بومین خاقان موسس دولت گوك ترك در سال 552 م. برادرش ایستمی را كه در معیت وی ده نفر خان ترك به همراه طوایفشان حضور داشتند را به سرزمین های غربی گسیل داشت .
ماموریت ایستمی تصرف سرزمین های متعلق به جوان جوان ها در غرب و سپس نیز خاتمه دادن به حاكمیت قدرتمند هفتالیت ها بود كه مالك اراضی وسیع ممتد از شرق دریاچه ایسیغ گؤل تا داخل خراسان بودند .
ایستمی ماموریت خود را با موفقیت به انجام رسانید . دولت هفتالیت ها را ساقط كرده و اراضی وسیعی را كه تا رودخانه جیحون امتداد داشت به تصرف در آورد .
سال 565 م. وی با برادر زاده خود موقان وارد مجادله سلطنتی نشد و با داشتن عنوان یابغو ( شاه ، ملك ) تا هنگام فوت ( سال 575 م. )
همچون یك فرمانروای پر آوازه و مقتدر در سرزمین های غنی و وسیع متصرفی خود حكمرانی كرد .
پسر و جانشین وی تاردو كلیه رشته های وابستگی خود را به دربار خاقان ها گسست .
عنوان خاقان را بر خود نهاده اعلام استقلال كرد . ( 582 – 584 م. ) بدین ترتیب امپراطوریی كه از دیوار چین تا دریای خزر امتداد داشت دو پاره شد .
رشته كوه آلتای بزرگ و رشته كوههای شرقی ، هامی واقع در تركستان شرقی حدود و ثغور دو دولت را تشكیل دادند .
ابتدا ییلاق و قشلاق فرمانروایان گوك ترك غربی نواحی شرقی دریاچه ایسیق گول بود . بعدها به نواحی غربی تر دریاچه مذبور منتقل شد .
درزمان های متاخرتر یعنی در دوره حكومت تورگیش ها ، خاقان ها سرزمین های تحت سلطه خود را ضمن اقامت در شهرهای سویاب و تالاس اداره می كردند .
جتماع گوك ترك غربی از تجمع ده شاخه تاسیس شده بود . خاقان ها به هریك از بیگ های شاخه های دهگانه یك تیر تفویض می كردند .
بعدها هر تیر یكی از شاخه های دهگانه را نمایندگی كرده و بدین ترتیب ده شاخه طایفه ای ، ده تیر ( اون اوق ) نامیده شد . تیرهای اهدایی نشانگر تابعیت آنها از خاقان نشین بود .
یعنی تیر مصداق تابعیت و وابستگی بود . كمان نیز مصداق حاكمیت و متبوع بودن بود . مصداق حقوقی تیر وكمان بعدها نیز حفظ شد . ( ارگین ص 155 )
ده شاخه قبیله ای به دو جناح تقسیم می شد . ما تنها اسامی چینی این دو جناح قبیله ای را می دانیم :
1- تو ـ لو 2- نوشه پی
تولوها جناح چپ را تشكیل داده و در نواحی شمالی ، شمال شرقی و شر دریاچه ایسیق گول سكونت داشتند .
نوشه پی ها نیز كه جناح راست را تشكیل می دادند ، در نواحی غربی دریاچه یاد شده و بین رودخانه های چو و تالاس سكونت داشتند .
طبق منابع چینی نام این ده قبیله به قرار ذیل است :
اون اوق ها
الف – تو ـ لو ( جناح چپ )
1- نام قبیله : چو ـ مو ـ كوئن ،
عنوان بیگ قبیله : لو ـ چو ( چور ) ،
سرزمین محل سكونت : سواحل رودخانه ایمیل كه به آلاكول واقع در شرق دریاچه بالكاش می ریزد . شهری به نام یون نیز دارند .
2- نام قبیله : هو ـ لو ـ او ،
عنوان بیگ قبیله : كیوئه چو (كول چور ) ،
سرزمین محل سكونت : سواحل رودخانه هایی كه به دریاچه آیار نور می ریزد .
3- نام قبیله : شه ـ شو ـ تی ،
عنوان بیگ قبیله : توئن چو ( چور ) ،
سرزمین محل سكونت : شمال رودخانه ایلی بین دریاچه سایرام و ابی نور .
4- نام قبیله : شو ـ نی ـ شه ،
عنوان بیگ قبیله : چو ـ پای چو ( چوپان چور ) ،
سرزمین محل سكونت : وادیی بویوك ییلدیز كناره های دریاچه هایدوگول كه به باغراش می ریزد .
5- نام قبیله : تو ـ كی ـ شه ،
عنوان بیگ قبیله : هو . او . سه . چور ( چور ) ،
سرزمین محل سكونت : سواحل رودخانه ایلی
ب – نو ـ شه پی ( جناح راست )
1- نام قبیله : آ ـ سی ـ كیه ،
عنوان بیگ قبیله : كیو ـ سه ـ كین ( كول اركین ) ،
سرزمین محل سكونت : قبیله ای بسیار مقتدر و بین رودخانه های چو و تالاس سكونت داشتند .
2- نام قبیله : كو ـ شو ـ ( قوشو ) ،
عنوان بیگ قبیله : كیو ـ سه ـ كین ( كول اركین ) ،
سرزمین محل سكونت : بین رودخانه های چو و تالاس
3- نام قبیله : پای ـ سای ـ كان ،
عنوان بیگ قبیله : توئن ـ آ ـ پو ـ سه كین ( اركین ) ،
سرزمین محل سكونت : چو و تالاس
4- نام قبیله : آ ـ سی ـ كیه ،
عنوان بیگ قبیله : نی ـ شو ـ سه كین ( اركین ) ،
سرزمین محل سكونت : چو و تالاس
5- نام قبیله : كو ـ شو ـ ( قوشو ) ،
عنوان بیگ قبیله : چو ـ پان ـ سه كین ( چوپان اركین ) ،
سرزمین محل سكونت : چو و تالاس
از این 10 قبیله همانگونه كه ملاحظه شد تنها نام تركی دو قبیله شناخته شده است ، اینها نیز قبایل تورگیش و قوشی هستند .
در قرون نهم ـ یازدهم بین نام های قبایل ترك و قبایل اون اوق هیچگونه شباهتی مشاهده نمی شود .
طوائف آ . سی . كیه و قوشو به مثابه دو شاخه جفتی جمعا 4 شاخه قومی را نمایندگی می كردند .
بنابراین جناح راست یعنی نوشه پی ها در واقع از سه شاخه تشكیل شده اند كه یادآور جناح « اوچ اوق » می باشد .
علاوه بر این ده قبیله ، قبایل تابع دیگری نیز در قلمرو خاقان نشین گوك ترك غربی ساكن بودند .
در سال 630 م. همزمان با سقوط خاقان نشین گوك ترك شرقی ، خاقان نشین گوك ترك غربی نیز رو به انهدام نهاد .
در حقیقت نیز بعد از كشته شدن خاقان تانگ . شه . هو بین دو جناح اصلی اون اوق ها به مدت طولانی درگیری آغاز شد .
در سال 651 م. هو ـ لو كه به فرماندهی تو . لو . انتخاب شده بود به این كشمكش ها خاتمه داده و اتحاد دو شاخه را برقرار كرد .
منتها در سال 675 م. در پی شكست از چینی ها كشته شد .
چینی ها كه سیاست تفرقه انداز حكومت كن را تعقیب می كردند به ریاست هر كدام از دو شاخه به طور مجزا از خود خاقانی منسوب كردند .
از میان این خاقان ها كسانی نیز در جهت نیل به استقلال عمل دست به تحركاتی زدند ولی موفق نشدند ، بالاخره قدرت به دست فرمانده تورگیش به نام او . چه . له از خاندان گوك ترك افتاد .
در شمای فوق دیدیم كه تورگیش ها قبیله ای وابسته به جناح تو . لو . اون اوق ها بودند .
در سال 699 م. فرمانروای گوك ترك شرقی ، قاپقان خاقان ، اون اوق ها را تحت حاكمیت خود در آورد .
سو ـ كو فرزند او ـ چه ـ له حاكمیت آنها را برنتافت . در نتیجه جنگی كه در ناحیه بولچو روی داد جان خود را از دست داد . ( 711 م. )
بعد از مرگ قاپقان خاقان مجددا سو ـ لو از قبیله تورگیش ( 738 ـ 717 م. ) موفق شد اون اوق ها را زیر یك پرچم متحد كند .
وی با بیلگه خاقان رابطه خویشاوندی برقرار كرد و داماد خاقان تبت شد .
درگیری های موفقیت آمیزی با اعراب و چینی ها داشت . حتی اعراب به مناسبت مزاحمت های زیادی كه وی برای آنها ایجاد كرده بود به او لقب ابو مزاحم را داده بودند .
منتها همانطور كه در سال 736 م. در تركستان شرقی از چینی ها شكست خورد در سال بعد نیز ( 737 م. ) در حمله ای كه به اعراب نمود موفقیتی حاصل نكرد .
با این حال هنوز اقتدار خود را حفظ كرده بود . در اثنای تدارك سفر جدید به سمرقند بود كه به فرمان كور ـ سو یكی از فرماندهان مقتدر خود كشته شد . ( 738 ـ 737 ) .
طبق اظهار منابع چینی كسی كه سو ـ لو را به قتل رساند باغا تارقان نام داشت كه بیگی بود از قبیله قدرتمند چو . مو كوئن وابسته به جناح تو ـ لو .
پس از قتل سو ـ لو خاقان ، چینی ها مجددا حاكمیت خود را به گوك ترك غربی اعمال كردند .
با وصف اینكه چینی ها در مقابله با اعراب در نبرد تالاس ( سال 715 م. ) شكست خوردند و عساكر خود را عقب كشیدند ترك های غربی نتوانستند وحدتی بین خود ایجاد كنند .
دو تیره تورگیش به نام های « ساری تورگیش » و « قارا تورگیش » كشمكش بی رحمانه ای را با هم آغاز كردند و خاقان های جداگانه ای برای خود تعیین كردند .
خاقان نشین ساری تورگیش در سویاب و خاقان نشین قارا تورگیش در شهر تالاس بود . خاقان های هردو شاخه نیز اشخاص ضعیف النفس بودند .
اون اوق ها حقیقتا در وضعیت فرسایشی قرار داشتند . تا این حد كه قارلوق ها كه بعد از قبول شكست در نبرد با اویغورها بالاجبار از شرق به غرب كوچ كردند .
در سال 766 م. سویاب را تصرف كرده و به راحتی موفق شدند دولت تورگیش را خاتمه دهند .
طبیعی بود كه پس از پیروزی قارلوق ها كوچ های جدیدی آغاز شود كه این چنین نیز شد .
بخش قابل توجهی از قالاچ ها ( خلج ) كه در سواحل رودخانه های چو و تالاس سكونت داشتند به ماوراء النهر و سپس خراسان كوچ كردند .
یك گروه از آنها در قرن نهم در ناحیه كسری باس ( جرمیه ) واقع در شرق تالاس و در جوار قارلوق ها قشلاق می كردند .
اوغوزها نیز به سبب فتح و یا هجوم قارلوق ها مستقیما رو به سمت غرب كوچ كردند . البته اجتماعات منسوب به گوك ترك های غربی تنها طوایف یاد شده پچنك ، اوغوز و قالاچ نبودند .
بلكه تركمن ها كه در قرن دهم در غرب بالاساغون و در بخش اوردو و حومه آن سكونت داشتند .
بارسغان ها كه در جنوب غرب دریاچه ایسیق گول سكونت داشتند و از گیش ها كه در فرغانه و اوزكند سكونت داشتند بدون شك همگی این طوایف وابسته به اجتماع اون اوق بودند .
( كتاب مسالك و ممالك ، ص 28- 31 )
علاوه بر اینها در خصوص چاروق ها كه در شهر بارچوق واقع در شمال شرق كاشغر ساكن بودند
و اوغراق ها كه در محدوده مرزی اویغورها زندگی می كردند نمی توان به طور قطع نظر داد كه اینها نیز طوایفی وابسته به اون اوق بوده اند یا خیر ؟
در قلمرو خاقان نشین گوك ترك غربی اقوامی زندگی می كردند كه دارای خط و ادبیات بودند . این اقوام ، اجتماعاتی دارای هویت بودند .
خاقان ها صاحب معادن استخراج نقره بودند . جاده معروف ابریشم از سرزمین آنها عبور می كرد . مضافا به این ترك های غربی حدودا به مدت دو قرن موجودیت سیاسی خود را تداوم بخشیدند .
علیرغم همه اینها آثار فرهنگی قابل ذكری از گوك ترك های غربی به یادگار نمانده است . این حقیقتا تعجب آور است .
اما گوك ترك های شرقی به موازات دارا بودن تاریخ سیاسی بسیار ارزشمند علیرغم اینكه سرزمینشان در منطق ای دور افتاده با شرایط سخت جغرافیایی و محرومیت های مختلف قرار داشت دارای كتابت بودند
و به كمك آن آثار ارزشمند و جاودانی از خود به یادگار گذاشتند . اهمیت تجارت را درك كرده بودند و به فكر شهر سازی نیز بودند .
اینكه حكمران اویغور تنگری ده بولموش ایل اتمیش بیلگه خاقان ( وفات به سال 759 م. ) شهر اردو بالیق را بنیان گذاشت ، با تاثیر پذیری از افكار گوك ترك ها بوده است .
گوك ترك ها در سال 630 م. به همراه حكمران خود هیه لی خاقان به چین عزیمت كردند . ترك ها در میان چینی ها كه مردمی كثیر المله و با مدنیت بالا بودند به مدت 50 سال زندگی كردند .
اما علیرغم این آنها هوین ملی خود را حفظ كردند . بویژه مردم ترك شدیدا خواستار تجدید حیات دوباره بودند .
برآیند این آرمان خواهی ظهور « قوتلوغ » ازخاندان سلطنتی و با هنوان « شاد » بود كه با نیروی 700 نفره تحركات موفقیت آمیزی داشت .
قوتلوغ شاد حامی با درایتی داشت ، وی « تون یوكوك » نام داشت كه در سال 647 م. در چین زاده شد .
وی در سال 682 م. در میان قومی ترك به نام چوغای قوزی در منطقه قارا قوم زندگی می كرد . محقق است كه این نواحی در جنوب شرقی اؤتوكن و غرب رودخانه اونگین واقع بوده اند .
در این اثنا گوك ترك ها استعداد تدارك 2000 سوار را داشتند . قوم از رفاه نسبی برخوردار بوده و خود را با گوشت آهو ، خرگوش و دیگر حیوانات تغذیه می كرد . ( ارگین ص 76 )
اولین دشمنان گوك ترك ها ، اوغوزهای ساكن سرچشمه رودخانه تولا ( توغلا ) بودند .
در سرزمین فعلی مغولستان كه مسكن اولیه و تاریخی تركان بود در اواسط نیمه دوم قرن هفتم اوغوزها بزرگترین و قوی ترین نیروی سیاسی را تشكیل می دادند .
أوتوكن نیز تحت سلطه آنها بود . این هنگام حكمران اوغوز عنوان خاقان را داشت . او باز خاقان بود .
اوغوز ها با علم به این مسئله كه به تنهایی قادر به مقابله با گوك ترك ها نخواهند بود ، به جستجوی متحد پرداختند .
و به منظور نیل به این اهداف سنگون رهبر قبیله « قونی » را به جانب چین و اسیم رهبر قبیله « تونگرا » را نیز به سوی ختای های شرق گسیل داشتند .
گوك ترك ها كه به موقع از این مسئله آگاه شده بودند به پیشنهاد تون یوكوك بلافاصله حركت كرده و در ساحل رودخانه تولا با اوغوزان به مصاف ایستادند .
اردوی گوك ترك مركب از 2000 سوار و اردوی اوغوزان شامل 3000 سوار بود .
جنگی تن به تن در گرفت ، اوغوزان شكست خوردند تعدادی در رودخانه غرق شدند ، تعدادی دیگر در حال فرار كشته شدند .
متعاقب این شكست باقیمانده اوغوزان تابعیت گوك ترك را پذیرفتند . پس از این پیروزی گوك ترك ها اوتوكن را اشغال كردند .
اجتماعات پیرامونی نیز با آگاهی از این رویداد تابعیت خود را اعلام كردند . بدین ترتیب دولت گوك ترك مجددا تشكیل شد ( 682 م. )
( ارگین ص 77 – 75 )
آرمان توده های مردم ترك به تحقق پیوست و تلخی ایام اسارت به پایان رسید . از پایان كار بازخاقان رهبر اوغوزان پس از نبرد تولا اطلاعی در دست نیست .
فقط در اواخر سنگ نبشته، تون یوكوك خاقان ضمن ستایش از ایل تیریش خاقان نوشته می شود كه این درگیری ها قبل از نبرد تولا بوده است یا بعد از آن . در این باره سخنی گفته نمی شود .
تنها مورد قطعی این است كه بازخاقان دستور ساخت بنای یادبودی برای ایل تیریش خاقان را داده است . ( ارگین ص 63 ) .
ایل تیریش خاقان بعد از 9 سال حكمرانی در سال 691 م. چشم از جهان فرو بست .
وی ضمن 17 بار جنگ با چینی ها ، 7 بار با ختای ها و 5 بار با اوغوزان در عین حال نسبت به سازماندهی دولت گوك ترك نیز اقدام كرد .
عنوان ایل تیریش وی به معنای انتظام امور مملكت و دولت و موسس می باشد .
در این دوره بود كه اوغوزان ، تاردوش ها ، تولیس ها ، اویغورها ، ایزگیل ها ، ادیزها ، قارلوق ها و باسمیل ها به تابعیت دولت در آمدند .
(ارگین ص 53 )
از اقوام مذبور تاردوش ها به اعضا خاندان سلطنتی تحت عنوان شاد و تولیس ها نیز به شاهزادگانی با عنوان یابغو واگذار شدند .
اقوام اویغور ، قارلوق ها ، ایزگیل و ادیز نیز توسط افرادی از میان قوم و تحت عنوان ایل تبر اداره می شدند .
اوغوزهای نه گانه نیز مستقیما توسط خاقان اداره می شد . بدین ترتیب اوغوزها مستقیما به عنوان دومین تكیه گاه دولت در كنار قوم ترك جای گرفتند .
ایل تیریش خاقان دو فرزند داشت :
« بیلگه خاقان آینده » و « كؤل تگین »
( شاهزاده ای كه عقل وی به وسعت دریاچه است )
اما شاهزادگان به هنگام فوت پدر خردسال بودند .
بیلگه خاقان در سال 685 – 648 م. و كؤل تگین در سال 686 – 685 م. متولد شده بودند . به همین جهت طبق سنت مرسوم ، برادر خاقان مرحوم ، جانشین وی شد .
این حكمران نیز با عنوان « قاپقان خاقان » نامیده شد . دوره حكومت قاپقان خاقان دوره ای فراموش نشدنی با فتوحات بزرگ و بی نظیر بود .
مدت های مدیدی بود كه لشگر كشی های موفقیت آمیزی به خارج صورت نمی گرفت .
بعد از فرو نشاندن تحركاتی كه متعاقب مرگ ایل تیریش خاقان به وقوع پیوست و پس از تثبیت حكمرانی قاپقان خاقان ، در سال 699 م. به سوی غرب لشگر كشیدند .
در این لشگر كشی اؤن اوق ها تحت حاكمیت در آمده و اقتدار دولت در برابر مردم آلتی چوب ، سغداق و ناحیه بخارا به نمایش گذاشته شد . ( سال 700 م. )
چون با چین ( تابغاچ ) صلح منعقد نشده بود ، هجوم هایی به قلمرو آن صورت گرفت .
قاپقان ضمن انعقاد صلح با چین در خواست كرد كه طوائف اصیل ترك كه به آن امپراطوری پناهنده شده بودند عودت داده شوند .
نیز تحویل 300000 كیلو ارزن بذری و 3000 عدد ابزار آلات كشاورزی و به مقدار زیاد آهن جزء شروط انعقاد صلح بود .
پیداست این درخواست ها با هدف توسعه كشاورزی و صنعت در قلمرو تركان صورت گرفته است .
اساسا در منابع چینی ذكر می شود كه صنعت فلز كاری میراث پدران گوك ترك ها می باشد .
با اینكه به میزان زیادی از شروط خاقان ترك به جای آورده شد ولی صلح صورت نگرفت و بلافاصله بعد از بازگشت از سفر غرب اردوی چینی به فرماندهی اونگ توتوق را منهزم كردند . ( 701 م. )
و در سال 706 م. نیز اردوی دیگر به فرماندهی چاچاسنگون به همین سرنوشت دچار آمد .
دیری نپایید كه چینی ها ، اوق اوق ها و قرغیزها با یكدیگر پیمان اتحاد بستند . متحدین انتظار داشتند كه با شروع تحركات آنها اوغوزان نیز سر به شورش بر دارند .
گوك ترك ها با اطلاع از این اتحاد ، نگران هجوم های متحدین بودند . با هدف جلوگیری از این كار در زمستان سال 710 م. حمله ای را علیه قرغیزها تدارك دیدند .
در این نبرد ، قاپقان خاقان ، بیلگه تون یوكوك ، كول تگین ( آن هنگام 26 ساله بود ) ، شاد تاردوش ( بیلگه خاقان آینده ) شركت داشتند .
چون مسیر كوهستان كوگمن ( تان نواولا فعلی ) پوشیده از برف بود از كوره راه دیگری را كه به اندازه عبور یك نفر عرض داشت با مشقت عبور كردند .
از رودخانه آنی نیز عبور كردند و به ضرب نیزه ها خواب از سر قرغیزها پراندند . خاقان قرغیز نیز در جنگل سونگا شكست خورده و جان خود را از دست داد .
پس از انقیاد قرغیزها ، كوهستان معروف كوگمن را دور زده به اوتوكت بازگشتند . منتهی در تابستان همان سال ( 710 م. ) حمله به سوی اون اوق ها تدارك دیده شد .
زیرا سوكو كه دولت تورگیش را احیاء كرده بود اردوی خود را در دشت یاریش گرد آورده بود .
در رأس سپاه گوك ترك فرزند قاپقان اینل خاقان ، شاد تاردوش ، كول تگین ، تون یوكوك و آپاتاركان حضور داشته و نیروی ویژه ای را تدارك دیده بودند .
به پیشنهاد تون یوكوك از كوهستان آلتین ییش عبور كردند ( كوه های آلتای ) رودخانه ایرتیش اؤگوز نیز طی شد .
در سیاهی شب و قبل از سپیده دم به بولچو رسیده و در آنجا اولین پیروزی را كسب كردند .
فردای آن روز اردوی تورگیش به فرماندهی سوكو خاقان در دشت یاریش به بولچو رسیدند .
با اینكه شمار لشگریان آنها دو برابر سپاه گوك ترك بود ، شكست خوردند .
سوكو به همراه یابغو و شادجان خود را از دست دادند . گول تكین در نبرد بولچو نیز رشادت زیادی از خود نشان داد .
آز توتوق خواجه سرای سوكو خاقان نیز اسیر شد . اون اوق ها ناچار از پذیرش تبعیت بودند .
قره تورگیش ها نیز كه در این هنگام تابعیت خود را اعلام كرده بودند در تابار اسكان داده شدند .
گوك تركها از این منطقه باز گشتند . احتمالا بنا به در خواست سغدیان از یینخو اوگوز ( سیحون ) گذشته و به دمیر قاپی رفته و در آنجا غنائم زیادی به دست آوردند .
در این اثنا خبر عصیان قره تورگیش ها و عزیمت آنها به كنه رس شنیده شد . این خبر متاثر كننده ای بود .
زیرا اون اوق ها به هنگام عقب نشینی همدیگر را تحت فشار گذاشته و شرایط نامساعدی برای یكدیگر ایجاد می كردند و كول تگین با سپاهی خسته ، فرسوده ، قلیل و با اسبانی گرسنه برای مقابله با آنها اعزام شد .
خبر پیروزی وی بر قره توگیش ها بعد از یك جنگ سخت و سپس نبرد با قوشو ، مشهورترین قبیله اون اوق و پیروزی بر بیگ آنها به نام توتوق و غارت اموال وی شادی و هیجان زیادی را در اردوی اصلی كه در سرزمین سغد اقامت داشت ایجاد كرد.
در سال 711 م . اعراب بر فعالیت خود در ماوراء النهر افزودند و در نتیجه سمرقند را تصرف كردند. در سنگ نبشته تون یوكوك نام « تزیك » ( = عرب ) تنها یكبار ذكر می شود .
متاسفانه به دلیل پاك شدن و ناخوانا بودن برخی از حروف نمی توان حدس زد كه مطلب در چه ارتباطی نوشته شده است .
در دوره قاپقان خاقان مجموعا 25 بار لشكر كشی و 13 بار عملیات جنگی صورت گرفته است .
بدون شك در این سفرهای جنگی توقوز اوغوزها و دیگر اقوام ترك نیز شركت داشتند .
این سفرها همانطور كه در سنگ نبشته ها نیز قید شده است برای گوك تركها و متحدین آنها ثروت و نیروی مادی زیادی به همراه داشت .
( اورخون ج1 . ص 36 ، 38 )
منتها تز سال 714 م . به بعد اقوام مختلف به نوبت سر به شورش برداشتند . در منابع چینی مذكور است كه این شورش ها در نتیجه سیاست خشن و بی رحمانه قاپقان خاقان روی داده است .
در سال 712 م . قارلوق ها كه قومی مركب از سه قبیله بوده و در سواحل قره ایرتیش سكونت داشتند ، سركشی آغاز كردند كه در ناحیه چوش باش جنگی صورت گرفت .
آنها در سال 714 م. مجددا بپا خاستند. این بار جنگ در منطقه تاماق ایدوق در گرفت . و قارلوق ها شكست سختی متحمل شدند طوری كه به چین كوچ كرده و از آنها استمداد طلبیدند .
( اورخون ج1 – ص 48 ، 66 )
سال بعد ( 716 م. ) ( سال 715 م. خرگوش ) . دولت از اساس به ضعف گراییده و در سراشیب سقوط افتاد .
شاد تاردوش ( بیلگه خاقان آینده 32 سال داشت ) و برادر او گول تگین ( 31 سال ) قبل از هر كار به قوم آز یورش آوردند .
آزها همانگونه كه توضیح دادیم قومی بودند كه در شمال در اطراف ناحیه جنگل كوگمن سكونت داشتند .
نبرد در ناحیه قره كول در گرفت . ایل تبر فرمانده آزها توسط كول تگین اسیر گرفته شد .
« آز بودونی یوق بولدی »
( = قوم آز در آن مكان نابود شد ) .
سپس به سراغ ایزگیل رفتند و قوم ایزگیل نیز نابود شد .
در همین سال ( 715 ) با اوغوزان و ادیزها جنگیدند . ادیزها شامل دو قبیله بودند .
آنها نیز علم عصیان بر افراشته بودند . ادیزها نیز در منطقه قوشلاغاق شكست سختی را متحمل شدند .
( اورخون ج 1 ، 48 ، 50 )
متعاقب آن ایل تبر ادیزها به همراه داماد قاپقان و تعدادی از فرماندهان به چین پناهنده شدند . در معیت آنها اجتماعی مركب از ده هزار چادرنشین نیز آمدند .
در این اثنا خبر رسید كه قاپقان خاقان به قتل رسیده و برادر زاده وی تحت عنوان بیلگه جانشین وی شده و تون یوكوك نیز به سمت مشاور وی ضمن بازگشت به وطن تابعیت وی را پذیرفتند .
( ژولین ص 456 ، 459 )
این وابستگی آن زمان كه وی شاد تاردوش ها بود نیز یه صورت ضعیف وجود داشت .
زیرا مشاهده می شود كه زمان شورش اوغوزها تنها وی و برادرش كول تگین به مقابله بر می خیزند .
بیلگه خاقان علت « دشمن » شدن اوغوزها را ناشی از حسادت آنها می داند .
( اورخون ج 1 – ص 62 ، 63 )
در عرض یك سال چهار بار با اوغوزان جنگ در گرفت . (بین سالهای 715 – 716 ) . اولین نبرد در منطقه توغو بالیق حادث شد .
احتمالا تو غوبالیق شهر یا ناحیه ای در ساحل رودخانه توغلا ( تولا ) بوده است . نبرد دوم در آندیرغو صورت گرفت . این نبرد نیز نتیجه قطعی در برداشت .
( اورخون ص 62 ، 30 )
نبرد سوم در چوش باشی وقوع یافت . در این نبرد آلپاغوت از طایفه تونرا به همراه ده نفر از خویشانش به اسارت افتاد .
در مراسم خاك سپاری تونگاتگین از خاندان سلطنتی به حیات این اسیران خاتمه داده شد .
( اورخون ج 1 – ص 50 )
پیكار چهارم در ازگنتی قاداز صورت گرفت . با اینكه در این باره عبارت
« اول سو آندا اولتی »
( = سپاه در آنجا نابود شد )
نقل شده است ولی بهنظر نمی رسد د این نبرد نتیجه نهایی كسب شده باشد .
گوك تركها زمستان ( زمستان 716 ) را در آمغی قورغان سپری كردند . در این ایام یوت یعنی مرگ و مسیر چهارپایان شایع شد .
منتها در ابعاد خطرناكی نبود . به همین جهت نیز با آمدن بهار به جانب اوغوزان سپاه اعزام كردند . كول تگین در قرارگاه خود اقامت داشت .
چندی نگذشت كه سپاه اوغوز قرارگاه را تصرف كرد . كول تگین تنها با صرف انرژی و زحمت زیاد موفق به عقب راندن اوغوزان شد .
حادثه بزرگی دفع شده بود . در خصوص این حادثه كول تگین مطلب ذیل را به قوم خود اظهار كرده است :
« اگر نبود كول تگین همگی نابود شده بودید . مادرم ، خواهرانم ، عروسانم ، كنیز می شدند . كشتگان نیز به سر راه افكنده می شدند » .
( اورخون ص 36 ، 40 ، 42 ، 46 ، 66 )
اندكی بعد روستاهای اوغوزان را غارت كردند . اما آنها با دوقوز تاتار متحد شده و مجددا حمله كردند .
در آغو دو بار جنگ سختی در گرفت . اوغوزان و تاتاران شكست خورده و منهدم شدند . ( تابستان 716 ) در این اثنا بیلگه خاقان آینده 33 سال سن داشت .
كمی بعد قاپقان خاقان زمانی كه با همراهان اندك خود در حال عبور از جنگل بود در حمله غافلگیرانه باییركوها به قتل رسید ، ( تابستان 716 ) قاپقان در راه بازگشت از یك حمله پیروزمندانه بر علیه بایركوها بود .
بعد از مرگ قاپقان خاقان ، بیلگه خاقان مسئولانه قوم خود را اداره كرد .
او شرح می دهد « كه چگونه عمویش قوم را انتظام داد و پروراند ، فقرا را ثروتمند كرد و قلت را به فراوانی تبدیل كرد » .
تون یوكوك نیز شرح می دهد « قاپقان خاقان شبها نخوابیده و روزها ننشست » .
چون در بین تركان مسئله وراثت حكمرانی هنوز قاعده مند نشده بود ، لذا در این خصوص مجادله ای خونین صورت گرفت .
در نتیجه درگیری های خونین فرزند قاپقان خاقان ، اینل خاقان و خویشانش زندگی خود را از دست دادند .
حتی اجتماعات قومی وابسته به اینل خاقان نیز بعد از قتل وی مساكن خود را واگذاشته و به مناطق دیگر كوچ كردند .
تعدادی نیز به چین پناهنده شدند . گفته می شود كه اوغوزان نیز در این اثنا به چین رفته اند .
در همان سال نیز بیلگه خاقان بر علیه اویغوران كه در سواحل علیای سلنگه سكونت داشتند لشكر كشی كرد .
اویغورها كه در قارغان شكست خورده بودند به داخل جنگل عقب نشستند . ایل تبر اویغور نیز با حدود 100 نفر همراهان خود مستقیما به سمت شرق عزیمت كرد .
بیلگه خاقان نیز با گله اسبان به غنیمت گرفته شده ، تركهای گرسنه را تغذیه كرد .
( اورخون ص 66 )
بیلگه خاقان 34 سال سن داشت كه اوغوزان به چین پناهنده شدند . 718 – 717 . اقدام خاقان علیه اوغوزان نتیجه ای در بر نداشت .
(اورخون ص 66 )
بعد از این تاریخ در ارتباط با اوغوزان از هیچ حادثه و خبری سخن گفته نمی شود .
فقط در كتیبه تون یوكوك كه محتملا در سال 726 و یا قریب به آن نوشته شده آمده است كه ترك بیلگه خاقان قوم طلایی ترك و قوم اوغوز را انتظام داده و تحت اداره خود در آورد . ( اورخون ص 120 )
سخن می گوید نشان دهنده وابستگی اوغوزان به خاقان است . كول تگین كه به مثابه استوانه اصلی دولت بیلگه خاقان بود در روز هفدهم دهمین ماه سال گوسفند فوت شد . ( 731 )
قهرمان گوك ترك در حین وفات 47 سال سن داشت ( سال تولد 685 مرغ = 685 – 686 میلادی )
شجاعت و مهارت وی در هنر سپاهگیری عامل مهم پیشرفت و توسعه دولت بود .
به همین جهت نیز مرگ وی در درجه اول بیلگه خاقان و سایر اعضاء خاندان و توده مردم را در سوگی عظیم فرو برد .
طوریكه خاقان از احتمال صدمه دیدن بینایی مردم ترسیده بود . این اشك های خونین در عین حال برای روزهای تاریكی كه تقریبا در انتظار قوم ترك بود نیز ریخته می شد .
انسانهای شایسته به تدریج از بین می رفتند و در عین حال جانشین شایسته ای نیز جایگزین آنها نمی شد .
خاقان به روشنی می دید كه قوم در حال یك پسر وی اخلاقی است . وی به این نكته در كتیبه كول تگین اشاره دارد . خود نیز در سال 734 فوت شد .
بدین ترتیب گوك تركها با فقدان خاقان های ارزشمند خود كاملا تنها ماندند. پسر بیلگه خاقان پس از فوت وی جانشین پدر شد .
او نیز همانند پدر عنوان بیلگه خاقان را بر خود نهاد . در منابع چینی نام وی یی – ین ثبت شده است . یی ین مراسم ترحیم پدر را برگذار كرد .
برادر زاده خاقان یوللوق تگین نیز بعد از 34 روز كار مستمر و پر تلاش كتیبه وی را نوشته و نقش های آرامگاه وی را تزیین كرد .
یی – ین خاقان طبق نوشته منابع چینی 8 سال حكومت كرد . ( ژولین ص 472 ) احتمال دارد كه این مدت هفت سال بوده و وی در سال 741 فوت كرده باشد .
برادرش جانشین وی شده و عنوان بیلگه قوتلوغ خاقان را بر خود نهاد . امپراطور چین نیز به او لقب تنگری خاقان را اعطا كرد .
خاقان مزبور در عین اینكه بسیار جوان بود از مشاوره اركان دولت با درایت نیز محروم بود .
مادرش كه دختر تون یوكوك بود با افسری جزء رابطه برقرار كرده و شروع به دخالت در امور دولت كرد . حكمرانی نامطلوب نتایج ناخوشایندی را به دنبال داشت .
در این هنگام عموهای خاقان كه فرماندهی جناح های چپ و راست وی را داشتند سر به شورش برداشتند .
هر دو فرمانده عنوان شاد را داشتند . قوتلوغ خاقان با اینكه فرمانده جناح راست را شكست داد ولی از فرمانده جناح چپ شكست خورده و كشته شد .
فرمانده جناح چپ یكی از پسران بیلگه خاقان را بر تخت نشاند . منتها كو – تو یابغو نامی وی را كشته و برادرش را به جانشینی وی نشاند .
سپس برادرش را كشته و خود را خاقان اعلان نمود .
كشمكش های داخلی گوك تركها را تضعیف كرد و فرصت مناسبی در اختیار مترصیدین قرار داد .
در حقیقت نیز در سال 742 با درك وضعیت جدید ، اویغورها ، قارلوق ها و باسمیل ها متحدا بر علیه گوك ترك ها وارد عمل شدند .
شكست اجتناب ناپذیر بود . كو – تو یابغو كشته شد . باسمیل ایدوق – قوتو كه بیلگه خاقان وی را خویشاوند خود نامیده بود با قبول خاتمه دوران حكومت گوك ترك عنوان خاقان را بر خود نهاد .
به دنبال وی ایل تبرهای اویغور و قارلوق نیز عنوان یابغو را بر خود نهادند . یابغو عالی ترین عنوان حكومتی بعد از خاقان بود . در مرتبه بعد از یابغو عنوان شاد ذكر شده است .
گوك ترك ها علیرغم شكست سنگین نظمی به خود داده و سپس فرمانده جناح چپ را كه قاتل قوتلوغ خاقان خاقان بود بر تخت نشاندند.
به وی عنوان اوزمیش خاقان اعطا شد . وی تقاضای امپراطور چین مبنی بر قبول تابعیت چین را رد كرد .
گویا به تحریك چین متحدین سه گانه به گوك ترك ها یورش آوردند و آنها را بار دیگر شكست دادند .
( ژولین ص 472 ، 474 )
اوزمیش خاقان به اوتوكن عقب نشینی كرد . منتها پناهنده شدن یابغوی جناح راست به همراه شخص عالیجاه دیگری به نام كو- لا – تو به اتفاق 5000 خانوار به چین وی را در موقعیت ضعیفی قرار داد .
به همین جهت در مقابل یورش فرمانده باسمیل نتوانست پایداری كند و جان خود را از دست داد . ( 744 ) سر اوزمیش خاقان جوان و نگون بخت به دربار امپراطور چین ارسال شد .
با اینكه برادر اوزمیش خاقان به نام پو – می – هو – لونگ – لو به جانشینی وی انتخاب شد ولی اكثریت گوك تركها دیگر امیدی نداشتند .
به همین جهت نیز آنها خاقانی ایدوك قوت باسمیل را كه از خاندان گوك ترك بود ، پذیرفتند .
اما ایل تبرهای قارلوق و اویغور از اینكار سر باز زدند و خاقانی ایدوك قوت را نپذیرفتند ، حتی با وی به جنگ برخاستند .
در جنگی خونین باسمیل ها به سختی شكست خوردند . جسد فرمانده شان در میان كشته شدگان دیده می شد . ( 745 م . )
به جهت نقش بسیار مهم اویغورها در این پیروزی فرمانده شان عنوان كول بیلگه خاقان را تصاحب كرد .
متعاقب آن كول بیلگه خاقان پو – می خاقان گوك ترك را از بین برده و در 745 م. اوتوكن بر تخت نشست .
زیرا ناحیه اوتوكن همانطور كه بیلگه خاقان گفته بود « ایل توتسیق ییر » بود به معنی « مركز حكومت بر مردم و كشور » .
كمی پیشتر توضیح دادیم كه زمان حكمرانی اوزمیش خاقان ، یابغوی غرب به همراه 5000 خانوار به چین كوچ كرده بود .
بعد از قتل رسیدن پو- می خاقان ، قوتلوغ – پو – فو – خاتون كه دختر تون یوكوك و همسر بیلگه خاقان بود به همراه یك اجتماع ترك به چین پناهنده شد و مورد استقبال امپراطور قرار گرفت .
در سنگ نبشته شینه اوسو متعلق به ایل اتمیش خاقان اویغور آمده است كه در معیت ترك های پناهنده به چین اجتماعی از اوغوزان نیز بوده اند .
( شینه اوسو ، رامستد – ص 31 )
بدون شك همه گوك تركها به چین نرفتند . فقط بخشی از آنها نیز بواسطه سلطه اویغوران در آمده و برخی شاخه ها نیز بدون شك به سرزمین های دیگر كوچ كردند .
در منابع چینی مربوط به قرن دهم مجددا از گوك تركها ( تو – كیوئه ) سخن گفته می شود .
در سال های 962 و 928 فرماندهان گوك ترك شخصا با هدایای خود به دربار چین آمده بودند . در سال 931 و 941 نیز ایلچیانی گسیل كرده بودند .
از سال 941 به مدتی كوتاه اطلاعاتی از تركها در دست نیست . زیرا در این سالها آنها در نهایت ضعف و فتور بودند . ( ژولین ص 475 ، 477 )
در منابع چینی در خصوص مساكن بازماندگان گوك تركها اطلاعاتی ارائه نمی شود . به نظر می رسد این بقایای گوك تركها اجتماع قومی كوچكی را تشكیل می دادند .
در منابع اسلامی مربوط به قرون نهم و دهم نیز از قومی به نام ترك سخن نمی رود .
در آثار مذبور نام « ترك » تنها برای نامیدن یك اجتماع یا نژاد قومی متشكل از چند قوم بكار برده می شود .
به طور قطع در تاریخ آسیای مركزی دوره مربوط به حكمرانی گوك تركها مهمترین دوره تاریخی به شمار می رود .
امپراطوری گوك تركها همانگونه كه بزرگترین حكومت تشكیل یافته توسط تركها در آسیا بود ، همین طور نیز دولتی بود كه برای آخرین تمامی اقوام ترك را زیر پرچم یك دولت متمركز و متحد كرد .
در نتیجه این تحول نام « ترك » بویژه در خاورمیانه به عنوان نامی عمومی برای كلیه اقوام ترك زبان به كار برده شد .
یكی از ویژگیهای حائز اهمیت این دوره بویژه تجمع نژاد ترك در نواحی غرب آسیای مركزی ، محدوده دریاچه ایسیغ گول و نواحی رودخانه های چو و تالاس و جایگزین كردن عنصر ترك در این مناطق است .
گوك تركها قومی بودند كه نسبت به پذیرش حیات اسكان یافته و فرهنگ مدنی از خود اشتیاق نشان داده اند .
می دانیم كه قبل از تشكیل حكومت گوك تركها و زمانی كه آنها در كوههای آلتای سكونت داشتند به ساختن ابزار آلات فلزی آشنا بوده اند .
بعد از تشكیل دولت نیز آنها در تمامی زمینه ها هماهنگی و پیشرفت بزرگی از خود نشان دادند .
در منابع چینی به موازات كوچ نشین بودن ترك ضمنا ذكر می شود كه هركدام از افراد صاحب قطعه زمین بوده اند . بدون شك این قطعه زمین ها زراعتی بوده اند .
گفته بودیم كه قاپقان خاقان از چین تقاضای ارسال 300000 كیلو بذر ارزن و 3000 عدد ابزار آلات كشاورزی كرده بود . می دانیم كه از بدو تاسیس دولت به تجارت اهمیت داده می شده است .
بیلگه خاقان معتقد بود كه قوم وی در صورت اسكان در اوتوكن و انجام كارهای تجاری موفق خواهد شد و این را مصرا از قوم خود می خواست .
( اورخود ج 1 – ص 26 )
خاقان های گوك ترك بسیار پیشتر در قرن ششم مشغله ایجاد مراكز شهری را داشتند . در این رابطه هماهنگی های لازمه را به عمل آوردند .
تون یوكوك نیز با اظهار خطر چین مانعی برای تحقق آرزوی شهر سازی بیلگه خاقان بود .
در تاسیس شهر اردو بالیق توسط ایل اتمیش خاقان اویغور بدون شك گوك تركها به ویژه افكار بیلگه خاقان نقش اساسی داشته است .
گوك تركها در اوایل حكومت برای كتابت ، الفبای سغدی را به كار بستند .اواخر نیز با الفبای تركی نوشتند .
این نظریه ای پذیرفته است كه نظام نوشتاری گوك ترك از الفبای بیگانه اخذ شده است . به نظر می رسد این الفبا از قرن هفتم میلادی مورد استفاده قرار گرفته شده است .
منتها اصل اساسی این است كه آنها دارای یك الفبا بوده اند .
جوان ، جوان ها ، سی – ان – پی ها و هون ها كه اسلاف گوك تركها بوده اند ، فاقد الفبا بودند. حتی خزرها نیز الفبایی از خود نداشتند .
در حالی كه خزرها همسایه نزدیك بیزانس و اسلام بودند . اما گوك تركها در الفبایی كه حداكثر با واسطه سغدیان از خاور نزدیك اخذ كردند ، تغییراتی ایجاد كرده و با اضافه نمودن علائمی آن را به صورت یك الفبای ملی شكل دادند .
گوك تركها برای استفاده در كتابت خود از یك تقویم دوازده حیوانی كمك گرفتند .
بنا به تحقیقات انجام شده ( بازین ص 154 ، 156 ، 157 ) این تقویم در اواخر قرن ششم از چین اقتباس شده است .
این تقویم بعدها توسط اویغورها كه اخلاف گوك تركها بودند نیز مورد استفاده قرار گرفت .
مغولان كه تقویم مذبور را از اویغوران اقتباس كرده بودند به ایران و حتی آناطولی وارد كردند . بعد از آنها تقویم ترك تا قرون اخیر توسط ایرانیان استفاده می شد .
گوك تركها با استفاده از این الفبا به زبان خود میراث گرانقدری را به یادگار گذاشتند .
این میراث در برگیرنده مفهوم گسترده زبان ترك ، ادبیات ترك و تاریخ ترك بوده و منبعی غنی ، كهن و ارزشمند از فرهنگ ترك است
اویغورها كه درمنابع چینی هوی – هو نامیده شده اند در سواحل علیای رودخانه سلنگه ( سلنگا ) سكونت داشتند .
اویغورها در قرن چهاردهم میلادی می دانستند كه این ناحیه زمانی سرزمین قدیمی آنها بوده است . در كتیبه های گوك ترك نام اویغور تنها یك بار ذكر شده است .
از این مسئله می توان نتیجه گرفت كه اویغورها برخلاف تعدادی از اقوام ترك از خاقان گوك ترك اطاعت نموده و با پرداخت خراج زندگی آرامی را می گذرانیده اند .
قبلا شرح دادیم كه بیلگه خاقان پس از جلوس بر تخت حدود پاییز سال 716 م. به قسمتهای جنوبی سلنگا سرازیر شده در محل قارغان اویغورها را نابود كرده بود.
در پی این شكست ، اویغورها به جنگل پناه بردند . ایل تبر ، حكمران اویغور با صد نفر از همراهانش رو به سوی شرق فرار كرد .
خاقان نیز با گله اسبان به غنیمت گرفته شده قوم قحطی زده خود را تغذیه كرد .
( اورخون ج 1 ـ ص 66 )
در این خصوص كه اویغورها ، دوقوز اوقوزها را چه زمان و چگونه تحت اداره خود در آورده اند نمی توان نظری قطعی ارائه كرد .
در سال 742 م. زمانی كه اویغورها به اتفاق قوم قارلوق و باسمیل متحدا بر علیه كو ـ تؤ وارد عمل شدند .
محتملا اوغوزها را نیز به همراه داشتند كسی كه بیشترین نقش را در مساعدت به گول بیلگه خاقان در زمینه تاسیس حكومت اویغور داشت ، فرزند وی مؤیون چؤر بود .
كول بیلگه خاقان در سال 747 م. فوت كرد . ( سال خوك ) . فرزندش مویون چور جانشین وی شد .
او با درك موقعیت جدید خود عنوان تنگری ده بولمیش ایل اتمیش بیلگه خاقان ( بیلگه خاقان زاده آسمان و موسس دولت ) را بر خود نهاد .
ایل اتمیش خاقان در آخرین سنگ نبشته خود كه در سال 759 یا 760 میلادی نوشته شده در ادامه جملاتی ناخوانا می گوید :
« اون اویغور و دو اقوز اوغوز در آن ناحیه صدها سال سكونت داشتند » .
نكته حائز اهمیت در این كتیبه عنوان اون اویغور است كه نشان می دهد در آن اویغورها متشكل از ده طایفه بوده اند .
در جایی دیگر ایل اتمیش خاقان ، زمانی كه به جنگ اوزمیش خاقان می رود می گوید :
« همگی قوم خودم دوقوز اوغوز را بسیج كردم » .
( اورخون ص 164 ) .
این نیز نشان می دهد كه در آن سال ( 743 م. ) وی به ریاست قوم دوقوز اوغوز منصوب شده است .
اما از خاقانی وی چندی نگذشته بود كه اكثریت غالب اوغوزها را دشمن خود یافت . خاقان این گروه را تحت عنوان سكیز اوغوز ( هشت اوغوز ) ذكر می كند .
به همین جهت به نظر می رسد تنها یك قبیله از اوغوز به خاقان وفادار مانده باشد . اوغوزها همانند دوره گوك تركها در جنگ علیه خاقان اویغور با همسایه شرقی خود دوقوز تاتارها متحد شدند .
ایل اتمیش خاقان در ماه اول سال 749 م. به منظور متقاعد كردن اوغوزها و متحدشان دوقوز تاتار به جانب آنان عزیمت كرد .
وی تا پاییز همان سال درگیر این مسئله بود . پیروزی هایی نیز در این درگیری ها كسب كرد . اما مستمرا سیاستی توام با عفو و گذشت را پیش برد .
به نظر می رسد خاقان شورش اوغوز و دوقوز تاتار را سركوب كرده باشد ، اما جزئیات امر روشن نیست .
ایل اتمیش بیلگه خاقان در ماههای پایانی همان سال به اوتوكن بازگشت . به دو فرزند خود عناوین یابغو و شاد را اعطا كرد و همانند عمل فرمانروایان گوك ترك آنها را به عنوان حكمرانان دو قوم تاردوش و تولیس منصوب كرد .
سال بعد ( سال پلنگ = 750 م. ) سفری جنگی بر علیه چیك های ساكن آن سوی رودخانه كم تدارك دید . درهمین سال ایل اتمیش بیلگه خاقان اولین كتیبه خود را نوشت .
اما كتیبه مذبور تا این تاریخ كشف نشده است . در پاییز همین سال نیز به جانب تاتارها حركت كرد .
سال بعد ( سال خرگوش = 751 م. ) در اوتوكن دستور نگارش دومین كتیبه را صادر كرد و این كتیبه تاریات است كه اخیرا كشف شده است .
در این كتیبه نام اوغوز تنها یكبار ذكر می شود . منتها جمله ای كه كلمه اوغوز در آن ذكر شده چندان قابل فهم نیست .
ایل اتمیش خاقان چیك ها را مقهور كرده و حكمرانی تحت عنوان توتوق در راس آنها گمارد . سپس به مصاف قارلوق و باسمیل شتافت .
در اثنای این درگیری ها اوغوزها و گوك ترك های پناهنده شده به چین نیز به حركت در آمده و به صف دشمنان حكمرانان اویغور پیوستند .
( اورخون ص 176 ، 177 )
ایل اتمیش خاقان این بار قارلوق و باسمیل را به سختی شكست داد . در نتیجه این شكست باسمیل ها در وضعیتی قرار گرفتند كه مدت های مدید نتوانستند موجودیتی از خود بروز دهند .
قارلوق ها نیز بالاجبار به سرزمین اون اوق ها كوچ كردند .
ایل اتمیش خاقان در مناسبات با چین سیاستی معقول را پیش برد . وی جهت كمك به امپراطور چین كه گرفتار شورشی جدی شده بود نیروی نظامی اعزام كرد .
متعاقب این موقعیت ها تنگری ده بولمیش ایل اتمیش بیلگه خاقان در ساحل علیای اورخون شهری بنا نهاد ( 758 م. ) .
این شهر اردو بالیق نام گرفت ( شهر محل سكونت خاقان ) . و در زمانی اندك پیشرفت زیادی كرد .
در حقیقت نیز تمیم بن بحر سیاح مسلمان كه در سال 721 م. از این شهر دیدن كرده است ، می گوید :
« این شهر كه با حصارهایی محصور شده 12 دروازه آهنی داشته و دارای بازارهای متعدد بوده است ، شهری پر جمعیت و فعال است » .
باز همین سیاح می گوید : « در اطراف و پیرامون شهر بخش ها و روستاهای زیادی وجود دارد » .
امروز می دانیم كه شهر اردو بالیق قدیمی ترین شهر احداثی تركها است .
ایل اتمیش خاقان نیز اولین خاقان ترك احداث كننده شهر می باشد . وی در همان زمان با نوشتن سه كتیبه زندگانی و اقدامات خود را شرح داده است .
به همین جهت همانگونه كه تنگری ده بولمیش ایل اتمیش بیلگه خاقان بزرگترین فرمانروای اویغور به شمار می آید در عین حال یكی از شخصیت های برجسته تاریخ ترك نیز می باشد .
ایل اتمیش بیلگه خاقان در سال 759 م. فوت كرده و فرزندش بؤگو خاقان جانشین وی شد .
اویغورها تا سال 840 م. به عنوان فرمانروای سرزمین تاریخی قوم ترك حكمرانی كردند .
حدود سرزمین تحت سلطه آنها از شمال دریاچه بایكال ، قوسو گؤل و اولوكم ، از جنوب به صحرای گوبی از شرق به سواحل رودخانه توغلا ( تولا ) و از غرب به كوههای آلتای ( آلتون ییش ) محدود می شد .
از اویغورها نیز كتیبه هایی با كتابت گوك ترك برای ما به یادگار مانده است .
منتها انها چیز زیادی به حجم فعالیت فرهنگ نوشتاری دوره گوك ترك اضافه نكردند ، دین مانوی كه آنها پذیرفته بودند نیز در این زمینه كمكی نكرد .
دین مانوی تنها به شكل دین رسمی طبقه حاكمه باقی مانده و نفوذی در توده مردم نداشت .
دین مانوی را فرزند ایل اتمیش بیلگه خاقان یعنی بؤگو خاقان ( 779 – 759 م. ) پذیرفته بود .
در سال 762 م. وی در افسانه های اویغورها به مثابه فرمانروای فاتح تصویر شده و به عنوان سازنده شهر مشهور بلاساغون واقع در غرب دریاچه ایسیغ گؤل شناخته می شود .
در حالی كه وی هیچ اقدام ظفرمندانه قابل ذكری نداشته و شهری نیز احداث نكرده است.
قرغیزها ( قرقیز ) كه ابتدائا در ناحیه آباقان ساكن بودند برای حكومت های مستقر دراورخون دائما مزاحمت ایجاد می كردند .
فقط بعد از سركوب شدن توسط ایل اتمیش خاقان در سال 758 م. مدتی كوتاه اویغوران را راحت گذاشتند .
در سال 739 م. یكی از فرماندهان اویغور كه در پی كشمكش هایی كه به منظور كسب مقام به قرغیزان پناهنده شده بود ، آنها را به حمله اویغوران تحریك كرد .
قرغیزان با استقابل از این امر با سپاهی انبوه به اردو بالیق هجوم آوردند.
شهر سقوط كرد و جسد خاقان در میدان نبرد به جای ماند . در پی این واقعه سیزده طایفه اویغور كه در اطراف اردو بالیق سكونت داشتند به چین گریختند .
منتها این سیزده طایفه در نتیجه حملات و تهاجمات بی وقفه قرقیزها از یك سو و چینی ها از سوی دیگر گرفتار فلاكتی عظیم شده و متفرق شدند ( 848 م. ) .
بخشی از این اویغورها تحت سلطه چین در آمدند و بخشی دیگر را قرغیزان به اسارت بردند .
یك گروه انبوه دیگر از اویغوران متشكل از 15 طایفه به غرب گریختند . آنها قصد التجاء به قارلوق را داشتند .
اما قبل از رسیدن به مقصد به دو شاخه تقسیم شدند . یك شاخه به تبت رفتند سپس به ناحیه قانسو رفته و در آنجا امیر نشین كوچكی تاسیس كردند. این اویغورها موسوم به ساری اویغور هستند .
شاخه بزرگتر دیگر در ناحیه تانری داغ لار اسكان یافتند . در سال 848 م. خاقانی برای خود برگزیدند .
چینی ها به این خاقان عنوان تنگری ده قوت بولموش آلپ كولوگ بیلگه را دادند .
خاقان ها و یا خان های دیگری پس از وی جكومت كردند . ( 856 م. )
در قرن دهم سرزمین جدید اویغورها از شرق از كوهستان هامی شروع شده و در غرب به بارسغان واقع در شرق دریاچه ایسیغ گؤل منتهی می شد .
در نیمه دوم این قرن دین بودا ، دین برگزیده اكثریت اویغوران بود . زیرا دین مذبور در این ناحیه از دیر باز به صورت دین رسمی جایگزین شده بود .
سیاح چینی وانگ ـ ین ـ ته كه در سال 982 م. از سرزمین اویغوران دیدن كرده است آنجا را سرزمینی غنی با مردمی مرفه و خوشبخت یاد می كند .
وی در این باره می نویسد :
« در این كشور فقیری وجود ندارد ، كمبودهای مستمندان رفع می شود . انسانها عمر زیادی دارند . حتی فقرا نیز گوشت می خورند » .
اویغورها نیز به مسلمانان عنوان چماق و چماق اری داده بودند . این نیز احتمالا بدین علت است كه گویا بازرگانان مسلمان عصا به دست داشته اند .
بدون شك قره ختائیان حملاتی را به سرزمین اویغوران ترتیب داده و بخشهایی از آن را متصرف شده بودند .
علیرغم این ، اویغورها برخی عناصر فرهنگی خود به ویژه كتابت را به قره ختائیان عرضه كردند. موثرترین ضربه را قره ختائیان به اویغورها وارد كردند .
در حقیقت همانطور كه قره ختائیان اویغورها را به پرداخت خراج مجبور كردند ، در عین حال فرمانروایان آنها را مجبور كردند به جای عنوان خان از عنوان كم اهمیت تر از ایدوق ( ایدی ) قوت استفاده كنند .
می دانیم كه اویغوران در هر دو منطقه مسكونی ، خود را بطور اختصار اویغور می نامیدند . چینی ها نیز به آنها هویی ـ هؤ می گفتند .
این شكل چینی كلمه ایغور است. توضیح دادیم كه توقوز اوغوزها نیز قومی كاملا جدا از تركها و اویغوران بوده اند .
چنانچه حقیقت این گونه باشد ، این مسئله را كه جغرافیدانان اسلامی اویغورها را به نام توغوز غوز می نامیدند چگونه می توان توضیح داد ؟
احتمالاتی به ذهن خطور می كند . به عنوان مثال احتمال دارد مولفین اسلامی هر دو اسم را به یك معنا به كار برده باشند .
بدین معنی ممكن است اداره هر دو قوم توسط یك خاندان بوده و شباهت اسمی آنها ( اویغور = غور / اوغوز = غوز ) دلیل این امر بوده باشد .
چینی ها اویغورها را قومی متشكل ازنه قبیله می دانستند . حتی آنها اسامی این نه قبیله را نیز ذكر كرده اند .
اینكه قوم توقوز اوغوز از دیر باز قوم مشهوری بوده اند نیز می تواند دلیلی باشد بر اینكه شاید هر دو قوم تحت یك عنوان شناخته شده اند .
از عاقبت كار توقوز اوغزها هیچ اطلاعاتی نداریم ، ولی بدون شك قومی كه تحت نام اوغوز در قرن دهم میلادی در سواحل سفلی رودخانه سیحون سكونت داشتند آنها نبوده اند زیرا :
1- ابن خردادبه و خوارزمی در راس تمامی جغرافیدانان اسلامی توغوز اوغوزها ( توغوز ـ غز ) و اوغوزها ( الغز ) را دو اجتماع كاملا مجزا از هم ذكر می كنند .
2- ایل اوغوز ساكن در سواحل رودخانه سیحون به دو شاخه تقسیم می شد . یك شاخه بؤز اوق و شاخه دیگر اوچ اوق نام داشت .
بدون شك ممكن است این اسامی یادگاری از خاطرات مربوط به ده قبیله مركزی دولت گوك ترك غربی بوده باشد .
3- در میان اوغوزان سواحل سیحون جانشین یابغو عنوان كؤل اركین داشت .
می دانیم كه اركین عنوانی بود كه بیگ های وابسته به قبیله نو ـ شه ـ پی كه شاخه ای از اون اوق های ساكن رودخانه های چو و تالاس بودند بدان نامیده می شدند .
4- خاقان گوك ترك غربی سو ـ لو برای شركت در مراسم خاكسپاری كؤل تگین در سال 732 م. دو نف نماینده به نام های ماقاراچ تامغاچی و اوغوز بیلگه تامغاجی را اعزام می كند .
كلمه اوغوز در این جا وابستگی قومی بیلگه تامغاجی را نشان می دهد . مثل ترك بیلگه خاقان .
5- نام قبایل تونگرا و قونی كه وابسته به توقوز اوغوز بودند درمیان قبایل اوغوز مشاهده نمی شود .
6- به استناد كتاب كاشغری ، تركی اوغوزی از لهجه تركی گوك ترك شرقی و اویغور متمایز بود .
حتی با زبان تركی طوائف چگیل و توخسی و یغما كه در قرن دهم همسایگان شرقی اوغوزان بودند نیز تفاوت هایی داشت .
بر اساس این تفاوت ها است كهكاشغری معتقد بود كه در زبان تركی ، ظریف ترین و سبك ترین لهجه ، لهجه اوغوزی و صحیح ترین لهجه نیز لهجه توخسی و یغما می باشند .
كاشغری به تركی توخسی و یغما عنوان خاقانی را می دهد . روشن است كه لهجه خاقانی مذبور ، نزدیك ترین لهجه به زبان سنگ نبشته های اورخون می باشد .
طبق اظهار مروزی این دو شاخه قومی متكلم به لهجه تركی خاقانی ، وابسته به قارلوق ها بوده اند .
می دانیم كه قارولوق ها از شرق و از كناره های رودخانه قارا ایرتیش آمده بودند .
در كتاب حدود العالم و گردیزی آمده است كه یغماها طایفه ای منسوب به توقوز اوغوزها بودند .
طبق اظهار منابع چینی ، زبان محاوره گوك ترك های غربی از زبان گوك ترك های شرقی تفاوت داشت . این تمایز را لهجه تركی اوغوزی نمایندگی می كرد .
به بیان دیگر تركی اوغوزی استمرار زبان تركی گوك ترك غربی است . بدین ترتیب بین اوغوزهای سیحون و دوقوز اوغوزها به دلیل وجود شباهت اسمی صرفا یك قرابت قدیمی می تواند مورد بحث قرار گیرد .
در خصوص عاقبت كار دوقوز اوغوزها اطلاعاتی در دست نیست .
تنها می توان چنین گفت كه آنها در پی یورش سال 840 قرغیزها همانند دیگر اقوام از قبیل ادیز ، ایزگیل و چیك متفرق شده و برخی قبایل به اویغوران پناه برده و برخی دیگر تحت نام هایی دیگر به حیات خود ادامه داده اند .
جایگاه گوك تركها در تاریخ ترك های آسیای میانه بسیار حائز اهمیت است .
بدون وجود تاریخ آنها موضوعات مورد علاقه بسیاری در تاریخ آسیای میانه مبهم می ماند.
در حقیقت بعد از سقوط امپراطوری گوك ترك، ترك ها دیگر در آسیای مركزی صاحب امپراطوری قدرتمندی نشدند.
در ناحیه اورخون ( منظور منطقه جغرافیایی مسكونی ترك ها در بخش غربی مغولستان یعنی در محدوده رودخانه تولا در مشرق ،
صحرای گبی در جنوب، رشته كوه آلتای در غرب و رودخانه كم در شمال می باشد .)
اویغورها كه در سال 744 م. جانشین گوك ترك ها شدند، حاكمیت خود را به ترك های غربی نتوانستند اعمال كنند.
آنها تحت حاكمیت تورك بیلگه خاقان با چین رابطه برقرار كردند و آن را تا حد یك رابطه دوستانه ارتقاء دادند.
به نظر می رسد این رابطه تا دوره قرقیزها ( 924- 840 میلادی) ادامه داشته است.
مطالب جالب
صفحه برنزی با تصاویر اساطیری ، شمال غرب ایران – دوره ماننا/کاسیت
پلاک برنزی با نقش جنگجوی تورک و تصاویر اساطیری
ترکمن های عراق