در این نوشتار نگاهی دقیقتر به گورپشتههای سکایی و چگونگی آشکارسازی باورهای این جنگجویان کوچنشین درباره زندگی پس از مرگ میاندازیم.
گورپشتههای سکایی
سکاها مردگان خود را در گورپشتههایی دفن میکردند که با تلی از سنگ یا خاک مشخص میشد. دهها هزار گورپشته در سراسر استپهای وسیع — از شمال چین تا سیبری جنوبی و حاشیه شمالی دریای سیاه — پراکنده شدهاند.

این گورپشتهها اغلب به صورت گروهی یا خطی قرار گرفتهاند که احتمالاً نشاندهنده گورستانهای قبیلهای یا خانوادگی هستند.
برخی کوچک و برخی بسیار بزرگ هستند و در موارد دستنخورده، هرچه گورپرده بزرگتر باشد، نشاندهنده جایگاه بالاتر متوفی است.
بسیاری از این تپهها از نظر باستانشناسی کاوش شدهاند، اما بیشتر آنها در گذشته غارت شدهاند. دزدان مقبره به دنبال طلا و اشیای ارزشمند بودند، اما اجساد مردگان را بیحرمت کرده و یادبودهای مقبره را نابود میکردند.
کاوشهای باستانشناسی
کاوش مقبرهها شواهد زیادی درباره سکاها در تمام سنین، رتبهها و جنسیتها به دست میدهد، زیرا اشیای دفنشده شامل وسایل روزمره، اشیای باارزش و مواردی است که مخصوص تدفین ساخته شدهاند.
انتخاب و چیدمان این اشیا در مقبرهها نشان میدهد که سکاها، مانند بسیاری از جوامع گذشته و حال، به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند.

مومیاییکردن مردگان
سکاها در آمادهسازی مردگان دقت زیادی به خرج میدادند و نوعی مومیاییکردن انجام میدادند.
بهترین شواهد این کار از گورپشتههایی مانند «پازیریک» در کوههای آلتای جنوب سیبری به دست آمده است. در این منطقه، بارش برف و باران زمستانی به اتاقکهای مقبره در زیر گورپشتههای بزرگتر نفوذ میکرد.
این بخشهای زمین هرگز در تابستان به اندازهای گرم نمیشدند که یخشان آب شود، بنابراین محتویات مقبره در یخ حفظ میشدند.
اجساد خالکوبیشده سکاها با دقت تشریح میشدند. احشای آنها خارج و با کاه جایگزین میشد، سپس برشها با تاندون حیوانات دوخته میشد.
سوراخهای کوچکی نیز در جمجمه ایجاد میکردند و مغز را با کاه خشک پر مینمودند. مردان اصلاح میشدند و گاهی ناخنهایشان کوتاه و همراهشان دفن میشد. سپس اجساد را میپوشاندند و در تابوتهای توخالی چوبی قرار میدادند.
برخی از این تابوتها با نقوش حکاکیشده یا تزئینات چرمیِ روکششده با قلع تزیین شده بودند که صحنههایی از پرندگان یا گوزنهای در حال حرکت را نشان میدادند.
همراهان متوفی
مردگان با طیفی از وسایل شخصی همراه میشدند که یا در تابوت یا روی کف اتاقک مقبره قرار میگرفتند.
در پازیریک، این اشیا شامل زیورآلات شخصی، آینهها، میزهای کوتاه، منقلها، ظروف کوچک چوبی و سفالی، چاقوها و کیفهای چرمی میشد.
هدایای غذایی گوشتی نیز برای متوفی گذاشته میشد و سوختن دانههای شاهدانه در منقلها نشان میدهد که آنها را روشن میکردند تا دود خوشبو فضای مقبره را پر کند قبل از آنکه خاموش شوند.

ساختار مقبرهها
اتاقکهای مقبره در واقع کلبههای چوبی بودند.
آنها از کندههای درخت صنوبر ساخته میشدند که در نزدیکی محل قطع میشدند، روی آنها علامتگذاری میشد و با غلتک به محل تدفین کشیده میشدند.
انتهای کندهها به شکل زبانهدار بریده میشد تا در هم قفل شوند و کندههای سقف پرداخت میشدند.
کف مقبرهها نیز از تخته ساخته میشد. مهارتهای نجاری نشان میدهد که این مردم سازههای مشابهی برای استفاده در زمستان میساختند.
داخل اتاقکها، کف و دیوارها با نمد پوشانده میشد. بیشتر این نمدها به رنگ تیره و بدون رنگآمیزی بودند، اما برخی طرحهای رنگی داشتند و تصاویری از سر شیرهای غران و دیگر نقشها را نشان میدادند.

تاریخگذاری گورپشتهها
تاریخگذاری حلقههای درختی پنج مقبره بزرگ در پازیریک نشان میدهد که آنها طی ۴۸ سال ساخته شدهاند.
تاریخگذاری رادیوکربنی ثابت میکند که این مقبرهها به اواسط قرن چهارم تا اوایل قرن سوم قبل از میلاد تعلق دارند.
سقفها با لایههایی از برگ گیاه «پنجهکلاغی» و ورقههای پوست درخت صنوبر و توس پوشانده میشد که به هم دوخته و با خزه آستر میشدند.
پوست درخت توس احتمالاً در بهار جمعآوری میشد، زیرا گلهای کوچک گیاه «اسکابیوزای زرد-سفید» که فقط در اواخر ژوئن و اوایل ژوئیه در این منطقه میرویند، در مقبرهها یافت شدهاند.

استفاده از پوست درخت توس
استفاده از پوست درخت توس به عنوان عایق نشان میدهد که سکاهای باستان ممکن است پناهگاههای موقتی دیگری نیز از این جنس ساخته باشند، روشی که تا اواسط قرن بیستم نیز در این منطقه رایج بود.
با این حال، درخت توس در این منطقه کوهستانی نمیروید، بنابراین این ماده باید از درههای اطراف به اینجا آورده میشد.
اسبهای همراه متوفی
اسبهای شخصی متوفی کشته و همراه صاحبانشان دفن میشدند. لاشه اسبها با طناب به داخل گودال مقبره پایین فرستاده میشد و درست بیرون اتاقک مقبره قرار میگرفت. اسبها با افسارهایشان همراهی میشدند و بدنهایشان به سمت شرق، جهت طلوع خورشید، ردیف میشد.
تحلیلهای اخیر DNA اسبها از مکانهای مختلف نشان میدهد که همه اسبها به هم مرتبط نبودند – به احتمال زیاد برخی هدایایی از سوی قبایل مختلف پرورشدهنده اسب بودند.
یک ارابه چهارچرخ منحصربهفرد با اسبهایش نیز در گورپشته ۵ پازیریک دفن شده بود، همراه با یک پرده نمدی بزرگ و یک فرش پرزدار.
سپس گودال با صدها کنده درخت و سنگ پر میشد و ابزارهای فرسوده و گاهی شکستهای که برای حفر زمین استفاده شده بود – مانند گوههای چوبی، چکشهای بزرگ، بیلها و نردبانهای چوبی – به داخل پرتاب میشد.
مرحله نهایی، ساخت گورپشتهای از سنگهای بزرگ و شن روی مقبره بود که در پازیریک برخی از آنها تا ۴۶ متر عرض دارند.

گورپشتههای نخبگان
گورپشتههای اصلی در پازیریک متعلق به مردان و زنان بلندپایه بود. با این حال، همه آنها در دوران باستان غارت شده بودند، بنابراین اشیای باارزش ذاتی کمی در این مقبرهها باقی مانده بود.
این موضوع احتمالاً دلیل کمبود سلاحها را نیز توضیح میدهد، در حالی که سلاحها از یافتههای معمول در دیگر سایتهای سکایی هستند.

سایتهای دیگر
سایتهای دیگری مانند گورپرده بزرگ دستنخورده «آرژان-۲» در منطقه تووا در جنوب سیبری، اطلاعات بیشتری درباره آیینهای تدفین سکایی ارائه میدهند.
کاوشهای اخیر در این مکان ثابت کرده است که این گورها گاهی حاوی مقادیر زیادی زیورآلات طلای شخصی، سلاحهای بسیار تزیینشده و اشیایی مشابه یافتههای قبلی در پازیریک بودهاند.
نتیجهگیری
باستانشناسی مرگ برای درک ما از شیوه زندگی سکاها اساسی است. این مقبرههای سکایی هستند که شواهد مستقیمی ارائه میدهند تا به ما کمک کنند بفهمیم این مردم چگونه بودند.
مترجم مهدی خیری ، پایگاه اینترنتی ائل اوبا
منبع : نمایشگاه «سکاها: جنگجویان سیبری باستان» ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۷ تا ۱۴ ژانویه ۲۰۱۸ – موزه بریتانیا.
مطالب مرتبط
ملاقات ناصرالدین شاه با لوئی پاستور در پاریس
تورکولوژی: تاریخ و فرهنگ ترکان
آلتین اردو