نشریه الکترونیکی ائل اوبا

و من آیاته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتکم و ألوانکم إنّ فی ذلک لآیات للعالِمین

خلج ها


لینک مطلب : http://eloba.ir/?p=9621

خلج ها از اقوام باستانی ترک هستند که در زمان های قدیم از آنها جدا شده،و به افغانستان جنوبی و غربی و از آنجا به هندوستان و ایران کوچ کردند.

بخشی نیز در افغانستان مانده،میان پشتو ها جذب شدند که تبار غلزایی های کنونی را تشکیل می دهند.

محمود کاشغری در دیوان لغات ترک،خلج ها را با اوغوز ها و قپچاق ها از یک قبیله شمرده و داستان زیر را درباره خلج ها آورده است:

هنگامی که اسکندر از سمرقند گذشته و به کشور ترکان یورش برد،قشون ترک به فرماندهی«شو»خاقان ترک عقب نشست.در این میان 22 نفر با خانواده هایشان در آنجا مانده بودند،2 نفر دیگر نیز به آنان پیوستند.

آن 22 نفر قصد داشتند از پی خاقان ترک راهی شوند ولی آن دو نفر گفتند که ما همین جا می مانیم و وطنمان را پاس می داریم.اسکندر می آید و می رود و ما در اینجا می مانیم.

در این هنگام آن 22 نفر خشمگین شده و آن دو نفر را«قال آچ»(بمان و بگشا)نامیدند به بازماندگان این دو نفر«خلج»گفته شد.اسکندر چون اینان را بدید از زبان و گیسوان بلندشان،آنان را«ترکمن»(ترک مانند)گفته و از این رو نام«ترکمن»آنان باقی ماند.

در داستان اوغوز درباره خلج ها چنین روایت شده است:

روزی آن هنگام که اوغوز خان با سپاهش در سفر بود،به خانه ای رسید.دیوار های این خانه از طلا،پنجره هایش از نقره و سقفش از آهن بود.

در خانه بسته بود.اوغوز خان به یکی از همراهانش گفت:«قال آچ».از آن زمان به اولاد و فرزندان این مرد،قال آچ یا خلج گفته شد.

در دیوان لغات ترک و حدود العالم،اطلاعاتی درباره خلج ها وجود دارد.کسانی از خاور شناسان چون مارکوارت (ایران شهر)،مینورسکی و سمیرنووا پژوهش های ارزشمندی درباره خلج ها انجام داده و به این نتیجه رسیده اند که خلج ها،از سدۀ 6 میلادی در صحنه تاریخ پدید آمده اند.

خلج ها از نظر تاریخی در سه نقطه می زیسته اند: اطراف بالا ساغون ، پنجکند(بئش بالیق) و مناطق میان جیحون و سند.

با توجه به منابع چینی و افسانه های پیش از میلاد مسیح،ترکان در بالا ساغون یا صویاب و تالاس ساکن بودند.

بنا به نوشته مورخان چین و عرب،ترکان در 658-581 میلادی.تورگیش ها در 766-658 میلادی.،قارلوق ها در 900-766 میلادی.و قارا خانیان میان سال های 1250-850 میلادی.بر این منطقه حکومت کرده اند.

بنا به نوشته کتاب حدود العالم(که در 982 میلادی.توسط ابن خرداد به تالیف شده است)،خلج ها در مناطق جیحون تا صحاری غزنه(زابلستان)می زیستند.

با استناد به همین کتاب خلج ها و اوغوز ها از اواسط سدۀ هفتم در سیستان،داوار و کابل ساکن شده،خلج ها در کابل و غزنه حکومتی ایجاد کرده«روتبیل»شاه غزنه با شاه کابل برادر بودند.

«خاقان ترک»از سدۀ هشتم میلادی،در هندوستان یعنی از هندوکش تا رود سند بر پا شد.در سکه های این حکومت،بنا به عادت ترکان قدیم،تصویر گرگی بر بالای تاج پادشاه نقش بسته بود.

نشان پادشاهی ترک هند نیز تیر و کمان بود.در سدۀ هشتم شاه کابل و روتبیل با عرب ها نبرد می کردند.در سال 870 میلادی/256 هجری خلج ها در غزنه از یعقوب لیث شکست خوردند.آلپ تکین و سبکتکین از صفاریان،غزنه را گرفتند.

در سدۀ نهم میلادی وزیر برهمن،شاه ترک هند را زندانی کرده و بر جای او نشست.این به معنای تاسیس پادشاهی هند بود.این پادشاهی در سال 1003 میلادی به دست سلطان محمود سرنگون شد و هندوستان به تصرف محمود در آمد.

خلج ها که همراه با قشون غزنوی به هند رفته بودند،در آنجا زمین هایی را به عنوان اقطاع دریافت کرده و به صورت توده هایی ساکن شدند.سپس آنان به خدمت حکمران سلسله غوریان در آمدند.

خلج ها در زمان سلطان مسعود شورش کرده و موجب شکست غزنویان در برابر قشون سلجوقیان شدند.حکومت غوریان در هندوستان،توسط سلطان محمد خوارزم شاه سرنگون شد.ترکان خلج تابع خوارزم شاه شدند و در نبرد او با مغولان شرکت کردند.

خلج ها در زمان جلال الدین خوارزم شاه،به فرماندهی سیف الدین اوغراق به غزنه آمدند و همراه با قشون جلال الدین با مغولان جنگیدند.

آنان توانستند مغولان را در پروان شکست دهند(1221م).در این نبرد خلج ها جناح چپ قشون جلال الدین و قارلوق ها بخش مهمی از جناح راست را تشکیل می دادند.

بر سر تقسیم غنایم،اختلاف میان آنان رخ داد.سیف الدین اوغراق با سپاهیانی به پیشاور رفت که سه ماه بعد،بر اثر ایلغار مغولان از میان رفتند.

خلج ها در سدۀ دهم میلادی مسلمان شدند و سپس پادشاهی خلج را در هندوستان بر پا کردند.حکومت اینان در بنگان از 1220 تا 1290 میلادی،در دهلی از 1290 تا 1321 میلادی و دست آخر در ملوا (بخش مرکزی هند) از 1436 تا 1531 میلادی.بر پا بود.

بخشی از خلج ها همراه با قشون سلجوقی، به ایران و آناتولی آمدند.چنین به نظر می رسد که بیشتر خلج های ایران،در زمان ایلغار مغول از افغانستان و خراسان به نواحی مرکزی ایران کوچ کرده اند.

بنا به نوشته شرف الدین یزدی در ظفرنامه،خلج ها در زمان امیر تیمور یعنی در سدۀ 14 در ساوه،قم و حوالی کاشان می زیستند.

بخشی از خلج های حوالی ساوه،بعد ها به مغان در آذربایجان کوچ کردند.میرزا محمد صادق در کتاب تاریخ گیتی گشا(تالیف در 1198 هجری)در باره اینان بحث کرده است.

این کتاب در سال 1317 خورشیدی توسط سعید نفیسی در تهران منتشر شده است.امروزه خلج های ایران در حوالی ساوه،اراک،خلجستان در جنوب قم بخش اساسی جمعیت را تشکیل می دهند.

سمیر نووا پژوهش گر مشهور،سکه های خلجی را در میان سکه های یافت شده در نواحی سیحون،تاشکند و پنجکند دیده است.

بر روی این سکه ها،با الفبای سغدی عنوان«خلج اوردو»نوشته شده و تصویر سه پادشاه خلج نیز در آن وجود دارد.

سمیرنووا از تاریخ طبری و اسناد به دست آمده از قلعه کاسان (کوه موغ) که مربوط به«دیواشتیج» پادشاه خلج است،چنین نتیجه می گیرد که این سکه ها متعلق به پادشاهان خلج هستند و اینان در سده های 7 و 8 میلادی در فرغانه و پنجکند می زیستند.

بنا به نوشته تاریخ طبری،«دیواشتیج»حکمران خلج در سال های 21-720 میلادی/4-103 هجری قمری،با عرب ها جنگیده و با اطرافیانش در دژ خجند کشته شده است.

فرونکین(Frunkin) بخشی از نقاشی های یافت شده در پنجکند را منتشر کرده است.چهره،لباس و مراسم سوگواری خلج ها در این نقاشی ها نقش بسته است.

برخی از این نقاشی ها،از دیوار های دربار پادشاهان خلج به دست آمده است.این تابلو ها با سبک رئالیسم و روش گرافیک ترسیم شده اند.

در یکی از نقاشی هایی که از معبد شماره 2 پنجکند به دست آمده،مراسم سوگواری به تصویر در آمده است.این تصویر مربوط به مراسم سوگواری مرگ سیاوش است.

این مراسم هر سال در بخارا برگزار می شد.این مراسم مطابق با نوشته های محمود کاشغری،درباره مراسم سوگواری افراسیاب است.

در این تابلو ها،بنا به عادت حکمران باستانی ترک،جسد بر یک ارابه گنبد دار گذاشته شده است.اطرافیان به صورت نیمه برهنه نشسته،گیسوان را کنده و صورت و گوش هایشان را می برند.

بانوی تاجداری که در این تابلو سوگوار و به صورت اندوهگین زانو زده و مشعلی دارد،«کاز»دختر افراسیاب و همسر سیاوش است.

در این تابلو دو گروه انسان سفید پوش و سرخ پوش دیده می شود.چنین به نظر می رسد که این تفاوت رنگ،به معنای جدایی طبقاتی و قومیتی است.