مهدی خیری
ائل اوبا – بی گمان کنکاش هر پژوهشگری در ژرفای اقیانوس علوم علوی در حد شناخت و توانمندی های همان شخص خلاصه می شود .
کلام حضرت مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام طیف وسیعی از علوم و فنون و رشته های تخصصی بسیاری از معارف و علوم انسانی و غیرانسانی را در بر می گیرد و این موضوع نشان می دهد که دین اسلام بر خلاف سایر ادیان ، دینی تک بعدی نیست و برای تمام ابعاد زندگی بشر برنامه مدون دارد ، از این رو می طلبد که هر کدام از مباحث کلامی ، اعتقادی ، سیاسی ، اقتصادی ، مدیریتی ، نظامی ، جامعه شناسی و … از دیدگاه متخصصان امر مورد ارزیابی قرار بگیرند تا حق مطلب ادا شده و مفاهیم گرانسنگ آن در تمام ابعاد کشف و شناسایی و تبیین گردد.
عدالت
برابری از مهمترین ابعاد و بلکه اصلی ترین معانی عدالت است ، البته عدالت همیشه به معنای برابری نیست ، گاهی عدالت در نابرابری تحقق می یابد ، فی المثل مبالغی را که دولت ها به عنوان مقرری و مستمری به نیازمندان جامعه می پردازند و اغنیا از این کمک ها محرومند.
عدالت مفهوم گسترده ای است ، در جایی با کیفر دادن و در جایی دیگر با پاداش دادن تحقق می یابد.
مفهومی از عدالت که به منزله توازن اجتماعی است مورد تاکید اسلام است ، لازمه زندگی اجتماعی انسان مراعات حقوق وی از جانب دیگران است ، برابری اجتماعی فارغ از نوع ملیت و جنسیت و نژاد و مذهب در نامه امیرالمومنین به فرماندار مصر اینگونه نمود پیدا می کند:
« مردم دو دسته اند : دسته ای برادر دینی تو و دسته ای دیگر برادر تو در آفرینش می باشند » [نامه 53 نهج البلاغه]
این سخن علاوه بر نفی تفکر راسیزم و آپارتاید ( نژادپرستی ) همه ملت ها را برابر و برادر معرفی می کند.
این مساوات و برابری در مقابل قانون نیز صدق می کند ، چرا که قانون نقشی تعیین کننده در تنظیم روابط اجتماعی و کنترل رفتارهای متضاد با منافع و آزادی ها و حقوق دیگران دارد ، از این رو در اجرا و تطبیق قانون نیز بایستی مساوات رعایت شود و اصل برابری در مورد آن صادق باشد.
البته باید به این نکته توجه داشت که عدالت از قانون مشروعیت نمی گیرد بلکه بالعکس عدالت معیاری برای مشروعیت قانون است ، هرچند در قانون عینیت پیدا نکند .
اقتصاد
مسئله اقتصاد در تمامی ابعاد جامعه نمود دارد ، هر جامعه ای برای تداوم حیات و قوام خود نیازمند نظام اقتصادی کارآمد است.
در تعالیم اسلامی نگرش خاصی نسبت به مسائل اقتصادی وجود دارد ، اسلام کسب سود به هر طریق ممکن را مشروع نمی داند و اجازه نمی دهد با ضرر و زیان زدن به دیگران به کسب سود پرداخت ، تعالیمی که منطبق بر منطق و انسانیت است.
امروزه نبود تعهد انسانی و وجدانی در مسئله اقتصاد موجب ضربات جبران ناپذیری بر پیکره نظام اقتصادی می شود.
از جمله رذایل اقتصادی که جوامع گذشته و حال با آن دست و پنجه نرم می کنند احتکار است ، این رذیلت اقتصادی در اسلام شدیدا مورد نکوهش قرار گرفته و درآمد حاصل از آن حرام اعلام شده ، آفت آفرینندگان اقتصادی با کمیاب کردن و اقزایش قیمت یک کالا جامعه را در مضیغه قرار داده و از ضرر دیدن جامعه در جهت منافع شخصیشان ابایی ندارند.
امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ضمن اینکه طی نامه ای به مالک اشتر بازرگانان و پیشه وران را سفارش نموده و از آنان به عنوان مایه های منافع و اسباب رفاه و آسودگی خلق و مردمی مسالمت جو یاد می کند ، لکن متذکر می شود که حرص و بخل موجبات تمایل بسیاری از آنان به سوی احتکار می شود ، آنان به میل خود برای کالاها بها می گذارند که هم موجب زیان مردم و هم مایه ننگ و عیب والیان است.
در بخشی از نامه حضرت به مالک اشتر چنین می خوانیم :
« پس از احتکار منع کن که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از آن منع کرده است و باید خرید و فروش به آسانی صورت گیرد و بر موازین عدل به گونه ای که در بهاء نه فروشنده زیان بیند و نه بر خریدار اجحاف شود.
پس از آنکه احتکار را ممنوع داشتی اگر کسی باز هم دست به احتکار کالا زد کیفرش ده و عقوبتش کن تاسبب عبرت دیگران گردد ، ولی کار به اسراف نکشد. » [نامه 53 نهج البلاغه]
امروزه آفت احتکار در میان سیستم بانکداری نیز ریشه دوانده ، غافلینی که در جهت کسب سود نامشروع به جامعه خود زیان می رسانند.
حضرت علی علیه السلام اقشار مختلف جامعه را نیازمند به همدیگر دانسته و می فرمایند :
« مردم از گروه های گوناگون می باشند که اصلاح هر یک جز با دیگری امکان ندارد ، و هیچ یک از گروه ها از گروه دیگر بی نیاز نیست. » [نامه 53 نهج البلاغه]
اگر نگرش فعالان اقتصادی نیز چنین باشد و جامعه را به صورت یک کل و سیستم مجسم کنند به این نتیجه خواهند رسید که عدم بی نیازی گروه های مختلف مردم از یکدیگر مؤید این مسئله است که چنانچه گروهی به احتکار و جمع ثروت نامشروع بپردازد بعید نیست که گروه های دیگر با نیازهای آنان چنین نکنند.
در نظام اقتصادی اسلام پیرامون هرآنچه در شرایط اقتصادی یک خانواده یا فرد و اجتماع تاثیر گذار است قوانین مدون و مشخصی وجود دارد. از آن جمله می توان به احکام خمس و زکات ، احتکار ، احکام معامله ، ارث ، دیه، ربا، امانت ، مهریه ، وام و قرض ، مشارکت و اجاره و … اشاره کرد.
آنچه که در مورد این قوانین خودنمایی می کند جامعیت و ظرافت و دقت در تبیین آنهاست ، فی المثل در بحث زکات مقدار و نوع و متولی و نحوه مصرف آن به روشنی و دقت و در چارچوب عدالت بیان شده است.
قوانین اسلام به شرایط بحرانی در اقتصاد فرد و جامعه سر و سامان می دهد ، توازن و عدالت در توزیع ثروت را عینیت بخشیده و سلامت اقتصاد جامعه را تضمین می کند.
جهاد
پیش زمینه ذهنی بسیاری از مردم ، تحت تاثیر هجمه های رسانه ای دول معارض با اسلام در مورد جهاد ، به نوعی تداعی کننده جنگ و خونریزی است ، حال آنکه تنها یکی از معانی آن نبرد است.
جهاد درلغت از ریشه «جهد» و به معنی تلاش و فعالیت و البته نبرد است .
در کلام امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام مصادیق و مراحل مختلف جهاد عنوان شده است ،
جهاد گاه با مال ، گاه با دست ، گاه با زبان و گاهی با قلب صورت می گیرد. [حکمت 375]
امیرالمومنین جهاد را فریضه ای الهی در جهت عزت و سربلندی اسلام و مسلمین ذکر کرده اند [حکمت 252]
مجاهدت های ایشان در غزوات بدر ، احد ، خندق ، تبوک ، بنی نضیر ، حنین ، خیبر ، فتح مکه ، طائف ، بنى زُبَيد ، ذات السّلاسل ، بنى قُرَيظه و بنى الْمُصْطَلَق نیز در همین راستا بوده است.
قرآن کریم اذن مبارزه با متجاوزین را اینگونه صادر می کند :
« فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ » [بقره 194]
هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدّى کنيد! و از خدا بپرهيزيد (و زياده روى ننماييد)! و بدانيد خدا با پرهيزکاران است!
آیاتی که مسلمین را به رعایت تقوا در جنگ ها دعوت می کند در سیره حضرت علی علیه السلام نیز جاری است .
امیرالمومنین بارها به یاران خود توصیه می فرمودند که آغازگر جنگ نباشید ، در نبردهایی چون غزوه صفین وقتی لشکریان خویشتن داری حضرت با شامیان را می دیدند ایشان را به ترس از مرگ متهم می کردند ، حضرت خطاب به لشکریان می فرمودند :
« اينکه ميگوييد، خويشتنداري از ترس مرگ است، به خدا سوگند! باکي ندارم که من به سوي مرگ روم يا مرگ به سوي من آيد، و اگر تصور ميکنيد در جنگ با شاميان ترديد دارم، به خدا سوگند! هر روزي که جنگ را به تاخير مياندازم براي آن است که آرزو دارم عدهاي از آنها به ما ملحق شوند و هدايت گردند.
و در لابلاي تاريکيها، نور مرا نگريسته به سوي من بشتابند، که اين براي من از کشتار آنان در راه گمراهي بهتر است، گرچه در اين صورت نيز به جرم گناهانشان گرفتار ميگردند.»
[خطبه 54]
امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام در خصوص رعایت اخلاق در جنگ به سپاهیانشان می فرمودند :
در جنگ با دشمن جنگ را آغاز نکنيد تا آنها شروع کنند، زيرا سپاس خداوندي را که حجت با شماست، و آغازگر جنگ نبودن، تا آنکه دشمن بجنگ روي آورد، حجت ديگر بر حقانيت شما خواهد بود،
اگر به اذن خدا شکست خوردند و گريختند، آن کس را که پشت کرده مکشيد، و آن را که دفاع نميتواند آسيب نرسانيد، و مجروحان را نکشيد، زنان را با آزار دادن تحريک نکنيد هرچند آبروي شما را بريزند، يا اميران شما را دشنام دهند، که آنان در نيروي بدني و رواني و انديشه کمتوانند.[ نامه 14]
این برخورد مناسب و شایسته امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام عامل مهمی در شکل گیری تمدن اسلامی بوده است ، تمدنی که در آن رافت و اخلاق حتی در میدان جنگ نیز خودنمایی می کند.
مجاهدانی که در راه خدا با جان شیرینشان که عزیزترین سرمایه آنهاست معامله می کنند نزد الله متعال منزلت والایی دارند ، سپاهيان به فرمان خدا، پناهگاه استوار رعيت، مایه استواری امور و زينت و وقار زمامداران، شکوه دين، و راههاي تحقق امنيت کشورند.
کارگزاران حکومت
حکومت از ارکان یک جامعه است و کارگزاران حکومتی در نقش بازوان حکومت اند.
امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ضمن اشاره به برخی نیازهای اجتماعی لازمه برقراری امنیت در راه ها ، دفع تجاوز دشمنان ، جمع آوری بیت المال و صرف آن ، احقاق حق ضعیفان در مقابل نیرومندان و … را در تشکیل حکومت خلاصه می کند.[خطبه 40]
امیرالمومنین همواره تاکید می کردند که کارگزاران در مسؤولیت های گوناگون از صلاحیت اعتقادی و عملی لازم و رفتار شایسته با مردم برخوردار باشند ، و مردم نیز با نصایح و ارشادات او، به وظایف و تکالیف خود در برابر زمامداران رفتار کنند، بدین طریق سلامت جامعه در یک توازن اجتماعی و هماهنگی ارکان مختلف، تأمین خواهد شد.
حضرت نسبت به کارگزاران حکومت حساسیت بیشتری داشتند و به امور مردم و امنیت آنها اهتمام داشته و از اینکه عاملان او در حوزه اختیار خود مرتکب خطا و انحراف شوند نگرانی داشته اند و این مهم با توجه به توبیخ ها ، رهنمودها ، و سرزنش ها و بازخواست های ایشان نسبت به کارگزاران حکومت واضح و مبرهن است.
نمونه ای از دستورات حضرت و بیان شیوه حکومت داری اسلامی خطاب به مالک اشتر در نامه 53 نهج البلاغه است .
در انتخاب وزیران متذکر می شوند که وزیران، نباید سوء سابقه داشته و قبلاً در خدمت بدکاران و حکام ستمگر بوده باشند، بلکه باید از افراد خوشنام، دارای قدرت تفکر و رأی، صراحت بیان در حق گویی، و کسانی که ستمکاران را یاری نکرده باشند، انتخاب گردند.
حضرت در باره کارمندان دولت سفارش می نماید پس از اینکه مورد آزمایش قرار گرفتند به کار گماشته شوند
از جمله خصوصیات یک زمامدار را مهربانی با مردم و درشتی و سخنان ناهموار مردم را هموار گردانیدن و آسان گرفتن بر آنان بر می شمرد و از خودبزرگ بینی نفی می کند ، نسبت به ظلم و ستم هشدار داده و به رعایت انصاف دعوت می کند.
حضرت در بیان اهمیت مردم داری متذکر می شوند که مردم جامعه و اجتماعات پرشور مسلمین ستون های استوار دین و نیروهای ذخیره دفاعی اند ، پس چه بهتر که زمامدار نسبت به مردم گرایش داشته باشد ، گرایش مردم به زمامدار نیز موجب روشنی چشم والیان است که جز با پاکی قلب ها پدید نمی آید.
در بیان مقام مشورت زمامدار را از مشورت با بخیلان و تنگدستان و ترسوها و حریصان منع می کند ، چرا که بخل و ترس و حرص را غرائزی می داند که ریشه آن ها بدگمانی به خداوند است . بخیل از نیکوکاری باز می دارد و از تنگدستی می ترساند ، ترسو روحیه ها را سست می کند و حریص حرص را با ستمکاری می آراید.
انتخاب فرماندهان از بین کسانی که دستگیر بقیه اند ، و برطرف کردن حوائج سربازان و ستایش کاری های مهم آنان از دیگر اولویت های برشمرده شده است.
در گزینش قضات حضرت لازم میدانند که شخص قاضی از برترین افراد باشند ، طوری که مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نياورد، و برخورد مخالفان با يکديگر او را خشمناک نسازد ، در اشتباهاتش پافشاري نکند، و بازگشت به حق پس از آگاهي براي او دشوار نباشد ، طمع را از دل ريشه کن کند، و در شناخت مطالب با تحقيقي اندک رضايت ندهد، و در شبهات از همه بااحتياط تر عمل کند، و در يافتن دليل اصرار او از همه بيشتر باشد ، و در مراجعه پياپي شاکيان خسته نشود، در کشف امور از همه شکيباتر، و پس از آشکار شدن حقيقت در فصل خصومت از همه برنده تر باشد، کسي که ستايش فراوان او را فريب ندهد، و چرب زباني او را منحرف نسازد.
حضرت علی علیه السلام والیان را ملزم می کنند که در قضاوت های قاضیان بیاندیشد و به آنان آنقدر ببخشند که که نیازهایشان برطرف گردد ، و به مردم نيازمند نباشد، و از نظر مقام و منزلت آنقدر آنان را گرامي دارند که نزديکان والیان به نفوذ در او طمع نکنند .
حضرت توجه ویژه ای نیز به نظارت بر کار کارگزاران حکومت داشتند ، بررسی توسط شخص والی و گماردن بازرسان راستگو و وفاپیشه برای مراقبت پنهانی را از جمله موارد مهرورزی به رعیت ذکر نموده اند.
بر کیفر دادن خیانت کاران و اختلاس گران و خوار شمردن آنان و بازگرداندن بیت المال تاکید می کند.
حضرت در وصول مالیات و خراج ، صلاح مالیات دهندگان را مد نظر قرار داده و امر می کنند که
” اگر مردم شکايت کردند، از سنگيني ماليات، يا آفتزدگي، يا خشک شدن آب چشمهها، يا کمي باران، يا خراب شدن زمين در سيلاب ها، يا خشکسالي، در گرفتن ماليات به ميزاني تخفيف ده تا امورشان سامان گيرد، و هرگز تخفيف دادن در خراج تو را نگران نسازد. زيرا آن، اندوختهاي است که در آباداني شهرهاي تو، و آراستن ولايت هاي تو نقش دارد ” ، حضرت با اشاره به این مهم ، عمران و آبادانی را موجب افزایش قدرت تحمل مردم ذکر می کنند.
از نظر امیرالمومنین در بیت المال براي دورترين مسلمانان همانند نزديکترينشان سهمي مساوي وجود دارد ، والیان را از سرمستی حکومت و غفلت در حق زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران، دردمندان، و طبقات محروم برحذر داشته و هشدار می دهند که بایستی همواره در فکر مشکلات آنان باشند ، دلجویی پیوسته از یتیمان خردسال و پیران سالخورده را مسئولیتی سنگین بر دوش زمامدار و از وظایف وی بر میشمرند.
ایشان توصیه می نمایند که پیشنهاد صلح از طرف دشمنان [ که خشنودی خدا در آن باشد ] رد نگردد ، چرا که مایه آسایش رزمندگان ، و آرامش فکری والیان و امنیت کشور است و این موارد جز با صلح تامین نمی گردد.
ضمن اینکه حضرت میفرمایند فساد، خيانت و فريب را در عهد و پيمان راه ندهید ، لکن حضرت سوء استفاده از صلح به عنوان وسیله ای در جهت غافلگیری احتمالی از طرف دشمن نیز هشدار می دهند . [نامه 53]
رهنمودهای امیرالمومنین و سیره عملی ایشان در امر زمامداری نشان از جهد و تلاش حضرت در جهت سالم سازی فضای جامعه تامین رضایت عمومی مردم و برقراری آرامش و امنیت در میان ایشان است.
مطالب جالب
محرم گلدی – سید صادق موسوی ترکمانی
جایگاه عقل و شهوت در ملائکه ، انسان و حیوانات
تواشیح ؛ غیر از علی (ع) که خوانده محمد (ص) برادرش