دکتر جواد هیئت
ائل اوبا – ايلغار دسته های بزرگ تركان اوغوز به ايران و آناتولی، با كوچ سلجوقیان آغاز شد. سلجوقيان به اوغوزهای خزر ساكن در ميان درياچه آرال، دريای خزر و كوههای اورال جنوبی و به ويژه به خاندان حاكم قبيلة «قينيق» منسوب بودند.
درباره اينان در كتاب حدود العالم كه در سال 965 م. نوشته شده و همچنين در سفرنامه ابن فضلان كه در 923 از اين حدود گذشته و به كشور بلغار رفته، اطلاعاتی ارائه شده است.
اين اوغوزها به رهبرانشان «يابغو» و به فرماندهان ارتش «سوباشی» می گفتند. «قام»ها يا رهبران دينی نيز در ميان اينان نفوذ فراوان داشتند. سلجوق جد بزرگ سلجوقيان ، نيز سوباشی بود. دوقاق پدر سلجوق تازه به دين اسلام درآمده بود.
زمانی كه سلجوق سوباشی بود، ميان او و يابغو اختلافی روی داد. سلجوق با صد اسب ، مقدار شتر و گوسفند به حوالی شهر مسلمان نشين جند در ساحل سير دريا آمد.
سلجوق ها مدت نيم قرن در ماوراء النهر ماندند تا اينكه از طرف اوغوزهای سيردريا (تركمنها) تحت فشار قرار گرفتند و ناچار به سوی جنوب يعنی خراسان كوچ كردند.
سلجوق در 994 م. درگذشت. از چهار پسرش (ميكائيل، اسراييل (ارسلان)، يوسف و موسی (ميكائيل پيشتر مرده بود، از اين رو اسراييل به عنوان يابغو تعيين شد.)
سلطان محمود كه از قدرت او در هراس افتاده بود ، او را فراخواند و در مرز هندوستان زندانی كرد. پس برادرش يوسف، يابغو شد. او نيز در سال 1030 م. توسط امير علی تكين قاراخانی دستگير و به قتل رسيد. در زمان سلطان محمود غزنوی، سلجوقيان به فرماندهی طغرل و چاغری فرزندان ميكائيل، از جيحون گذشته و شهرهای خراسان از جمله نيشابور را تسخير كردند (1037 م).
طغرل بيگ در اينجا به نام خود خطبه خواند و اعلام استقلال كرد. سلطان مسعود با لشكری بی كران به خراسان يورش آورد و در دندانقان ميان مرو و سرخس، با سلجوقيان درآويخت.
سلجوقيان پيروز ميدان بودند (1040 م)و خراسان را گرفتند.سپس آنان به فرماندهی طغرل بيگ، همدان و آذربايجان را نيز به زير فرمان خود درآورده و با انتخاب ری به عنوان پايتخت، دولتی بزرگ برپا كردند.
طغرل بيگ در 1055 م. به بغداد رفت و لقب سلطان را از خليفه دريافت كرد. او در 1063 م. درگذشت. مقبره او هنوز نيز پابرجاست. پس از او آلپ ارسلان پسر چاغری بيگ مقام او را گرفت و به آناتولی يا كشور روم لشكر كشيد و در 1071 م روميان را در ملازگرد تار و مار كرد.
سلجوقيان با موفقيت وارد آناتولی شدند. آلپ ارسلان پس از فتح آذربايجان، گرجستان و ارمنستان، سفر آناتولی را كه از زمان طغرل آغاز شده بود، پی گرفت. ديوژن امپراتور روم شرقی با ارتش بزرگی كه از بالكان و آناتولی گرد آورده بود، در جلگة ملازگرد سنگر گرفت.
سپاه پنجاه هزار نفری ترك به فرماندهی آلپ ارسلان سررسيد. آلپ ارسلان در حالی كه كفن پوشيده بود، اعلام جهاد كرد و پيشاپيش سربازانش بر روميان تاخت. چون از نبرد شديد و بی امان نتيجه ای به دست نيامد، سپاهيان ترك با اجرای تاكتيك توران عقب نشينی كردند.
روميان از سنگرهای خود بيرون شدند. در اين ميان پئچنك ها و اوزهای ترك كه جناح راست و چپ ارتش روم را تشكيل می دادند، به سلجوقيان پيوستند.
آلپ ارسلان فرمان حمله داد. روميان غافلگير شده و شكست خوردند. امپراتور ديوژن اسير شد ولی آلپ ارسلان به بزرگواری با او رفتار كرد.
دلايل فروپاشی دولت سلجوقيان:
عوامل اصلی فروپاشی دولت سلجوقی در مدت زمانی كوتاه ، داخلی بوده و به طور خلاصه می توان آن را در 4 مورد دسته بندی كرد:
1.مساله وراثت
2.مجادله ميان خليفه و سلاطين سلجوقی
3.اتابكان
4.مداخله خارجی
مسأله وراثت:
در ميان سلجوقيان بنا به رسم قديمی ، همه منسوبان خاندان، واجد صلاحيت و حق برای دست يابی به مقام خاقانی يا سلطانی هستند. از اين رو نيز پس از مرگ سلطان، ميان پسران او جنگ قدرت درمیگرفت و شاهزاده پيروز، بر اورنگ پادشاهی جلوس میكرد. اين وضعيت موجب تضعيف و تجزيه دولت می شد.
مجادله ميان خليفه و سلاطين سلجوقی:
در زمان برقراری حكومت سلجوقيان و از زمان طغرل بيگ، خليفه بنی عباس تنها به امور دينی مشغول بوده و امور حكومتی بر عهده سلطان بود.
با نمايان شدن نشانه های ضعف در امپراتوری سلجوقی، مجادلاتی ميان سربازان خليفه و سلجوقيان رخ داده و زمينه را برای انقراض دولت سلجوقی فراهم كرد.
اتابكان:
پس از آنكه قدرت سلجوقيان كاهش يافت، اتابكان حكومت های محلی برپا كرده و موجب تجزيه امپراتوری شدند.
از مهمترين اين اتابكان می توان به اتابكان فارسی (1286-1147 م) اتابكان آذربايجان يا خاندان ائل دنيز (1225-1146)، اتابكان موصل (1233-1127م) و اتابكان حلب نام برد.
مداخله خارجی:
علت پايانی فروپاشی دولت سلجوقی، جنگ با قاراختاييان و اوغوزهای خارجی بود.
سلطان سنجر در نتيجه هجوم و استيلای اوغوزها از خراسان شمالی، شكست خورده و به اسارت درآمد. همين حادثه موجب فروپاشی دولت بزرگ سلجوقی شد.
تشكيلات و فرهنگ در ميان سلجوقيان:
سلجوقيان همراه با برپايی حكومت اسلامی، عادات و آداب تركی خود را حفظ كرده بودند. آنان زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی برگزيدند.
اين در حالی بود كه در نشان حكومتی، طغرای سلطان و پول نيز تصوير تير و كمان نقش بسته بود. عادات و آداب تركی همچون تقسيم ارتش به جناح راست و چپ، تاكتيك توران، مراسم سوگواری، ازدواج فرد با همسر برادر مرده اش خفه كردن افراد خاندان سلطنتی با زه كمان و خودداری از ريختن خون آنها، برگزاری توی (مهمانی عمومی) از طرف سلطان و عمل به اصول حقوق تركی رايج بود.
طغرل بيگ پس از آنكه بغداد را گرفت و از طرف خليفه بنی عباس به عنوان سلطان غرب و شرق شناخته شد، كار دنيا و دين را ميان خود و خليفه تقسيم كرد.
طغرل برای اداره شهر بغداد يك شحنه (والی نظامی) و يك عميد (والی اداری) تعيين كرد.
دسته موزيك سلطنتی در پنج وقت نماز، موزيك نوبت می نواخت. منسوبان خاندان سلطنتی كه به ايالت ها فرستاده می شدند، تنها حق داشتند سه بار نوبت بنوازند.
در تشكيلات سياسی نيز بيشتر از حكومت غزنوی و عباسی الگوبرداری شده بود.
به تشكيلات دربار نيز بارگاه يا درگاه می گفتند و اين تشكيلات از نقش هايی چون حاجبان، جامه داران، اميرآخوران، وكل خاص، سرهنگان، نديمان، آبداران، شرابداران، چوبداران، قورچيان، و مصاحبان و سربازان شكل می گرفت.
حكومت:
ديوان سلطنت از 5 ديوان يا وزارت تشكيل شده بود:
1. صاحب ديوان يا خواجة بزرگ يا صدر اعظم. صدر اعظم وكيل مطلق سلطان بود.
2. ديوان طغرا (وزير خارجه).
3. ديوان استيفا: در رأس اين ديوان يك مستوفی قرار داشته و به عنوان مسئول خزانه، بر امور خراج و مالياتهای خاص، اقطاع، شرع و عرف رسيدگی میكرد.
4. ديوان عرض الجيش (دفاع ملی): به رئيس اين ديوان عارض می گفتند.
5. ديوان اشراف (تفتيش): به رئيس اين اداره مشرف می گفتند آنها هر كار و هر جايی را به جز امور عدليه و نظامی مورد تفتيش قرار میدادند.
در مراكز ايالت علاوه بر شحنه يا فرمانده نظامی، يك عميد يا مسئول اداری نيز گمارده میشد.
علاوه بر اين محتسبی نيز وجود داشت كه به امور بلديه رسيدگی میكرد.
اردو:
اردوی سلجوقيان در زمان ملكشاه، نيرومندترين اردوی قرون وسطی بوده و به عنوان الگويی برای دولت های اسلامی، تركی درآمده بود.
اين اردو به صورت گزينش از اقوام مختلف و با آموزش ويژه سلطنتی تربيت يافته و متشكل از اردوی تحت فرمان مستقيم سلطان و همچنين سربازان زير فرمان واليان ايالات بود.
اين سربازان را غلامان دربار نيز ناميده و نام آنها در دفاتر ديوانی ثبت شده و 4 بار در سال حقوق می گرفتند. علاوه بر اين، سپاهيانی نيز بودند كه در هر گوشة امپراتوری پراكنده شده و معاش آنها از اقطاع تأمين می شد.
به هنگام لزوم نيز سربازان مزدور (حشر) از ميان مردم جذب میشد. سربازانی مركب از تركمن ها، مرزهای خارجی كشور را پاس می داشتند.
عدليه:
قضاوت به دو گونه شرعی و عرفی تقسيم شده بود. قاضيان به اختلافات شرعی رسيدگی می كردند. آنان همچنين اداره اوقاف را در دست داشتند.
در دادگاه های عرفی نيز به جرايمی نظير جرايم سياسی، بی انضباطی و نافرمانی از دستور دولت رسيدگی میشد و به رئيس اين دادگاهها «اميرداد» می گفتند. رسيدگی به اختلافات شرعی اردو را نيز قاضی عسكر بر عهده داشت.
اين تشكيلات با تغييرات جزئی به عنوان الگويی برای دولتهای بعدی درآمد.
دين و مذهب:
بيشتر تركان سلجوقی حنفی مذهب و بخشی كوچك نيز شافعی مذهب بودند. سلاطين سلجوقی حنفی بودند ولی وزيرانی چون خواجه نظام الملك پيرو مذهب شافعی بودند.
اين امر نشان می دهد كه سلاطين سلجوقی افرادی متعصب نبودند و به طور مثال در حضور سلطان سنجر، مباحثات دين و فلسفی انجام می شد. بيشتر عالمان فقه، كلام، تغيير و حديث دنيای اسلام در اين دوره پرورش يافته اند. گرايش تصوف نيز در اين زمان رشد يافته بود. شخصيت بزرگی چون غزالی صوفی بود. او كلام را با ديدگاه صوفی مطابقت داده و تصوف اسلامی نوينی را به ميان آورد.
بر اين اساس طريقت های مختلفی چون قادريه توسط عبدالقادر گيلانی، كبرويه توسط شيخ نجم الدين كبرای خوارزمی، اكبريه توسط صدر الدين قونوی شاگرد محی الدين عربی، مولويه، نقشبنديه در آسيای مركزی و بكتاشيه در آناتولی و… رواج يافتند.
تصوف تركی متفاوت با تصوف ايرانی همراه با سادگی و صفای اخلاقی، از انديشه دلاوری و جسارت قديم تركی نيز بهره مند بود.
بدين ترتيب صوفيان ترك در خراسان و آسيای مركزی، تحت رهبری آلپها، باباها و ابدال ها و در آناتولی با عنوان غازيان، وظايف وطنی خود را ايفا می كردند.
طريقت بكتاشيه كه از طريقت يسوی زاييده بود، در عين حال طريقت رسمی طبقة نظاميان بود. جلال الديًن مولوی اصالتا از تركان شرقی بوده و در قونيه زندگی می كرد.
با اين حال تفكر عرفانی و زبان شعر او با مردمی كه در ميانشان میزيست، متفاوت بود. امكان مجادله در تفكر او داده نشده است. ابن عربی توصيه می كند كه با سلاح در برابر كافران دفاع شود ولی مولوی صلح و آرامش را ترجيح داده و مسالمت با مغولان را بهتر می داند.
طريقت مولويه را پسرش سلطان ولد ايجاد كرده و مرشدی آن را در خانواده خود موروثی كرد. يونس امره بزرگترين شاعر صوفی ترك پس از احمد يسوی است. يونس امره از تركان آناتولی و 30 سال جوانتر از مولوی بود. او اشعارش را با زبان مردمی سروده و زندگی مردم را تمثيل كرده است.
طريقت های صوفيگری و شيعه گری در آناتولی نيز رواج يافته و طريقت هايی مانند بابايی، بكتاشی و حروفی ايجاد شدند. طريقت بابايی از طرف بابا اسحاق برپا شده بود. بابا اسحاق در كنار شهر آماسيه زندگی كرده و در ميان تركمن ها به عنوان پيامبر شناخته می شد.
مريدان او نيروهای دولتی را مغلوب كرده و چند شهر را گرفتند. چندی بعد او و مريدانش توسط نيروهای دولتی دستگير و اعدام شدند (129 م).
بكتاشيه مانند باباييه طريقتی مهم است كه عقايد شيعه و حروفی را تبليغ كرده و توسط حاج بكتاش تأسيس شد.
حاج بكتاش يكی از جانشينان بابا اسحاق در سده 14 است.
از آنجا كه اين طريقت بر اساس عقيده 12 امامی شيعه بنا شده بود، به سرعت در قالب گروههايی چون حيدری، قلندری، ابدالی و غيره گسترش يافت.
طولی نكشيد كه در ميان دلاوران و جنگاوران خراسان، رواج عمده پيدا كرد.
علم و ادبيات:
دوره سلجوقی از نظر تعليم و تربيت، نقطه عطفی در جهان اسلام است. نظام آموزشی نخستين بار در زمان آلپ ارسلان شكل گرفته و تحت حمايت دولت درآمد.
نخستين مدرسه و يا دانشگاه جهان اسلام از طرف آلپ ارسلان ( 1066م/ 444هـ)، با نام نظاميه در بغداد برپا شده و بازارها، كارونسراها، حمام ها و مزارعی، وقف اين مدرسه شدند.
سپس بر اساس نمونه اين مدرسه ، نظاميه های ديگر در اصفهان، نيشابور، بلخ، هرات، بصره، طوس،و آمل تأسيس شده و موضوعات درس نظاميه بغداد، قرنها در تمام قلمرو اسلامی تداوم يافت. در مدارس نظاميه علاوه بر دروس دينی، علوم ديگری چون رياضيات، نجوم و زبانشناسی نيز تدريس میشد.
نظاميه بغداد شايد بتواند نخستين دانشگاه جهان به شمار آيد. در اين مدرسه 600 هزار كتاب وجود داشته است.
زبان و ادبيات:
در زمان سلجوقی، زبان فارسی در كنار زبان عربی رسمی شده و تركی، زبان رسمی در دربار و اردو بود. سلاطين بزرگ سلجوقی (ملكشاه، سنجر و…) به فارسی شعر سروده اند.
سلاجقه روم نيز فارسی را به عنوان زبان دفتر و ديوان برگزيدند ولی در سال 1277 م/ 656 هـ) محمد قارامان اوغلو پس از تسخير قونيه با صدور فرمان زير، زبان تركی را رسمی اعلام كرد:
از امروز در ديوان، درگاه، بارگاه، مجلس و ميدان به زبانی غير از تركی تكلم نخواهد شد
پس از اين حادثه، سرودن شعر به زبان تركی در آناتولی رواج يافت. البته پيشتر از آن سرودن به تركی تحت تأثير اشعار عرفانی احمد يسوی شاعر صوفی ترك، آغاز شده بود.
مولوی 17 شعر تركی سروده بود و همزمان با مولوی، كسانی چون احمد فقيه و شياد حمزه و سپس يونس امره و سلطان ولد نخستين نمونه های شعر تركی اوغوز را آفريدند.
بدين سال زمينه برای نمايندگان شعر كلاسيك ترك مانند گلشهری و عاشيق پاشا فراهم شد.
يونس امره معادل مولوی در زبان تركی است. او مفاهيم و عقايد والای عرفانی را به شكلی ساده در اشعار خود آورده تا مردم عادی نيز آن را بفهمند. او دوره ای جديد در شعر عرفانی آناتولی آغاز كرد.
منبع : تاریخ مختصر ترک ، دکتر جواد هیئت ، ترجمه پرویز زارع شاهمرسی ، نشر پینار
More Stories
شرح ترمیم گنبد حرم امام علی (ع) به دستور نادرشاه و قصاید ترکی آن
تامغای مشترک هون های سرخ با آق قویونلوها
ریشههای تورکی نماد عقاب دو سر ؛ از بینالنهرین تا استپهای قزاق