در روز جنگ جمل هنگامى كه اميرالمومنين عليه السلام سرگرم تدبير امور جنگ بود، مردى اعرابى برخاست و گفت:
يا اميرالمومنين! آيا مى گويى خدا يگانه است؟
در اين موقع مردم از هر سو زبان به اعتراض گشوده به او گفتند: آيا نمى بينى آنچه را كه اميرالمومنين عليه السلام در آن است از پريشانى دل و پراكندگى حواس؟!
امام عليه السلام به آنان فرمود: او را واگذاريد كه ما آنچه از دشمن مى خواهيم اين اعرابى از آن پرسيده است. آنگاه به مرد عرب فرمود: نسبت يگانگى به خداوند چهار قسم است؛ دو قسم آن رواست و دو قسم ديگر ناروا.
اما آن دو كه روا نيست، يكى نسبت يك است كه در برابر دو مى باشد، و وجه نارواييش اين است كه خدا دو ندارد و در باب اعداد يكى كه دو ندارد داخل در اعداد نبوده به آن يك گفته نمى شود. و ديگرى يكى كه مراد از آن، نوعى از جنس باشد و اين هم روا نيست؛ زيرا اين تشبيه به مخلوقات است و خداوند از آن منزه است.
و اما آن دو قسمى كه رواست يكى اين است كه مقصود از نسبت يگانگى نظير نداشتن در اشياء و مخلوقات باشد، و ديگرى اين كه گويند خداوند احدى المعنى است كه مقصود عدم انقسام در وجود و انديشه و خيال باشد، و پروردگار ما اين چنين است.
منبع:امام علی علیه السلام[ توحيد، صدوق، باب 3، حديث 3. ]
مطالب جالب
محرم گلدی – سید صادق موسوی ترکمانی
جایگاه عقل و شهوت در ملائکه ، انسان و حیوانات
تواشیح ؛ غیر از علی (ع) که خوانده محمد (ص) برادرش