پروفسور محمدتقی زهتابی
نواحی غرب ، و شمالغرب شهر و دریاچه ارومیه یعنی مناطق کوهستانی شمال رشته کوه های زاگرس و محل اتصال این کوه ها با جبال توروس از دیر هنگام به لحاظ وجود جنگل و بیشه زارهای انبوهی که منبع تامین تخته و دیرک و غیره مورد نیاز در ساخت و ساز بود ، ناحیه ای بسیار غنی و ثروتمند بوده است.
پیش از رجوع به مدارک تاریخی که حاکی از تلاش شاهان بین النهرین برای تسلط بر منطقه مزبور می باشد ، این نکته را متذکر می شویم که این منطقه ، بدلیل وجود معادن ، انواع فلزات و سنگهای قیمتی و … در آن جزو مناطق بسیار غنی و نادر بوده است.
این منطقه در کتیبه های سومری «ارتته» یا «آراتتا» نامیده می شود. بواسطه کتیبه های سومری برخی افسانه ها بدست ما رسیده است که یکی از این افسانه ها ، حکایت ” انمرکر ” پادشاه دولت – شهر اوروک و فرمانروای ” ارتته ” است.
در این داستان می خوانیم: « انمر کار پسر ” اوتو ” خدای خورشید از اینانای مقدس ( کلمه مرکب از دو جز است Inn و Ana ) دختر خدای خورشید – گویا از خواهر خود – چنین خواهش کرد: بگذار مردم آراتتا (ارتته) برای اوروک استادانه سیم و زر فراهم کنند ، بگذار سنگ لاجورد بیاورند. بگذار برای ” اوروک ” شهر مقدس و برای ” انشان ” جایی که اقامت داری سنگ های قیمتی و لاجورد خالص بیاورند ، بگذار بسازند … از ” گیپر مقدس ” آنجا که مسکن گزیدی ، باشد که مردم ارت درون آنرا استادانه بسازند و من در آن دعا و نیایش کنم. بگذار اَرَت (ارتتا) تسلیم اوروک گردد. بگذار مردم ارتته سنگها را از کوهستان فرود آورند و معبد بزرگ و مزار عظیم مرا بنا کنند.»
مجله میراث فرهنگی ، سال سوم ، شماره پنجم ، بهار 1371 ، ص 47
این درخواست های ” انمرکر ” بوسیله یک پیک به حاکم ارتته ابلاغ میشود. درخواست انمرکر از حاکم ارتته در واقع بزبان ساده عبارت از اینست که وی تسلیم شاه اروک گردیده و مصالح ساختمانی و حجاران و معماران و صنعتگران استادکار ارتته را در اختیار او بگذارد تا برای شاه اوروک ، قصر و پرستش گاه و غیره بنا کند. حاکم ارتته درخواست های شاه اروک را رد کرده و چنین پاسخ می دهد:
« من همان فرمانروایم که در خور دست پاکیزه ام ، خدای همه قوانین آسمانی ، اینانای مقدس ، مرا به ارت سرزمین قوانین آسمانی فرستاد ، تا دروازه های کوهستان را محکم کند ، چگونه ارت تسلیم اوروک گردد. به او بگو ارت تسلیم اوروک نخواهد شد.»
مجله میراث فرهنگی ، سال سوم ، شماره پنجم ، بهار 1371 ، ص 47
در الواح سومری در ارتباط با ارتته افسانه دیگری نیز بنام «لوکال باندا» و کوه «هوروم» وجود دارد که خلاصه آن چنین است: انمرکر شاه اوروک برای مطیع ساختن ارتته و بدست آوردن مواد اولیه ای چون چوب و سنگ مورد نیاز در ساختن پرستشگاه اینانا و کاخ پادشاهی در شهر اوروک ، لوکال باندا را بهمراه 7 نفر پهلوان به ارتته می فرستد.
لوکال باندا در راه ، بیمار می شود ، دوستانش مقداری غذا پیش وی گذارده به راه خود ادامه می دهند ، پس از بازگشت آنها به نزد لوکال باندا ، وی نیز که بهبود یافته همراه آنان به اوروک باز می گردد.
نیاز دولت – شهرهای بین النهرین به سرزمین ارتته و تلاش آنها برای تسلط بر این ناحیه در این حکایات کهن سومریان – اگر چه با افسانه ها و تصورات دینی در آمیخته – یک حقیقت روشن و تردید ناپذیر تاریخی است. بنظر «س.ن.کامر» تلاش انمرکر برای تسلط بر ارتته 2000 سال پیش از اشغال نائیری (همان ارتته) در 714 ق.م توسط سارگون دوم صورت گرفته است.
لیکن بنظر ما این تلاش شاهان بین النهرین به تقریب هزار سال پیش از تاریخی که کامر ذکر کرده ، آغاز گردیده است. نیاز دولت های سومر و اکد و دیگر دولت – شهرهای بین النهرین به مصالح ساخت و ساز در دوران بعدی نیز موجب تلاش فرمانروایان این دولت ها برای دستیابی بر ارتته گردیده است.
به عنوان مثال گودئا (2220 ق.م) شهریار شهر «لاگاش» برای ساختن پرستشگاه «نین گیرسو» چنین کرده است:
« آنگاه «گودئا» راهی به مان کوه سدر (سدرنام نوعی درخت است) باز کرد که هیچ بشری پیش از او چنین نکرده بود. با تبرهای شگرف درختان سدر را بیافکند و سپس تنه درختان را به یکدیگر بست و به رودخانه انداخت. چون نگاه می افکندی رودها را پر از سدرهای کوه سدر و کاجهای کوه کاج میدیدی که چون ماری بزرگ اندام بسوی جلگه شناور بود».
مجله میراث فرهنگی ، سال سوم ، شماره پنجم ، بهار 1371 ، ص 49
بنابراین گودئا برای تامین مواد اولیه مورد نیاز در ساخت و ساز ، به اراضی ارتته لشکرکشی و پس از قطع درختان جهت انتقال آنها به «لاگاش» از رودخانه دجله استفاده نموده است.
از اینجا می توان چنین استنباط نمود که لوکال باندا برای آوردن درختان سدر ، از بین النهرین در امتداد دجله پیشروی کرده ، سپس در امتداد زاب بزرگ که به دجله می پیوندد شرق شده به بیشه زارهای درخت سدر ارتته یعنی جنگل های انبوه سدر واقع در غرب سلماس کنونی رسیده است.
دیکسون سیاح و تاریخ نگار معاصر که این بیشه ها را دیده ، مشاهدات خود را چنین تصویر کرده است:
« در سلسله جبال مرزهای ایران و ترکیه ، جنگلها همانند کمربندی سبز در میان دره های ژرف و قله های پربرف ، منظره زیبایی را تشکیل می دهد و در دامنه تپه ها و مقابل صحراها ، دهکده ها چون آشیانه پرستوها می مانند».
مجله میراث فرهنگی ، سال سوم ، شماره پنجم ، بهار 1371، ص49
شایان ذکر است که امروز نیز برای حمل درختان جنگلی سیبری به مراکز صنعتی از رودهای «ولگا» ، «تاودا» و دیگر رودهای آن منطقه استفاده می شود. در سیبری با یخ بستن رودها در زمستان درختان جنگلی را بریده ، تمیز نموده ، سپس آنها را غلتانده ، کنار رودها می آورند و در فصل بهار با ذوب شدن یخ رودخانه ها این درخت ها را در آب رها ساخته و در مراکز صنعتی از آب بر می گیرند. نگارنده این سطور در دورانی که به اشاره رهبران حزب توده و فرقه دمکرات آذربایجان در زندانهای سیبری دوران کمونیزم بسر میبرد ، مدت ها با اینگونه امور مشغول بوده است.
سرزمین ارتته همچنین سرشار از منابع غنی ، انواع فلزات و سنگ های قیمتی و غیره بود.کریمر در این باره می نویسد:
« به طوری که متن لوحه ها نشان می دهد ، ثروت اقتصاد اَرتَ ، طلا ، نقره ، مس و انواع سنگ ها بوده و آنجا مرکز فلزکاران ، صنعتگران و سنگ تراشان ماهر و معماران معبدساز معرفی شده است و بدین خاطر بوده است که فرمانروایان اوروک که در سرزمین های بدون سنگ و فلز زندگی می کردند و استادکاران ماهر نداشتند ، همواره آرزو می کردند که بر اَرتَ تسلط یابند.»
مجله میراث فرهنگی ، سال سوم ، شماره پنجم ، بهار 1371، ص51
علاوه بر مواد جنگلی مسئله دیگری که سبب توجه حکمرانان بین النهرین به ارتته می شد وجود انواع فلز و سنگ و توانایی ساخت انواع ابزارآلات از فلزات در سایه یک تکنیک پیشرفته بود.
پروفسور لئو.اوپنهایم در این خصوص می نویسد:
« باتوجه به حماسه لوکال باندا معلوم می شود که سرزمین ارت در هزاره سوم ق.م از لحاظ تکنولوژی پیشرفته تر از سومر بوده و بدین جهت پادشاهان سومر نه تنها مواد کانی و فراورده های ارت را به اوروک حمل می کردند بلکه استادکاران و فلزکاران و سنگ تراشان و حتی قالبها و مدل های ارت را به اوروک میبردند». مجله میراث فرهنگی ، سال سوم ، شماره پنجم ، بهار 1371، ص51
تاریخ دیرین ترکان ایران ، نویسنده: پروفسور محمدتقی زهتابی ، انتشارات: اختر ، سال نشر: ۱۳۸۱
More Stories
شرح ترمیم گنبد حرم امام علی (ع) به دستور نادرشاه و قصاید ترکی آن
تامغای مشترک هون های سرخ با آق قویونلوها
ریشههای تورکی نماد عقاب دو سر ؛ از بینالنهرین تا استپهای قزاق