نشریه الکترونیکی ائل اوبا

و من آیاته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتکم و ألوانکم إنّ فی ذلک لآیات للعالِمین

کور اوغلو در میان کوره سونلی ها


لینک مطلب : http://eloba.ir/?p=5316

شهرام قاسم زاده

ائل اوبا – فرهنگ اوسطوره ای کوراوغلو در میان خلق آذربایجان از فرهنگ های غنی می باشد که از نوع حماسی بوده و ادبیات شفاهی آن به صورت شعر و داستان در میان آنها رواج دارد.

کور اوغلو مردی است که پشت نامردان را به خاک می گذارد و دلاوری است که وطن خود را از تالان اجانب محافظت می کند. اسطوره کوراوغلو از قدیمی ترین اسطوره های آذربایجان است. کور اوغلو نه تنها در آذربایجان، بلکه در میان سایر خلق های تورکی نیز رواج دارد.

در میان اوزبک ها، تاتارها، اویغورها، تورکمن ها و سایر خلق های تورک دارای احترام خاص و ویژگی خاص بر حسب منطقه سکونت خودشان است. در میان تورکمن ها و اویغورها کوراوغلو ، «گوراوغلو» خوانده می شود و در داستان های آنها او فرزندی است که از یک گور پیدا می شود و بعد به ماجراجویی و دلاوری می پردازد.

در میان کوره سونلي ها هم همانند سایر آذربایجانی ها کوراوغلو دارای احترام ویژه ای است. نام کوراوغلو با هیبت و احترام خاصی در میان آنها همیشه و در همه جا به کار می رود.

کور اوغلو در میان کوره سونلی ها

در میان آنها ضرب المثلی است که می گویند: «هیچ دورانی بدون کوراوغلو نمی شود».

این ضرب المثل اولا حس جوانمردی و ظلم ستیزی کوراوغلو را می رساند و ثانيا اعتقاد مردم منطقه بر این است که هیچ دورانی بدون جنگاور ظلم ستیز که ظالمان را از روی زمین بر می دارد و حق مظلومان را به آنها می رساند باقی نمی ماند.

در میان کورسونلي ها اگر کسی فوت شده باشد و بخواهند از صداقت و جوانمردی او تعریف کنند او را به کوراوغلو تشبیه کرده و در باره او می گویند:

«فلانی کوراوغلو بوده».

این افاده هم اولا جوانمردی کوراوغلو را می رساند و ثانیا درباره شخص مورد نظر است که جوانمردی او را به کوراوغلو تشبیه کرده اند.

و در جایی دیگر در میان آنها اگر فردی بخواهد از صداقت خود در میان سایر افراد تعریف کند می گوید:

«من مانند کوراوغلو هستم. هم زده هایم را می گویم و هم خورده هایم را».

این سخن هم دوباره بر اهمیت وجود کوراوغلو در میان آنها اثباتی دیگر است. این سخن در وهله اول همان صداقت و راستگویی کوراوغلو را می رساند و اینکه آن شخص خود را به او تشبیه می کند و در وهله دوم اشاره به داستان مبارزه کوراوغلو با «گیزیر اوغلو مصطفی بگ»، می باشد که با کوراوغلو به مبارزه برخاسته است.

گیزیر اوغلو مصطفی بگ که رشادت ها و قهرمانی های کوراوغلو را می شنود برای مبارزه با او عزم سفر کرده و او را برای مبارزه می طلبد. مصطفی بگ که به زور و بازوی خود اطمینان کامل داشته كوراوغلو را پیدا می کند و با او مبارزه زور و بازو، پرتاب تیر و مسابقه اسب دوانی می دهد. در هر سه مسابقه برخلاف تصور عموم مردم که کوراوغلو را پر زور میدانستند، گیزیر اوغلو برنده مسابقات می شود.

گیزیر اوغلو بعدا با کوراوغلو خداحافظی می کند اما دو سه روزی برای استراحت در میان مردم آن حوالی می ماند.

کوراوغلو که در این مسابقات شرکت کرده و شکست خورده بود روزی در میان مردم حاضر می شود. مردم از او در باره مسابقات او با مصطفی بگ می پرسند. از قضا مصطفی بگ هم در آن حوالی بوده و سخنان کوراوغلو را می شنیده است. کوراوغلو باز هم برخلاف مردم که می گفتند او غروز خود را پیش ما نمی شکند. و می گوید چنان زدم و چنین خورد دهان به راستگویی می گشاید و شکست خوردنش از مصطفی یگ را که حریف قدرتمندی برای او بوده اعتراف می کند و از پیش مردم می رود.

در این هنگام گیزیر اوغلو به فکر فرو می رود و به این فکر می کند که واقعا طبق گفته مردم کوراوغلو جوانمرد و راستگوست. با اینکه من او را شکست دادم و او مردی پرزور است و مرا هم دیگر نمی بیند باز هم دروغ نگفت و به راستگویی پرداخت.

همین امر موجب می شود که گیزیر اوغلو به دنبال کوراوغلو برود و راستگویی اش را تحسین کند و با او سر دوستی باز کند. این ضرب المثل در واقع حکایت همین داستان است که کوراوغلو اگر کسی را میزد هم می گفت و اگر از کسی کتک می خورد هم باز راستش را می گفت.

اهمیت دادن به کوراوغلو در میان کورسونلي ها به این ضرب المثل ها ختم نمی شود. اهمیت این موضوع در بین آنها آنقدر زیاد است که آنها قلعه ای را در محل زندگی خود به نام کوراوغلو، قهرمان انسان های آذربایجان گذاشته اند.

این قلعه که دو قلعه اوغلان قلعه سی و قیز قلعه سی از زیر مجموعه های آن است و یک قلعه استراتژیک منطقه در قدیم الایام بوده در زمان های دوری نابود گشته و دیوارها و حصارش فرو ریخته و تنها دو سه دخمه یا اتاق درون آن باقی مانده است. بر طبق گفته بعضي ها كور اوغلوی این قلعه جوانی بوده که به همراه دوستان خود در این قلعه زندگی می کرده و جلوی کاروان هایی را که برای تجارت به عثمانی سفر می کرده اند می گرفته است البته نه با زور؛ بلکه از آنها پول و مواد غذایی درخواست می کرده، سپس آنها را به حال خود را می گذاشته است.

بعد از گرفتن پول و غذا در شب بین مردم می گشته اند و به طور پنهانی در بین آنها پول و مواد غذایی را تقسیم می کردند.

در میان کورسونلي ها . در قدیم الایام نام کوراوغلو بر روی فرزندان پسر گذاشته می شده ولی این سنت در این زمان کمرنگ شده است.کوراوغلو در شعر شعرای کورسونلی هم جایگاه ویژه ای دارد و از حرمت و شجاعت او تعریف و تمجید می گردد.

آشیق های کورسونلی هم داستان های کوراوغلو را با ساز و قوپوز خود برای مردم خود تعریف می کرده اند و این داستان از زمان های قدیم تاکنون به وسیله آنها به ما رسیده است.

 

تاریخ و فرهنگ کوره سونلی ها ، مولف : شهرام قاسم زاده ، ناشر : یاز نشر ارومیه