معرفی سکاها
سکاها (اشگوزها ، اسکیت ها) گروهی از قبایل باستانی جنگجویان کوچنشین بودند که در اصل در منطقهای که امروزه جنوب سیبری نامیده میشود زندگی میکردند.
فرهنگ آنها از حدود ۹۰۰ سال قبل از میلاد تا حدود ۲۰۰ سال قبل از میلاد شکوفا شد و در این مدت نفوذ خود را در سراسر آسیای مرکزی — از چین تا شمال دریای سیاه — گسترش دادند.
۱. آنها جنگجویانی شکستناپذیر بودند


سکاها نوع جدید و قدرتمندی از کمان اختراع کردند که از لایههای مختلف چوب و زردپی ساخته میشد.
این کمان بسیار نیرومندتر از کمانهای چوبی معمولی بود، زیرا لایههای مختلف آن باعث افزایش نیرو و انرژی هنگام رها شدن زه میشد.
توضیح مختصر درباره عملکرد کمان سکایی:
ساختار ترکیبی چوب و زردپی (تاندون حیوانات) به کمان خاصیت ارتجاعی فوقالعادهای میداد.
این فناوری نهتنها برد تیر را افزایش میداد، بلکه قدرت نفوذ آن را نیز بهطور چشمگیری بیشتر میکرد—امتیازی حیاتی در نبردهای دشتهای باز آسیای مرکزی.


وقتی سکاها پیاده میجنگیدند، سلاح مورد علاقهشان تبری جنگی با تیغهای باریک و نوکتیز بود (شبیه به کلنگ باریک).
این نوع نبرد، تن بهتن و رودررو بود – آثار سوراخهای مشخص این سلاحها روی جمجمه بقایای انسانی کشفشده دیده شده است.
پس به طور کلی، واقعاً ترسناک بودند.
۲. آنها کوچنشین بودند

نویسندهٔ ای که به «شبه-بقراط» معروف است، نوشته:
«سکاها… خانهای ندارند، بلکه در ارابهها زندگی میکنند. این ارابهها بسیار کوچک و چهارچرخ هستند. برخی دیگر شش چرخ دارند و با نمد پوشانده شدهاند؛ این ارابهها مانند خانهها استفاده میشوند، دو یا سه عدد کنار هم قرار میگیرند و از باران و باد محافظت میکنند… زنان و کودکان در این ارابهها زندگی میکنند، اما مردان همیشه بر اسبها میمانند.»
مردمان کوچنشین معمولاً چیز زیادی بهصورت شهرها یا نوشتهها از خود به جا نمیگذارند.
آنچه ما درباره سکاها میدانیم، عمدتاً از طریق کاوش در گورپشتهها (کورگانها) و نمونههایی از هنر صخرهای به دست آمده است.
این بقایا هستند که شواهد باستانشناسی را در اختیار ما قرار میدهند تا ببینیم آیا نویسندگان باستانی مانند هرودوت راست میگفتند—یا اینکه همهچیز را در حال حرکت جعل میکردند.
در واقع، دوست قدیمی ما هرودوت فکر میکرد که کوچنشین بودن آنها باعث میشد ترسناکتر باشند:
«چون مردانی که نه شهرهای استوار دارند و نه دژها، بلکه همه باربر و سوارکار و کماندارند، نه با کشت زمین، بلکه با چراندن گلهها زندگی میکنند و خانههای خود را بر ارابهها حمل میکنند، چگونه میتوان شکستناپذیر و دستنیافتنی نباشند؟»
(تاریخها، کتاب ۴)
البته، کوچنشین بودن به معنای داشتن اموال قابل حمل و بادوام بود.
اشیایی که سکاها همراه مردگان خود دفن میکردند، عموماً کوچک یا سبک بودند—مانند فلاسکهای کوچک نوشیدنی و کاسههای چوبی.
اثری از مبلمان نیست—میزهای معدود باقیمانده کوتاه و قابل جدا شدن هستند. با این حال، پوششهای کف ضخیم ضروری بودند—پوست گوسفند، قالیهای نمدی و حتی یک فرش پرزدار وارداتی همگی در گورها یافت شدهاند.
۳. آنها عاشق اسبهایشان بودند

سکاها پرورش و سواری اسب را به سطح جدیدی رساندند.
آنها سوارکاران ماهری بودند و از دهنههای خاردار یا پوزهبند استفاده نمیکردند.
تجهیزات اسب سکایی (زین، دهنه، لگام و غیره) نیز بسیار پیشرفته، کاربردی، بادوام و سبک بود.
این را میدانیم چون گورپشتههای بزرگ حاوی تعداد زیادی اسب قربانی شده هستند.
این اسبها همراه با دهنه، لگام و زین دفن شدهاند و گاهی شلاق، کیسه و سپر نیز همراه آنها یافت میشود.
اسبهای زینشده با لباسهای بسیار پیچیده دفن شدهاند، از جمله کلاه خودهایی با نقش شیردال یا شاخ، پوشش زین با تزئینات صحنههای نبرد و آویزهای بلند و آویزان.

اسبهای سکایی به خوبی نگهداری میشدند – بسیاری از آنها هنگام دفن بین ۱۵ تا ۲۰ سال سن داشتند.
تقریباً تمام اسبهای دفنشده به یک روش کشته شده بودند – یک ضربه محکم تبر جنگی نوکتیز به وسط پیشانی.
اگرچه امروزه این روش “انسانی” در نظر گرفته میشود، اما در جامعهای که برای اسبها ارزش زیادی قائل بود، کشتن آنها باید تأثیر عمیقی گذاشته باشد.
۴. آنها عاشق نوشیدنی بودند!

مانند بسیاری از فرهنگها، سکاها نیز به میگساری افراطی معروف بودند. بزم و مهمانی بخش مهمی از مراسم تدفین سکایی بود – همچنین برای ایجاد پیوندهای اجتماعی بین افراد و قبایل اهمیت داشت.
سکاها که در ابتدا به عنوان «شیرنوشان» شناخته میشدند، مصرف شراب را از یونانیان و پارسیان اقتباس کردند.
خیلی زود به خاطر نوشیدن زیاد شراب خالص (یونانیان معمولاً شراب را با آب مخلوط میکردند) شهرت یافتند.
نویسندگان یونانی سپس اشاره کردند که سکاها، مانند پارسیان، به نوشیدن افراطی علاقه داشتند.
هرودوت همچنین توصیف میکند که چگونه سکاها یک آیین داشتند که در آن با استفاده از شاهدانه در نوعی “سویای سیار” حال خوبی پیدا میکردند:
آنها سر خود را چرب کرده و میشویند؛ اما برای بدنشان، سه چوب را به صورت مایل به هم تکیه داده و با نمدهای پشمی میپوشانند.
سپس در وسط این فضای محصور، گودالی زیر چوبها و نمدها حفر کرده و سنگهای داغ را در آن میاندازند…
سکاها دانههای این شاهدانه را گرفته و با خزیدن زیر نمدها، آن را روی سنگهای داغ میپاشند.
با این کار، دانهها دود کرده و بخار زیادی تولید میکنند به طوری که هیچ حمام بخار یونانی قابل مقایسه با آن نیست.
سکاها از لذت این بخارها فریاد شادی سر میدهند. این کار برای آنها جایگزین حمام کردن است، چرا که هرگز بدن خود را با آب نمیشویند.
(تاریخها، کتاب 4)
سکاها به اثرات مسکن شاهدانه پی برده بودند که بدون شک در صورت سوانح سواری یا نبردهای شدید به کارشان میآمد.
۵. آنها خالکوبی داشتند

تمام اجساد منجمدشده سکایی که تاکنون از مناطق مختلف بررسی شدهاند، به شدت خالکوبی داشتهاند.
این طرحها بازوها، پاها و بالاتنه را پوشانده بودند.
این طرحها شامل حیوانات خیالی در حال نبرد، ردیفهایی از پرندگان و نقاط ساده شبیه به طب سوزنی مدرن میشد.
طرحهای خطی خالکوبیهای روی بدن یک مرد سکایی.
غیر از خالکوبیها، سکاها چه ظاهری داشتند؟
برخی از زنان موهای روشن و چشمان آبی داشتند، اما مردان اندامی قوی و موهای قرمز یا تیره داشتند.
۶. آنها به زیورآلات علاقه داشتند
صنعتگران سکایی در ریختهگری فلزات مهارت داشتند.
آنها با طلا، برنز و آهن کار میکردند و از ترکیب تکنیکهایی مانند ریختهگری، آهنگری و معرقکاری با مواد دیگر استفاده مینمودند.
هیچیک از این روشها به تجهیزات زیادی نیاز نداشت و سیبری سرشار از سنگهای معدنی فلز بود، اما به مهارت نیاز داشت.
در این نمایشگاه نمونههای بسیاری از صنایع فلزی ظریف سکایی به نمایش گذاشته خواهد شد.
۷. آنها مردگان خود را مومیایی میکردند
(سکاها با روشهای پیچیدهای اجساد را حفظ میکردند، از جمله خارج کردن اندامهای داخلی و پر کردن فضای خالی با گیاهان معطر.
این عمل نه تنها برای مقاصد آیینی، بلکه برای امکان انتقال اجساد در مسافتهای طولانی در طول کوچهای سالانه بود.)

در منطقه کوهستانی آلتای در نزدیکی مرزهای روسیه، قزاقستان، چین و مغولستان، خاک منجمد زیرسطحی باعث شده بقایای آلی سکاهای دفنشده در مقبرهها بهطور استثنایی در پرمافراست به خوبی حفظ شوند.
سکاها تلاش زیادی برای حفظ ظاهر مردگان با استفاده از نوعی مومیاییکردن انجام میدادند.
آنها مغز را از طریق سوراخهای ایجادشده در سر خارج میکردند، بدن را برش داده و تا حد امکان بافتهای نرم را خارج مینمودند، سپس هر دو را با علف خشک پر کرده و پوست را میدوختند.

همانطور که پیشتر اشاره شد، کوچنشینان آثار زیادی بر جای نمیگذارند، اما سکاها هنگام دفن مردگانشان، با دقت اجساد را با ملزوماتی که برای سفر ابدی در زندگی پس از مرگ لازم میدانستند تجهیز میکردند.
آنها معمولاً گودالی عمیق حفر کرده و در انتهای آن سازهای چوبی میساختند.
برای افراد مهم، این سازهها شبیه به کلبههای چوبی بودند که با نمد تیره پوشانده و کفپوش شده بودند – سقفها با لایههایی از چوب صنوبر، پوست درخت غان و خزه پوشانده میشد.
در داخل اتاقک تدفین، جسد در تابوتی از تنه درخت قرار میگرفت و همراه با برخی از دارایی های ارزشمند و اشیای دیگر دفن میشد.
در خارج از اتاقک تدفین ، اما همچنان در داخل محور گور، اسبهای قربانی شده را رو به شرق قرار میدادند.
اگرچه فرهنگ سکایی هنوز نسبتاً ناشناخته باقی مانده، اما اکتشافات جدیدی دائماً در حال انجام است.
ماخوذ از موره بریتانیا ، مترجم مهدی خیری ، نشردیجیتال : ائل اوبا
مطالب مرتبط
اولین های کتب درسی در دارالفنون
سکاها، مومیاییهای یخی و گورپشتهها
ملاقات ناصرالدین شاه با لوئی پاستور در پاریس