Kağan Destanı) (قرن ۴ قبل از میلاد)
    • ب. حماسه آتیلا (Attila Destanı)
  4. حماسه‌های گوک‌ترک (Göktürk Destanları)
    • الف. حماسه گرگ خاکستری (Bozkurt Destanı) (قرن ۲ قبل از میلاد)
    • ب. حماسه ارگنه‌گون (Ergenegun Destanı) (قرن ۷-۸ میلادی)
  5. حماسه سیانپی (Siyenpi Destanı)
  6. حماسه‌های اویغور (Uygur Destanları)
    • الف. حماسه تورئییش (Türeyiş Destanı) (قرن ۸-۹ میلادی)
    • ب. حماسه کوچ (Göç Destanı) (قرن ۸-۹ میلادی)
    • ج. حماسه پذیرش آیین مانی (Mani Dininin Kabulü Destanı)

حماسه‌های ترکی پس از اسلام

۱. قزاق – قرقیز:

  • حماسه ماناس (Manas Destanı)

۲. ترک – مغول:

  • حماسه چنگیزخان (Cengiz Han Destanı)

۳. تاتار – کریمه:

  • حماسه‌های تیمور و ادیگه (Timur ve Edige Destanları)

۴. دوره قراخانیان:

  • حماسه سلطان بوغراخان (Saltuk Buğra Han Destanı)

۵. دوره سلجوقیان، بیلیک‌ها و عثمانی:

  • الف. حماسه سید باتال غازی (Seyid Battal Gazi Destanı)
  • ب. حماسه دانشمند غازی (Danişmend Gazi Destanı)
  • ج. حماسه کوراوغلو (Köroğlu Destanı)

حماسه‌های ترکی

همان‌گونه که در تمام ادبیات جهان مشاهده می‌شود، اولین نمونه‌های ادبیات ترکی نیز حماسه‌ها هستند.

در سنت ادبی ترکی، اصطلاح “حماسه” (destan) برای اشکال و گونه‌های مختلف شعری به کار رفته و هنوز هم استفاده می‌شود. در ادبیات قدیم ترکی، بخشی از مثنوی‌ها و داستان‌های منظوم، در ادبیات عامیانه و عاشیقی، قطعات چهاربیتی (قوشما یا مانی) که رویدادهای فردی، اجتماعی، تاریخی، غم‌انگیز یا طنزآمیز را با تکنیک روایت و سبک‌های مختلف بیان می‌کنند، همگی تحت عنوان “حماسه” شناخته می‌شوند.

همچنین در این سنت ادبی، آثاری که به آفرینش جهان، انسانیت و ملت‌ها، رشد و بقای آن‌ها، مبارزات زندگی و تبیین علل رویدادها و پدیده‌ها می‌پردازند (معادل “حماسه” (epope) در ادبیات غرب)، نیز “حماسه” نامیده می‌شوند.

حماسه‌ها، که آثار آغازین ادبیات جهان محسوب می‌شوند، علاوه بر داستان‌های آفرینش در موضوعات مختلف، روایت‌های منظوم بلندی هستند که درباره‌ی یک قهرمان یا رویداد تاریخی تأثیرگذار در زندگی یک ملت، با نمادها و بیان‌های غنی شده توسط تخیل جمعی آن مردم، شکل گرفته‌اند.

حماسه‌های ترکی و ویژگی‌های آن‌ها

حماسه‌ها به عنوان آرمانی‌ترین آثار ادبیات جهان شناخته می‌شوند، چرا که مبارزات جمعی یک ملت را در چارچوب ارزش‌ها، قوانین و معانی مشترک تفسیر کرده و گذشته و آینده جامعه‌ای را که در آن زنده نگه داشته شده‌اند، نمایندگی می‌کنند.

ویژگی‌های کلیدی حماسه‌های ترکی:

  1. بازتاب واقعیت تاریخی:
  • حماسه‌ها همیشه روایتگر دقیق حقایق تاریخی نیستند.
  • رویدادها و قهرمانان تاریخی در حماسه‌ها بر اساس آرزوها، انتظارات، ارزش‌ها و وجدان جمعی ملت آرمانی‌سازی شده‌اند.
  • این رویدادها با خاطرات گذشته ترکیب شده و به عنوان واقعیت تاریخی ارائه می‌شوند.
  1. آینه هویت ملی:
  • هویت ملی، ویژگی‌ها، جهان‌بینی مشترک و خاطرات جمعی هر ملت در حماسه‌هایش متجلی می‌شود.
  • نقاط قوت و ضعف، درست و نادرست‌های هر تمدن در حماسه‌هایش منعکس شده‌است.
  1. ارزش‌های محوری در حماسه‌های ترکی:
  • تعهد به وعده‌ها
  • مدارا با ضعیفان و مغلوبان
  • روحیه کمک‌رسانی
  • شجاعت و جنگاوری
  • مهارت در سوارکاری
  • آرمان‌های جهان‌گشایی
  1. محتوا و درونمایه:
  • آفرینش جهان و انسان (زن و مرد)
  • تولد ملت ترک
  • تأسیس، رشد و افول دولت‌های ترک
  • پیروزی‌ها و شکست‌های تاریخی
  • افسانه‌های تبیینی مختلف
  1. وضعیت کنونی حماسه‌ها:
  • به جز حماسه ماناس که در میان قرقیزها زنده است، هیچ نمونه کاملی از حماسه‌های ترکی اولیه (که عموماً منظوم بوده‌اند) به امروز نرسیده‌است.
  • سایر حماسه‌های ترکی به صورت خلاصه، اپیزود، خاطره یا متون انتخابی کوتاه در منابع مختلف پراکنده‌اند.

نکته مهم: حماسه‌های ترکی نه تنها روایت‌گر تاریخ، بلکه حامل ارزش‌ها، آرمان‌ها و جهان‌بینی مردمان ترک هستند و نقش مهمی در شکل‌دهی به هویت فرهنگی آن‌ها ایفا می‌کنند.

با نگاهی اجمالی به تاریخ ترک‌ها، زندگی آن‌ها با فتوحات آغاز شده و با تصرف سرزمین‌های جدید و تبدیل آن‌ها به وطن توسعه یافته است. آسیای مرکزی به عنوان اولین وطن اصلی هرگز کاملاً رها نشده است. اقوام ترک از اولین وطن خود یعنی آسیای مرکزی در سطح وسیعی از جغرافیای جهان پراکنده شده‌اند و امروزه در هفت جمهوری ترک، بسیاری از جوامع خودمختار و به عنوان اقلیت تحت حکومت دولت‌های مختلف زندگی می‌کنند.

فرهنگ ترک نیز به موازات چندبعدی بودن تاریخ و جغرافیا، با سطوح و ذخایر مختلف غنی شده و متنوع گشته، اما در عین حال مشترکات خود را از منبع اولیه حفظ کرده و به امروز رسیده است. به همین دلیل، حماسه‌های ترک نیز به موازات حوزه‌های زبانی و فرهنگی ناشی از چندبعدی بودن تاریخی و جغرافیایی، متنوع شده‌اند.

حماسه‌های ترک به طور کلی بر اساس حوزه‌های فرهنگی، ترتیب زمانی و وحدت‌های سیاسی که در آن شکل گرفته یا حفظ شده‌اند، به شرح زیر طبقه‌بندی می‌شوند:

اسطوره آفرینش ترکی – داستان آفرینش

خلاصه داستان آفرینشی که توسط ورتسکی از آلتای جمع‌آوری شده به شرح زیر است:

در آغاز، زمانی که نه زمین بود و نه آسمان، جهان تنها از آب‌های بی‌پایان تشکیل شده بود. اولگن خداوند بی‌وقفه در این جهان بی‌کران پرواز می‌کرد. ناگهان صدایی از آسمان به اولگن دستور داد تا سنگی را که از دریا بیرون آمده بود بگیرد. اولگن با فرمان آسمان جایی برای نشستن یافت و اندیشید که زمان آفرینش فرا رسیده است:

“جهانی می‌خواهم، تبار و نژادی بیافرینم
این جهان چگونه باشد؟ با چه ویژگی‌هایی بیافرینم؟
راهش چیست؟ چگونه خلقش کنم؟”

ناگهان آق آنا (مادر سفید) که در آب‌ها زندگی می‌کرد، روی آب ظاهر شد و به اولگن گفت:
“اگر می‌خواهی بیافرینی ای اولگن، این کلمات مقدس را به عنوان خالق بیاموز:
همیشه بگو ‘انجام دادم پس شد’ و چیز دیگری نگو.
به ویژه هنگام آفرینش، نگو ‘انجام دادم پس نشد’.”

آق آنا این را گفت و ناپدید شد. این فرمان هرگز از گوش اولگن دور نشد. او همچنین از نصیحت انسان‌ها خسته نشد: “بشنوید ای مردم، به موجود نگویید نیست. وجود را انکار نکنید که نابود شوید.”

اولگن به زمین نگاه کرد و گفت: “زمین آفریده شود!” و به آسمان نگاه کرد و گفت: “آسمان آفریده شود!” با این فرمان‌ها، زمین و آسمان آفریده شدند. اولگن سه ماهی بسیار بزرگ آفرید و جهان را بر پشت آن‌ها قرار داد. بدین ترتیب جهان دیگر متحرک نبود و در جای خود ثابت شد. اولگن ماندی شیری را مأمور کرد تا مراقب ماهی‌ها باشد و نگذارد وقتی ماهی‌ها حرکت می‌کنند، آب جهان را فرا گیرد.

پس از آفرینش جهان، اولگن به قله کوه طلایی بزرگ آلتای رفت و در آنجا نشست، جایی که قله‌اش به ماه و خورشید می‌رسید اما دامنه‌هایش به زمین نمی‌رسید. جهان در شش روز آفریده شد و در روز هفتم اولگن به خواب رفت. وقتی بیدار شد، دید چه‌ها آفریده است: علاوه بر ماه و خورشید، نه جهان دیگر، نه دوزخ و یک زمین آفریده بود.

روزی اولگن تکه‌ای گل را بر توده‌ای کوچک از خاک که در دریا شناور بود دید و گفت: “باشد که این انسان باشد، و پدر انسان گردد.” ناگهان گل روی خاک به انسان تبدیل شد. اولگن این اولین انسان را “ارلیک” نامید و او را برادر خود خواند. اما قلب ارلیک پر از حسد و جاه‌طلبی بود. او عصبانی بود که مانند اولگن قدرتمند و خلاق نیست.

سپس اولگن هفت انسان از استخوان‌های نی و گوشت خاک آفرید. از ترس اینکه ارلیک به جهانی که آفریده بود آسیب بزند، اولگن قهرمانی به نام “ماندی شیری” را برای محافظت از انسان‌ها آفرید. سپس در گوش‌های آن هفت انسان دمید تا به آن‌ها زندگی ببخشد و در بینی‌شان دمید تا به آن‌ها عقل دهد. اولگن “مای-تیره” را برای حکمرانی بر انسان‌ها آفرید و او را خان انسان‌ها کرد.

افسانه‌های آفرینش جمع‌آوری شده از یاکوتی‌ها (ساکا) نیز گونه‌های مشابهی از داستان آفرینش آلتای هستند. گمان می‌رود این افسانه‌ها که در قرن نوزدهم جمع‌آوری شده‌اند، تحت تأثیر ادیان و فرهنگ‌های مختلف قرار داشته‌اند.

آلپ ار تونگا

در دوران سکاها، دو حماسه به نام‌های «آلپ ار تونگا» و «شو» شناسایی شده‌اند.

آلپ ار تونگا پادشاه محبوب و قهرمان سکاها بود که در قرن هفتم قبل از میلاد می‌زیست. او توانست تمام قبایل ترک را در آسیای مرکزی متحد کرده و تحت حکومت خود درآورد، سپس با گذر از قفقاز، آناتولی، سوریه و مصر را فتح کرده و دولت سکا را تأسیس کرد.

زندگی آلپ ار تونگا پر از نبرد بود. او پس از سال‌ها مبارزه با مادهای ایرانی، در یک مهمانی که کیخسرو پادشاه ماد ترتیب داده بود با حیله کشته شد. خاطرات این نبردها بین آلپ ار تونگا:

Alp Er Tunga Öldü mü

آلپ ارتونگا اولدومو؟

Dünya sahipsiz kaldı mı

دونیا صاحبسیز کالدی می

Korkak öcünü aldı mı

کورکاک اوجونجو آلدی می

şimdi yürek yırtılır

شیمدی یورک یرتیلیر

Felek yarar gözetti

فلک یارار گوزئتتی

Gizli tuzak uzattı

گیزلی توزاک اوزاتتی

Beğlerbeyini kaptı

بگ لر بگین کاپاتی

Kaçsa nasıl kurtulur

کاچسا ناسیل کورنولور

Erler kurt gibi uludular

ارلر کورت گیبی اولودولار

Hıçkırıp yaka yırttılar

هیچکیریب یاکا یرتتیلار

Acı seslerle bağırdılar

آجی سس لرله باغیردیلار

Ağlamaktan gözleri kapandı

آغلاماقدان گوزلری کاپاندی

Beğler atlarını yordular

بگ لر آتلارینی یوردولار

Kaygı onları durdurdu

کایگی اونلاری دوردوردو

Benizleri yüzleri sarardı

بئنیزلری یوزلری ساراردی

Safran sürülmüş gibi oldular

سافران سورولموش گیبی اولدولار

آیا آلپ ار تونگا مرد؟
آیا دنیا بی صاحب ماند؟
آیا ترسوان انتقامش را گرفتند؟
اکنون دل ها از غم پاره پاره می‌شود

تقدیر زخم‌ها را دید
دام و تله پنهان گسترد
سردار بزرگ را به چنگ آورد
اگر می‌گریخت چگونه رها می‌شد؟

مردان مانند گرگ زوزه کشیدند
با هق هق گریبان چاک زدند
با صدایی پر از درد فریاد زدند
از گریه چشمانشان بسته شد

سرداران اسب‌هایشان را خسته کردند
اندوه آن‌ها را متوقف ساخت
رنگ رخسارشان زرد شد
گویی زعفران بر صورت‌هایشان مالیده بودند

این شعر سوگوارانه که در دیوان لغات الترک محمود کاشغری حفظ شده، مرثیه‌ای است که ترک‌های باستان برای آلپ ار تونگا، قهرمان افسانه‌ای و پادشاه سکاها سروده‌اند. این اشعار عمق غم و اندوه مردم را پس از مرگ قهرمانشان نشان می‌دهد.

در کتاب «قوتادغو بیلیگ» درباره «آلپ ار تونگا» چنین آمده است:

«اگر دقت کنی خواهی دید که در میان امیران جهان، بهترین‌ها امیران ترک هستند. در میان این امیران ترک، آنکه نامش مشهور و اقبالش آشکار بود، تونگا آلپ ار نام داشت.

او دارای دانشی والا و فضیلت‌های بسیار بود. چه مرد برجسته، بلندمرتبه و شجاعی بود؛ به راستی که در جهان انسان‌های زیرک بر این دنیا حکومت می‌کنند.

ایرانیان او را افراسیاب می‌نامند؛ این افراسیاب با تهیه لشکرکشی‌ها کشورها را فتح کرد. برای تسلط بر جهان و اداره آن، فضیلت‌ها، عقل و دانش بسیار لازم است. ایرانیان این را در کتاب‌ها ثبت کرده‌اند. اگر در کتاب نبود، چه کسی او را می‌شناخت؟»

بر اساس اطلاعات امروزی ما، گسترده‌ترین اطلاعات درباره آلپ ار تونگا در حماسه ایرانی شاهنامه ثبت شده است. یکی از موضوعات اصلی شاهنامه جنگ‌های ایران و توران است. بر اساس این حماسه، بزرگترین قهرمان توران ابتدا شاهزاده و سپس حاکمی به نام افراسیاب بود.

اطلاعات مربوط به آلپ ار تونگا در شاهنامه را می‌توان به شرح زیر خلاصه کرد:

«شاهزاده توران، افراسیاب، به درخواست پدرش به ایران اعلان جنگ داد. دو ارتش در دهستان با یکدیگر روبرو شدند. افراسیاب که قدی مانند سرو، سینه و بازوهایی مانند شیر و قدرتی مانند فیل داشت، ایرانیان را شکست داد. پادشاه ایران به اسارت افراسیاب درآمد.

اولین انتقام ایران را زال، پادشاه کابل که در آن زمان تابع ایران بود، گرفت. اگرچه زال موفق بود، اما نتوانست از کشته شدن شاه ایران جلوگیری کند. افراسیاب برای تسخیر ایران جنگ جدیدی را آغاز کرد. رستم، پسر زال، یکی از بزرگترین قهرمانانی که ایران پرورش داده بود، به مقابله با افراسیاب شتافت. جنگ‌های بی‌پایانی بین افراسیاب و رستم پسر زال درگرفت.

کیکاووس، که بر تخت ایران نشسته بود، هم پسرش سیاوش و هم رستم پسر زال را رنجاند. سیاوش به افراسیاب پناه برد. در زمانی که سیاوش در توران بود، با دختر پیران، امیر ترک، ازدواج کرد و صاحب پسری شد. سیاوش نام پدرش، کیخسرو، را بر پسرش نهاد. افراسیاب سال‌های طولانی در توران حکومت کرد. ایرانیان سیاووش پسر کیخسرو را ربودند و بر تخت ایران نشاندند.

کیخسرو با رستم پسر زال همکاری کرد و ارتش توران را شکست داد. کیخسرو و افراسیاب بارها با یکدیگر جنگیدند. سرانجام افراسیاب، که بدون ارتش مانده بود، توسط مردان کیخسرو کشته شد.

در شاهنامه، افراسیاب، که همان آلپ ار تونگا است، به عنوان حاکم توران توصیف شده که اغلب توسط پادشاهان ایرانی شکست می‌خورد. با این حال، در جنگ‌های ایران و توران، پادشاهان ایران دائماً تغییر می‌کردند، در حالی که گفته می‌شود آلپ ار تونگا که ۱۴۰ سال زندگی کرد، به مبارزه ادامه داد.

این وضعیت نشان می‌دهد که افراسیاب ناموفق نبوده است. به نظر من، اگر متن واقعی حماسه پیدا شود، می‌توان ارزیابی سالم‌تری از این حماسه انجام داد.»

داستان شو

داستان شو با رویدادهای سال‌های 330-327 پیش از میلاد مرتبط است. در این تاریخ‌ها، اسکندر مقدونی، ایران و ترکستان را مورد حمله قرار داده بود. در این دوره، نام پادشاه سکاها شو بود. این داستان، مبارزات ترکان با اسکندر و عقب‌نشینی آن‌ها را شرح می‌دهد.

یک افسانه توضیح‌دهنده درباره علت نامیده شدن 22 خانواده که به سمت شرق عقب‌نشینی نکردند با نام ترکمن نیز در این داستان جای دارد.

کاشغری محمود در دیوان لغات الترک از اسکندر با نام ذوالقرنین یاد می‌کند. متن کوتاه قابل تشخیص این داستان را می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد:

هنگامی که اسکندر برای تصرف سرزمین‌های ترک به حرکت درآمد، در ترکستان جوانی به نام شو پادشاه بود.

او باور داشت که اسکندر یک حمله گذرا انجام خواهد داد. به همین دلیل، به جای جنگیدن با اسکندر، عقب‌نشینی به سمت شرق را مناسب دید.

هنگامی که خبر نزدیک شدن اسکندر رسید، او خود در جلو و مردم نیز به دنبال او به سمت شرق حرکت کردند.

بیست و دو خانواده چون نمی‌خواستند سرزمین‌های خود را رها کنند، به کسانی که به شرق می‌رفتند نپیوستند.

دو نفر که رد پای گروهی را که رفته بودند دنبال می‌کردند تا به آن‌ها بپیوندند، به این 22 نفر برخوردند. آن‌ها با یکدیگر دیدار و گفتگو کردند. 22 نفر به آن دو نفر گفتند: «مردان، اسکندر فردی گذراست. به هر حال می‌آید و می‌رود و نمی‌تواند برای همیشه در یک جا بماند. بمانید، خوش بگذرانید، درنگ کنید.»

واژه «کالاچ» که به معنای بمان، خوش بگذران، درنگ کن است، نام طایفه ترک شد که از نسل این دو نفر به وجود آمد. هنگامی که اسکندر به سرزمین‌های ترک آمد، این 22 نفر را دید و به معنای «شبیه ترک است» گفت: «ترک مانَد».

نیاکان ترکمن‌ها همین 22 نفر هستند و نام آن‌ها نیز از سخن فوق اسکندر گرفته شده است. در واقع ترکمن‌ها به همراه کالاچ‌ها 24 طایفه هستند، اما کالاچ‌ها خود را جدا می‌دانند. پادشاه شو به نزد اویغورها رفت. اویغورها با شبیخون زدن، پیشقراولان اسکندر را شکست دادند. سپس اسکندر و شو صلح کردند. اسکندر شهرهای اویغور را بنا کرد و بازگشت.

پادشاه شو نیز به بلاساگون بازگشت و شهری را بنا کرد که امروزه با نام شو شناخته می‌شود و در آن طلسمی قرار داد. امروزه نیز لک‌لک‌ها تا مقابل این شهر می‌آیند، اما از شهر عبور نمی‌کنند و نمی‌توانند بگذرند. تأثیر این طلسم هنوز پابرجاست.

بر اساس این داستان، هنگامی که اسکندر به ترکستان آمد، ترکان غیر از ترکمن‌ها به سمت شرق عقب‌نشینی کرده بودند. اسکندر در ترکستان با مقاومتی روبرو نشد و به همین دلیل پیشروی نکرد. ترکان که عمدتاً در چادرها زندگی می‌کردند، پس از لشکرکشی اسکندر شهرها بنا کرده و زندگی شهرنشینی را توسعه دادند.

حماسه هون – اوغوز

حماسه اوغوز خان حول زندگی متی خان، فرمانروای هون که بین سال‌های ۲۰۹ تا ۱۷۴ قبل از میلاد حکومت می‌کرد، شکل گرفته است. مانند تمام حماسه‌های ترکی، نسخه اصلی این حماسه نیز به دست ما نرسیده است. امروزه سه روایت مختلف از حماسه اوغوز خان در دسترس است:

۱. روایت پیش از اسلام: نوشته شده با خطوط اویغوری بین قرون ۱۳ تا ۱۶ میلادی که بازتاب‌دهنده اعتقادات پیش از اسلام است و به عنوان اولین نمونه شناخته می‌شود.

۲. روایت اسلامی: در کتاب “جامع التواریخ” رشیدالدین فضل‌الله همدانی که در اوایل قرن ۱۴ میلادی نوشته شده و به زبان فارسی است.

۳. روایت ترکی: نوشته ابوالغازی بهادرخان در قرن ۱۷ میلادی که بر اساس روایات شفاهی ترکمن‌ها و نسخه‌های قبلی تدوین شده است.

خلاصه روایت پیش از اسلام:

اوغوز خان، پسر آی خان، با ویژگی‌های خارق‌العاده متولد شد:

  • چهره‌ای آبی مانند آسمان
  • دهانی مانند آتش
  • چشمانی فندقی
  • موها و ابروانی سیاه و زیباتر از پری‌ها

او از بدو تولد صحبت می‌کرد و پس از چهل روز به بلوغ کامل رسید. قدرت بدنی فوق‌العاده‌ای داشت و می‌توانست اسب‌ها را تربیت کند و به شکار برود.

ماجرای شکار کرگدن:
در جنگلی نزدیک محل زندگی اوغوز، کرگدن غول‌پیکری زندگی می‌کرد که به مردم و حیوانات حمله می‌کرد. اوغوز با شجاعت تمام به جنگ این کرگدن رفت و پس از نبردی سخت، آن را کشت.

ازدواج‌ها و فرزندان:
اوغوز دو بار ازدواج کرد:
۱. با دختری که از آسمان نازل شد و سه پسر به نام‌های گون (خورشید)، آی (ماه) و ییلدیز (ستاره) به دنیا آورد.
۲. با دختری که در تنه درختی در وسط دریاچه زندگی می‌کرد و سه پسر به نام‌های گوک (آسمان)، داغ (کوه) و دنیز (دریا) به دنیا آورد.

جشن بزرگ:
اوغوز خان جشن بزرگی ترتیب داد و پس از آن به مردم و بزرگان کشور اعلام کرد:
(متن کامل سخنرانی اوغوز خان در نسخه اصلی موجود است)

Ben sizlere kağan oldum
Alalım yay ile kalkan
Nişan olsun bize buyan
Bozkurt olsun bize uran
Av yerinde yürüsün kulan
Dana deniz, daha müren
Güneş bayrak gök kurıkan

من بر شما به عنوان خان (فرمانروا) انتخاب شدم!
تیروکمان و سپر را برگیرید
این نشانِ خوشبختی ما باد
گرگ خاکستری نماد پیروزی ما باد
در شکارگاه، غزالان به چابکی بدوند
دریای خروشان و رودهای خروشانتر
خورشید پرچم ما، آسمان چادر ما!

 

این ابیات حماسی از سخنان اوغوز خان پس از به تخت نشستن در حماسه ترکی نقل شده است. شاعر با تصاویر قدرتمند طبیعی (گرگ، خورشید، آسمان) و نمادهای جنگاوری (تیروکمان، سپر) روحیه ملی و حماسی ترک‌ها را تجسم می‌بخشد.
واژه “بویان” به معنای خوشبختی و برکت، “اوران” به معنای علامت و نشان جنگ، و “کوریکان” به معنای چادر یا سایبان است که همگی از اصطلاحات ویژه فرهنگ چادرنشینی ترک‌ها می‌باشد.

پیام اوغوز خان به جهان:

پس از این جشن، اوغوز خان پیام‌رسان‌هایی به چهار گوشه جهان فرستاد و این پیام را اعلام کرد:

“من خان اوغوزها هستم و باید فرمانروای چهار گوشه جهان باشم. از شما اطاعت می‌طلبم. هر کس از فرمان‌های من پیروی کند، هدایایش را می‌پذیرم و او را دوست خود می‌دانم. هر کس سرپیچی کند، خشمگین می‌شوم. او را دشمن می‌پندارم، با او می‌جنگم و نابودش می‌کنم.”

فتوحات اوغوز خان:

  1. پیروزی بر آلتون خان:
  • خان دست راست (آلتون خان) با ارسال طلا، نقره و جواهرات تسلیم شد و دوستی برقرار کرد.
  1. جنگ با اوروم خان:
  • خان چپ (اوروم خان) که سپاهیان و شهرهای بسیاری داشت، از اطاعت سرباز زد.
  • اوغوز خان با خشم پرچم خود را برافراشت و به سوی اوروم خان لشکر کشید.
  • پس از چهل روز به دامنه کوه یخ (بوزداغ) رسیدند.
  • در آنجا، گرگ آسمانی (گوك تویلی گوك یللی) به اوغوز خان ظاهر شد و راهنمایی‌اش کرد.
  • نبرد بزرگی درگرفت و اوغوز خان پیروز شد.
  1. عبور از رود ایتیل:
  • اولوغ اوردو بیگ با ساختن کلک از درختان، راه عبور از رود را گشود.
  • اوغوز خان او را “قیپچاق” نامید.
  1. ماجرای اسب گمشده:
  • اسب محبوب اوغوز خان به کوه یخ فرار کرد.
  • یکی از پهلوانان پس از نه روز جستجو، اسب را بازگرداند.
  • اوغوز خان به پاس این خدمت، به او عنوان “قارلوق” (اسطوره برفی) داد.
  1. فتح سرزمین‌های دیگر:
  • چورچت، هند، تانگوت، سوریه و برخان یکی پس از دیگری فتح شدند.
  • دشمنان شکست خوردند و دوستان شادمان شدند.

رویای پیشگویانه:

  • وزیر خردمند اوغوز خان (اولوغ بیگ) در خواب کمانی طلایی و سه پیکان نقرهای دید.
  • کمان از شرق تا غرب امتداد داشت و پیکان‌ها به سوی شمال می‌رفتند.
  • اوغوز خان پس از شنیدن این رؤیا، قلمرو خود را میان پسرانش تقسیم کرد.

نمادگرایی در حماسه:

  • گرگ آسمانی: نماد راهنمایی الهی و حمایت از ترک‌ها
  • کوه یخ: نشانه چالش‌های سخت
  • اسب: نماد شرافت و قدرت
  • تقسیم قلمرو: پیش‌بینی تشکیل اقوام ترک در آینده

این بخش از حماسه به وضوح نشان‌دهنده جهان‌گشایی ترک‌ها و نظام سیاسی مبتنی بر اطاعت و پاداش در فرهنگ باستانی ترک است. شخصیت اوغوز خان به عنوان نمونه آرمانی یک فرمانروای ترک تجسم یافته است.

حماسه گوک‌ترک‌ها

درباره گوک‌ترک‌ها دو روایت مختلف از حماسه ثبت شده است. روایتی که در منابع چینی ثبت شده با عنوان “بوزقورت” (گرگ خاکستری) و روایتی که ابوالغازی بهادرخان در “شجره‌نامه ترک” ثبت کرده با عنوان “ارگنه‌ گون” آمده است.

حماسه ارگنه‌گون

در دوران حکومت ایل‌خان از نسل اوغوز خان در سرزمین مغول‌ها، سونج خان فرمانروای تاتارها به مغولستان اعلان جنگ داد. او با کمک قرقیزها و دیگر قبایل، ارتش تحت فرمان ایل‌خان را شکست داد و همه مردم سرزمین او را قتل‌عام کردند. تنها پسر کوچک ایل‌خان به نام کیان به همراه همسرش و برادرزاده‌اش نوکوز با همسرش موفق به فرار شدند.

آنها تصمیم گرفتند به جایی بروند که دشمن نتواند آنها را پیدا کند. با دنبال کردن مسیر حرکت گوسفندان وحشی، به گذرگاه باریکی در کوهی بلند رسیدند. با عبور از این گذرگاه، به منطقه‌ای رسیدند که دارای رودهای جاری، چشمه‌ها، گیاهان متنوع، چمنزارها، درختان میوه و شکارهای گوناگون بود.

آنها شکر خدا را به جا آوردند و تصمیم گرفتند در آنجا بمانند. به این مکان که قله کوه بود، نام “ارگنه‌کون” را دادند که از ترکیب “ارگنه” به معنای “کمرکش کوه” و “کون” به معنای “شیب تند” تشکیل شده بود.

فرزندان کیان و نوکوز زیاد شدند. پس از چهارصد سال، جمعیت آنها و دام‌هایشان به حدی افزایش یافت که در ارگنه‌کون جای نمی‌گرفتند. محل گذرگاهی که نیاکانشان از آن وارد شده بودند فراموش شده بود. آنها در کوه‌های اطراف ارگنه‌کون به دنبال راهی برای خروج گشتند.

یک آهنگر پیشنهاد داد که اگر بخش آهنی کوه را ذوب کنند، می‌توانند راهی باز کنند. آنها در محل آهن، یک ردیف چوب و یک ردیف زغال چیده و آتش روشن کردند. با هفتاد دم که در هفتاد نقطه قرار داده بودند، همزمان شروع به دمیدن کردند. آهن ذوب شد و راهی به اندازه عبور یک شتر باربر باز شد.

ترک‌های از تبار ایل‌خان، اکنون با قدرت بازگشته بودند. آنها به سرزمین اصلی خود بازگشتند و انتقام اجدادشان را گرفتند. آنها روز خروج از ارگنه‌کون (21 مارس) را هر سال به عنوان جشن گرفتند.

در این جشن، تکه‌ای آهن را گداخته و وقتی سرخ شد، ابتدا خاقان و سپس بیگ‌ها آن را بر روی سندان کوبیده‌اند. این روز هم به عنوان روز آزادی و هم به عنوان جشن بهار تا امروز گرامی داشته می‌شود.

حماسه‌های اویغور

دو بخش از حماسه‌های مربوط به اویغورها با نام‌های “توره‌ایش” (تولد) و “گوچ” (مهاجرت) ثبت شده است. بخش توره‌ایش در منابع چینی و بخش گوچ در منابع چینی و ایرانی یافت می‌شود.

حماسه توره‌ایش (تولد):

یکی از امرای قدیمی هون دو دختر بسیار زیبا داشت. این بیگ فکر می‌کرد تنها خدایان شایسته ازدواج با دخترانش هستند. بنابراین در شمال کشورش برج بلندی ساخت و دو دختر زیبایش را برای ازدواج با خدایان در آنجا مستقر کرد.

پس از مدتی، گرگی به برج آمد و دختران که فکر می‌کردند این گرگ یک خدا است، با او ازدواج کردند. فرزندان حاصل از این ازدواج که “دوقوز اوغوز” (نه اوغوز) نام داشتند، صدایی شبیه به زوزه گرگ داشتند.

حماسه گوچ (مهاجرت):

در سرزمین اویغورها کوهی به نام “هولین” وجود داشت. دو رود به نام‌های “توغلا” و “سلنگه” از این کوه سرچشمه می‌گرفتند. یک شب نوری الهی از آسمان بر درختی در آنجا تابید. مردم ساکن بین دو رود این نور را با دقت مشاهده کردند.

بر تنه درخت برآمدگی‌ای ایجاد شد و نور الهی به مدت نه ماه و ده روز بر این برآمدگی تابید. سپس تنه درخت شکافت و پنج کودک از داخل آن ظاهر شدند. مردم این سرزمین کودکان را بزرگ کردند.

کوچکترین آنها به نام “بوغو خان” وقتی بزرگ شد به پادشاهی رسید. کشور ثروتمند و مردم خوشحال شدند.

زمان زیادی گذشت. شاهزاده‌ای به نام “یولوگ تیگین” به پادشاهی رسید. او جنگ‌های زیادی با چینی‌ها کرد. برای پایان دادن به این جنگ‌ها تصمیم گرفت پسرش “گالی تیگین” را با یک شاهزاده خانم چینی ازدواج دهد.

چینی‌ها در ازای شاهزاده خانم، صخره‌ای به نام “کوه مقدس” در دامنه کوه تانگری را از پادشاه درخواست کردند. گالی تیگین صخره را به آنها داد. چینی‌ها برای حمل صخره، اطراف آن را آتش زدند و وقتی صخره گداخته شد، روی آن سرکه ریختند.

سپس صخره را که به قطعات کوچک تقسیم شده بود با گاری به چین بردند. تمام پرندگان و حیوانات سرزمین به زبان خودشان برای رفتن این صخره گریستند.

هفت روز پس از این ماجرا، گالی تیگین درگذشت. قحطی و خشکسالی روی داد و مردم مجبور شدند سرزمین خود را ترک کرده و کوچ کنند.

آثار ادبی اولیه ترک‌ها که تا اینجا به اختصار معرفی کردیم – شامل حماسه‌های «آفرینش»، «آلپ ار تونگا»، «شو»، «اوغوزخان»، «ارگنه‌کون»، «تورئییش» و «کوچ» – امروزه به عنوان حماسه‌های مشترک تمام جمهوری‌ها و جوامع ترک شناخته می‌شوند.

داستان‌های «دده قورقود» که احتمالاً در قرن پانزدهم به تحریر درآمده، به طور گسترده به عنوان بخشی از چرخه حماسی هون-اوغوز در نظر گرفته می‌شود. دده قورقود که هم راوی و هم یکی از شخصیت‌های این داستان‌هاست، در سراسر جهان ترک به عنوان یکی از آثار مهم سنت شفاهی و مکتوب شناخته می‌شود.

پس از گرایش گسترده ترک‌ها به اسلام در قرن دهم و مهاجرت بخش عمده‌ای از اوغوزها به سوی غرب (سرزمین‌های آناتولی امروزی)، ترک‌ها در آسیای مرکزی، آناتولی، بالکان و خاورمیانه در قالب تشکل‌های سیاسی مختلف به زندگی ادامه دادند.

از میان حماسه‌های شکل گرفته پس از قرن دهم، تنها حماسه «کوراوغلو» بود که در قرن شانزدهم در آناتولی پدید آمد و تقریباً توسط تمام جهان ترک پذیرفته شده و با تنوع‌هایی ادامه یافت.

حماسه‌های پس از اسلام:

سلطان بوغراخان، حاکم قراخانی در قرن دهم، اسلام را به عنوان دین رسمی دولت پذیرفت. اولین حماسه شکل گرفته پس از اسلام نیز از مبارزات این حاکم برای پذیرش و گسترش اسلام، همراه با افسانه‌پردازی‌ها، پدید آمد.

متن این حماسه که در یک نسخه خطی یافت شده را می‌توان به طور خلاصه اینگونه بیان کرد:

داستان سالتوک بوغرا خان

در شب معراج، هنگامی که حضرت محمد (ص) بر پشت براق، اسب بالدار، به آسمان‌ها عروج کرد، در طبقات آسمان پیامبران پیش از خود را دید. در میان آن‌ها، یکی را نشناخت و از جبرئیل پرسید که او کیست.

جبرئیل پاسخ داد: «این پیامبر نیست. این روحی است که سه قرن پس از وفات شما به دنیا خواهد آمد. این روح که دین شما را در ترکستان منتشر خواهد کرد، «عبدالکریم سالتوک بوغرا خان» نامیده خواهد شد.» حضرت محمد (ص) پس از بازگشت به زمین، هر روز برای این شخص که اسلام را در سرزمین ترک‌ها گسترش خواهد داد، دعا کرد. یاران حضرت محمد (ص) نیز خواستند این روح را ببینند.

حضرت محمد (ص) دعا کرد و چهل سوار مسلح با کلاهخودهای ترکی ظاهر شدند. سالتوک بوغرا خان و یارانش سلام کردند و دور شدند. سه قرن پس از این واقعه، سالتوک بوغرا خان به عنوان پسر سلطان کاشغر به دنیا آمد.

در روز تولد سالتوک بوغرا خان، زمین لرزید و با اینکه فصل زمستان بود، باغ‌ها و چمنزارها با گل‌ها پوشیده شد. فالگیران گفتند که این کودک در بزرگسالی مسلمان خواهد شد و خواستار کشته شدن او شدند. مادر سالتوک بوغرا خان با گفتن: «وقتی مسلمان شد، او را خواهید کشت.» او را از مرگ نجات داد.

سالتوک بوغرا خان در سن ۱۲ سالگی با دوستانش به شکار می‌رفت. در یکی از روزهای شکار، در حالی که به دنبال خرگوشی فراری به سرعت می‌دوید، از دوستانش دور شد.

خرگوش فراری ایستاد و به شکل یک پیرمرد ظاهر شد. این پیرمرد که سالتوک بوغرا خان بعدها فهمید خضر بوده است، او را به مسلمان شدن نصیحت کرد و اسلام را برایش شرح داد. سالتوک بوغرا از عمویش که حاکم کاشغر بود، خواست که اسلام را بپذیرد.

خان کاشغر گفت که مسلمان نخواهد شد. با اشاره سالتوک بوغرا خان، زمین شکافته شد و حاکم در خاک فرو رفت.

سالتوک بوغرا خان حاکم شد و تمام سرزمین‌های ترک تحت حکومت او اسلام را پذیرفتند. سالتوک بوغرا خان عمر خود را با مبارزه برای گسترش اسلام گذراند. طبق روایات، سالتوک بوغرا خان شمشیری داشت که وقتی به سوی دشمن دراز می‌شد، چهل قدم طول پیدا می‌کرد و هنگام جنگیدن، از اطرافش آتش می‌بارید.

او در سن ۹۶ سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به همین دلیل به کاشغر بازگشت و در آنجا بیمار شد و درگذشت.

حماسه ماناس

حماسه ماناس که در میان ترک‌های قرقیز پدید آمده، تا امروز با تمام حیات و پویایی خود در حوزه فرهنگی قزاق-قرقیز زنده است. تصور می‌شود این حماسه بین قرون یازدهم و دوازدهم میلادی شکل گرفته باشد.

قهرمان این حماسه، ماناس، نیز همچون روایت اسلامی حماسه اوغوزخان و سلطان بوغراخان، پهلوانی است که برای گسترش اسلام مبارزه کرده است. با این حال، در حماسه ماناس می‌توان تمامی فرهنگ، باورها و سنت‌های ترکی پیش از اسلام را مشاهده کرد.

برخی روایات این حماسه که به ۴۰۰٬۰۰۰ بیت می‌رسد، سند فرهنگی تمدن ترک-استپ در حوزه قزاق و قرقیز محسوب می‌شود.

چنگیزنامه

این اثر در قرن سیزدهم میلادی در میان قبایل ترک آسیای مرکزی پدید آمد و رشد یافت. چنگیزنامه درباره زندگی، شخصیت و فتوحات چنگیزخان، فرمانروای مغول، توسط ترک‌هایی که تحت فرمان پسران چنگیز بودند، نوشته شده است.

ترک‌های آسیای مرکزی، به ویژه باشقیرها، قزاق‌ها و قرقیزها، با علاقه این حماسه را تا به امروز زنده نگه داشته‌اند. در چنگیزنامه، چنگیز به عنوان پهلوانی ترک تصویر شده و داستان همچون تاریخ ترک‌ها روایت می‌شود.

چنگیز همچون قهرمانان حماسه تورئییش اویغورها، از نور خورشید و گرگ-خدا زاده می‌شود. از آنجا که چنگیزنامه به عنوان تاریخ حماسی خان‌های مغول پذیرفته شده، توجه مورخان را نیز به خود جلب کرده است.

ابوالغازی بهادرخان، نویسنده برجسته ترک آسیای مرکزی در قرن هفدهم، در اثر خود «شجره‌نامه ترک» اشاره می‌کند که ۱۷ روایت مختلف از چنگیزنامه را شناسایی کرده است.

این اطلاعات نشان‌دهنده گستردگی این حماسه در میان ترک‌های آسیای مرکزی است. ترک‌های آسیای مرکزی چنگیز را قهرمانی مسلمان نیز می‌دانستند و برای او تقدس قائل بودند. اما ترک‌های غربی هرگز او را نپسندیدند.

تصویر چنگیز به عنوان دشمن اسلام در نوشته‌های تاریخ‌نگاران عرب و وقایع تاریخی، در این عدم محبوبیت مؤثر بوده است. حمله ویرانگر مغولان به آناتولی، تخریب بغداد توسط هولاکو و سپس تیمور لنگ، و جنگ بی‌دلیل تیمور با ییلدیریم بایزید، از جمله حقایق تاریخی هستند که باعث شدند چنگیز نیز همچون دیگر مغولان ناپسند شمرده شود.

چنگیزنامه در حافظه و دل ترک‌های غربی جایی ندارد. در میان ترک‌های آسیای مرکزی، چنگیزنامه با نام دیگری نیز شناخته می‌شود: «داستان نسل چنگیزخان».

حماسه ادیگه (Edige)

این حماسه به شرح فروپاشی اردوی زرین در قرن پانزدهم به دست تیموریان می‌پردازد.

شخصیت محوری این اثر، ادیگه میرزا بهادر، خان اردوی زرین است که پس از مرگش در قرن پانزدهم به قهرمان حماسه تبدیل شد. شش روایت مختلف از این حماسه از میان قزاق‌ها، قرقیزها، کریمه‌ای‌ها، نوقای‌ها، ترکمن‌ها و باشقیرها جمع‌آوری شده است.

حماسه باتال‌نامه (Battal-Nâme)

قهرمان این حماسه که در میان ترک‌ها به “باتال غازی” معروف است، در اصل یک جنگجوی عرب به نام عبدالله بود که در قرن هشتم میلادی در جنگ‌های امویان با مسیحیان می‌جنگید.

پس از اسلام‌آوردن ترک‌ها، این شخصیت به فرهنگ ترکی وارد شد و با عناصر حماسی ترکی غنی گردید. ویژگی‌های بارز این قهرمان شامل:

  • دانش وسیع
  • تقوای مذهبی
  • سخاوت
  • مبارزه با جادوگران و دیوها در کنار دشمنان انسانی
  • اسب وفادارش به نام “اشکار دوزاده”

این حماسه که بین قرون ۱۲-۱۳ میلادی به نثر نوشته شد، محصول مشترک فرهنگ اسلامی عرب‌ها، ایرانیان و ترک‌هاست که به مرور با ارزش‌های ترکی درآمیخته است.

سایر نمونه‌های حماسی:

  • دانیشمندنامه
  • کوراوغلو (به عنوان نمونه انتقال از حماسه به داستان)
  • نمونه‌های کمتر شناخته شده‌ای که ردپای حماسه‌های اولیه مانند آلپ ار تونگا و اوغوزخان را در خود دارند

این آثار گرچه به گستردگی حماسه‌های معروف نیستند، اما بخشی ارزشمند از سنت ادبی مشترک ترک‌ها محسوب می‌شوند.

دانشمندنامه

دانشمندنامه از حماسه‌های اسلامی ترک است که در قرن دوازدهم به صورت شفاهی شکل گرفت و در قرن سیزدهم به نگارش درآمد. این اثر به شرح فتح آناتولی و قهرمانان این نبرد می‌پردازد.

به دلیل مطابقت وقایع آن با حقایق تاریخی، شخصیت‌هایش که از امیران واقعی ترک بودند و ذکر نام‌های واقعی جغرافیای آناتولی، مدت‌ها به عنوان کتاب تاریخ شناخته می‌شد.

حماسه کوراوغلو

اگرچه متن کوراوغلو با نام حماسه شناخته می‌شود و برخی ویژگی‌های حماسی را دارد، اما نمونه‌های جمع‌آوری شده از آناتولی در قرن بیستم بیشتر به سنت داستان‌های مردمی نزدیک است. خلاصه داستان که توسط عاشق‌های نقال در آناتولی در ۲۴ بخش روایت می‌شود، به شرح زیر است:

بیک بولوی به یوسف، یکی از مهتران مورد اعتمادش، دستور می‌دهد: “اسب بسیار توانمند و ارزشمندی بیاور.” یوسف مدت‌ها به دنبال اسبی مطابق خواست بیک می‌گردد. دو کره‌اسب می‌یابد که معتقد است وقتی بزرگ شوند دارای ویژگی‌های مورد نظر خواهند بود و آن‌ها را می‌خرد.

وقتی بیک بولوی این کره‌های لاغر را می‌بیند، بسیار عصبانی می‌شود و دستور می‌دهد چشم‌های یوسف را کور کنند. یوسف که بینایی خود را از دست داده و اخراج شده، با کره‌اسب‌ها به خانه بازمی‌گردد.

او با دادن دستورالعمل‌هایی به پسرش رؤشن علی، کره‌ها را پرورش می‌دهد. رؤشن علی که به دلیل نابینایی پدرش با لقب “کوراوغلو” شناخته می‌شود، اسب‌ها را مطابق خواست پدرش تربیت می‌کند.

یکی از کره‌ها به اسبی فوق‌العاده تبدیل می‌شود و نام “قیرات” را می‌گیرد. قیرات نیز به اندازه قهرمان حماسه، کوراوغلو، مشهور می‌شود.

یوسف برای گرفتن انتقام از بیک بولوی، به همراه پسرش به چشمه‌ای می‌رود تا سه کف جادویی را بنوشد که چشم‌هایش را باز و او را قدرتمند می‌کند. اما کوراوغلو به جای پدرش این کف‌ها را می‌نوشد و شجاعت، شاعری و قدرت بی‌پایان به دست می‌آورد.

پدرش به سرنوشت خود رضایت می‌دهد اما از پسرش می‌خواهد که حتماً انتقام او را بگیرد. کوراوغلو در چاملیبل ساکن می‌شود، دور خود جنگجویان جمع می‌کند و انتقام پدرش را می‌گیرد. او زندگی خود را به کمک به فقرا و درماندگان می‌گذراند.

بر اساس باور مردمی، او هنگامی که اسلحه اختراع شد گفت: “مردانگی از بین رفت” و ناپدید شد.

جمع‌بندی

معرفی و خلاصه حماسه‌های ترک که در دوره‌های مختلف و میان گروه‌های ترک با ساختارهای سیاسی متفاوت ثبت شده‌اند، به همین اندازه است. با بررسی این متون حماسی، می‌توان ردپای اولین حماسه ترک، یعنی حماسه اوغوزخان را در همه آن‌ها مشاهده کرد.

این قطعات حماسی به عنوان اولین محصولات ادبی که خاطرات دوره‌های تاریخی مشترک جهان ترک را منعکس می‌کنند، از اهمیت و ارزش برخوردارند.

به نظر من اگر روزی بر اساس این قطعات، حماسه‌ای ترک به ارزشمندي و کمال حماسه کالوالا فنلاندی نوشته شود، مواد پراکنده در منابع مختلف می‌تواند معنای غنی‌تری پیدا کند.

پروفسور دکتر اومای گونای (Prof. Dr. Umay Günay)

نقل از سایت ادبیات ترک ، ترجمه به فارسی از ائل اوبا

منابع :

1. Banarlı Nihat Sami, Resimli Türk Edebiyatı Tarihi, Istanbul 1971.
2. Bang W. – R.R. Arat, Die Legende von Oghuz-Kaghan, Berlin 1932. Türkçe çevirisi, Oğuz Kağan Destanı, Istanbul 1936.
3. Ebulgâzi Bahadır Han, şecere-i Terakime, fotokopi, Istanbul ı937.
4. Gökyay Orhan şâik, ” Han-nâme” Necati Lugal Armağanı, Ankara ı968.
5. İnan Abdulkâdir, Tarihte ve bugün şamanizm, Ankara 1945.
6. Köprülü Mehmet Fuat, Türk Edebiyatı Tarihi, Istanbul 1928. ikinci baskı Istanbul 1982.
7. Moğolların Gizli Tarihi, çeviren Ahmet Temir, Ankara 1948.
8. Orkun H.N., Oğuzlara Dâir, Ankara 1935.
9. Ögel Bahaeddin, “Uygurların Menşe Efsanesi”, A.Ü. Dil ve Tarih Coğrafya Fakültesi Dergisi, Ankara 1947.
10. Ögel Bahaeddin, Türk Kültür Tarihi, Ankara 1962.
11. Türk Mitolojisi, Ankara 1971.
12. Sümer Faruk, Oğuzlar, Ankara 1967.
13. Togan Zeki Velidi, Umumî Türk Tarihine Giriş, Istanbul 1946.