ائل اوبا | مرجع فرهنگ و تاریخ آذربایجان

و من آیاته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتکم و ألوانکم إنّ فی ذلک لآیات للعالِمین

سالروز شهادت شهید مهدی باکری؛ فرمانده لشکر 31 عاشورا

شهید مهدی باکری یکی از چهره‌های برجسته و فراموش‌نشدنی دوران دفاع مقدس است که به عنوان فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا، نقش بسزایی در مقاومت و پیروزی‌های نیروهای ایران در طول جنگ تحمیلی ایفا کرد.

او نه تنها به عنوان یک فرمانده نظامی، بلکه به عنوان الگویی از ایثار، ایمان و فداکاری در راه دفاع از میهن و ارزش‌های انقلاب اسلامی شناخته می‌شود.

شهید مهدی باکریزندگینامه و دوران کودکی

مهدی باکری در سال ۱۳۳۳ در شهرستان میاندوآب در استان آذربایجان غربی به دنیا آمد.

او در خانواده‌ای مذهبی و متعهد پرورش یافت و از همان کودکی، علاقه‌مند به مسائل دینی و اجتماعی بود.

مهدی تحصیلات خود را در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه تبریز ادامه داد و در کنار تحصیل، به فعالیت‌های سیاسی و مذهبی نیز می‌پرداخت.

فعالیت‌های انقلابی

پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مهدی باکری به همراه برادرش، شهید علی باکری، در مبارزات ضد رژیم پهلوی مشارکت فعال داشت.

او به عنوان یکی از اعضای مؤثر انجمن‌های اسلامی دانشجویان، در سازمان‌دهی تظاهرات و فعالیت‌های انقلابی نقش مهمی ایفا کرد. پس از پیروزی انقلاب، مهدی به عنوان یکی از نیروهای متعهد و انقلابی، در خدمت نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت.


نقش شهید باکری در دفاع مقدس

شهید باکری با استعداد و دلسوزی فراوان خود توانست در عملیات فتح المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف در کسب پیروزی‌ها موثر باشد.

در این عملیات یکی از گردان‌ها در محاصره قرار گرفته بود، که ایشان به همراه تعدادی نیرو، با شجاعت و تدبیر بی‌نظیر آنان را از محاصره بیرون آورد.

در همین عملیات در منطقه رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد و به فاصله کمتر از یک ماه در عملیات بیت المقدس (با همان عنوان) شرکت کرد و شاهد پیروزی لشکریان اسلام بر متجاوزین بعثی بود.

در مرحله دوم عملیات بیت المقدس از ناحیه کمر زخمی شد و با وجود جراحت‌هایی که داشت، در مرحله سوم عملیات به قرارگاه فرماندهی رفت تا برادران بسیجی را از پشت بی‌سیم هدایت کند.

در عملیات رمضان با سمت فرماندهی تیپ عاشورا به نبرد در داخل خاک عراق پرداخت و این‌بار نیز مجروح شد، اما با هر نوبت مجروحیت، وی مصمم‌تر از پیش در جبهه‌ها حضور می‌یافت و بدون احساس خستگی برای تجهیز، سازماندهی، هدایت نیروها و طراحی عملیات، شبانه روز تلاش می‌کرد.

در عملیات مسلم بن عقیل با فرماندهی او بر لشکر عاشورا و ایثار رزمندگان، بخش عظیمی از خاک ایران اسلامی و چند منطقه استراتژیک آزاد شد.
شهید باکری در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک، دو، سه و چهار با عنوان فرمانده لشکر عاشورا، به همراه بسیجیان، در انجام تکلیف و نبرد با متجاوزین، آمادگی و ایثار همه جانبه‌ای را از خود نشان داد.

در عملیات خیبر زمانی که برادرش حمید، به درجه شهات نایل آمد، با وجود علاقه خاصی که به او داشت، بدون ابراز‌ اندوه با خانواده‌اش تماس گرفت و چنین گفت: شهادت حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده است و در نامه‌ای خطاب به خانواده‌اش نوشت:

«من به وصیت و آرزوی حمید که باز کردن راه کربلا می‌باشد همچنان در جبهه‌ها می‌مانم و به خواست و راه شهید ادامه می‌دهم تا اسلام پیروز شود.»

تلاش فراوان در میادین نبرد و شرایط حساس جبهه‌ها او را از حضور در تشییع پیکر پاک برادر و همرزمش که سال‌ها در کنارش بود بازداشت. برادری که در روزهای سراسر خطر قبل از انقلاب، در مبارزات سیاسی و در جبهه‌ها، پا به پای مهدی جانفشانی کرد.

نقش شهید باکری و لشکر عاشورا در حماسه قهرمانانه خیبر و تصرف جزایر مجنون و مقاومتی که آنان در دفاع پاتک‌های توان‌فرسای دشمن از خود نشان دادند بر کسی پوشیده نیست. در مرحله آماده‌سازی مقدمات عملیات بدر، اگرچه روزها به کندی می‌گذشت، اما مهدی با جدیت، همه نیروها را برای نبرد تهییج و ترغیب کرد.

ویژگی‌های شخصیتی

شهید مهدی باکری به عنوان یک فرمانده، ویژگی‌های منحصر به فردی داشت که او را از دیگران متمایز می‌کرد:

  1. ایمان و تقوا
    ایمان عمیق به خدا و اعتقاد راسخ به ارزش‌های انقلاب اسلامی، همواره محور تصمیم‌گیری‌های او بود.
  2. شجاعت و فداکاری
    مهدی باکری در میدان نبرد، همواره پیشگام بود و از هیچ تلاشی برای دفاع از میهن و یارانش دریغ نمی‌کرد.
  3. مدیریت قوی
    او به عنوان فرمانده، توانایی بالایی در سازمان‌دهی نیروها و اجرای عملیات‌های پیچیده داشت.
  4. تواضع و مردمداری
    با وجود مسئولیت‌های سنگین، مهدی باکری همواره با سربازان و نیروهای تحت فرمانش با مهربانی و تواضع رفتار می‌کرد.

شهادت

سرانجام این فرمانده در عملیات بدر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۳، در نبردی، بر اثر اصابت تیر مستقیم نیروهای بعثی، به شهادت رسید. هنگامی که پیکرش را از طریق آب‌های هورالعظیم انتقال می‌دادند، قایق حامل پیکر وی، مورد هدف آر پی جی دشمن قرار گرفت و پیکرش مفقود شد.