نشریه الکترونیکی ائل اوبا

و من آیاته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتکم و ألوانکم إنّ فی ذلک لآیات للعالِمین

حسنلو ؛ شهری مربوط به دوره عصر آهن که در زمان یخ زده است


لینک مطلب : http://eloba.ir/?p=6750

آخرین روز در حسنلو

نویسنده : کاترین بورگ و لورن ریست وت ، مترجم : مهدی خیری

در تابستان 1958 ، یک باستان شناس جوان به نام رابرت اچ. دایسون جونیور، تیمی را از موزه پن به محل حسنلو در شمال غربی ایران هدایت کرد. بررسی‌های چینه‌شناسی حفر شده دو سال قبل، سفال‌های جالبی به دست آورده بود و این مکان جایی ارزشمند برای کشف تاریخ فرهنگی منطقه به نظر می‌رسید. باستان شناسان برای آنچه می یافتند کاملاً آماده نبودند.

سر برنز ریخته‌گری شده سنجاق لباسی – حسنلو

تپه حسنلو

عکس هوایی که نمای افقی وسیع در قسمت جنوبی تپه را پس از چندین فصل کاوش نشان می دهد. در اینجا، باستان شناسان بقایای سوخته ساختمان های تاریخی و سالن های ستون دار بزرگ را که مربوط به اوایل عصر آهن (1200-800 قبل از میلاد) بود ، کشف کردند. اینها به عنوان اقامتگاه های نخبگان و ساختمان های عمومی از جمله یک معبد شناسایی شدند.

حسنلو تپه در دره رود قادار (یا گادار) در جنوب دریاچه ارومیه در شمال غربی ایران قرار دارد. تپه ارگ ​​که در طول چندین هزار سال شکل گرفته ، 25 متر (82 فوت) بالاتر از دشت بلند شده و توسط یک شهر پایین تر به مساحت 33 هکتار (82 جریب) احاطه شده. در طول اولین فصل جستجوی میدانی ، تیم باستان شناسان از موزه پن، کاوش های بزرگی را در این مکان آغاز کردند تا تاریخ منطقه را بر اساس سطوح تصرف طبقه بندی شده بازسازی کنند، نه بر اساس شواهد ادبی از مناطق مجاور.

با در نظر گرفتن این هدف، چندین عملیات بر روی تپه ارگ ​​و در پایین شهر انجام شد. حفرکننده ها قبل از اینکه بقایای سوخته دیوارهای خشتی عظیم را کشف کنند، مجبور نبودند خیلی عمیق حفاری کنند. حفاری های بیشتر به سرعت لایه های ضخیم خاکستر، صدها رگ شکسته، تعداد زیادی اسکلت انسان را نمایان کرد. و سپس گنج.

چند هفته پس از حفاری، طبق نامه‌ای که باب دایسون به فرولیش رینی، مدیر موزه پن نوشت، یکی از کارگران یک فنجان نقره‌ای با تزئینات الکتریکی از خاکستر بیرون آورد،

«با پوزخندی آن را بالا گرفت و گفت: خوبه؟”

ده روز بعد، دایسون در حال حفاری اطراف یک اسکلت بود که برس او برقی از طلا را آشکار کرد و اولین نگاهی به کاسه طلای معروف حسنلو به او داد. این اکتشافات غیرمنتظره منجر به این شد که پروژه تمرکز خود را به تاریخچه عصر آهن این سایت معطوف کند و یک لایه تخریب گسترده را آشکار کند – شواهدی از غارت و سوزاندن شهر به دست دشمنی که هنوز نامشخص است. ماهیت این ویرانی به گونه‌ای بود که شهر اساساً در زمان یخ زده بود و به محققان ساختمان‌ها، مصنوعات و بقایای استخوانی قربانیان و رزمندگان دشمن که در آن روز سرنوشت‌ساز سقوط کرده بودند، به‌خوبی حفظ شده بودند و این مکان را به یک پُمپِی واقعی از اوایل عصر آهن خاور نزدیک تبدیل کرد.

شمشیر آهنی کامل با دسته و تیغه – حسنلو، مربوط به 1000 تا 800 ق.م. 

کلاه برنزی از کلاه‌هایی از این نوع در نقش برجسته‌های آشوری قرن نهم پیش از میلاد به تصویر کشیده شده است، اما احتمالاً توسط سربازان چندین مکان مختلف استفاده می‌شود.

 

یک سرنیزه پوسیده

حمله شیطانی به شهر

حسنلو از هزاره ششم قبل از میلاد تا قرن سوم پس از میلاد به طور مداوم سکونت داشته است. در اوایل هزاره اول پیش از میلاد، این سکونت شامل یک شهر پایین تر بزرگ و یک ارگ مستحکم به مساحت بیش از سه هکتار (حدود 7.4 هکتار) بود که تعدادی ساختمان از جمله کاخ ها، معابد و انبار ها را در خود جای داده بود. در پایان قرن نهم پیش از میلاد، شهر مورد حمله خشونت آمیزی قرار گرفت که در نهایت منجر به یک آتش سوزی فاجعه آمیز شد که طی آن ساختمان های بزرگ ارگ فرو ریخت.

در میان خرابه های سوخته شهر، تقریباً 250 اسکلت از مردان، زنان و کودکان در جایی که طی حمله کشته شده بودند و/یا متعاقباً توسط سنگ های در حال سقوط له شده بودند، پیدا شد.

برخی از قربانیان به‌صورت دسته‌ای، با زخم‌های سر و اندام‌های قطع شده پیدا شدند که نشان می‌دهد احتمالاً اعدام‌های دسته‌جمعی صورت گرفته است. حفاری‌ها همچنین بیش از 7000 شی را در محل پیدا کردند، از جمله اسلحه و زره، تله‌های اسب، ظروف فلزی و سرامیکی، جواهرات، و مهرهای استوانه‌ای.

مقدار زیادی از مواد مجلل، از جمله مصنوعات طلا، نقره و عاج، از بقایای آن به دست آمد که نشان می دهد شعله های آتش باید به سرعت در شهر گسترش یافته باشد.

آتشی که به سرعت در حال حرکت بود مانع از آن می شد که مهاجمان بسیاری از گنجینه آن را با خود ببرند.

جاده ای در ضلع غربی تپه مرتفع اجازه دسترسی به ارگ ​​را می داد. در آنجا باستان شناسان یک انبار اسلحه احتمالی و یک ساختار مسکونی بزرگ را بررسی کردند. حفاری در قسمت جنوبی تپه مجموعه ای از ساختمان ها را نشان داد که در اطراف یک حیاط سنگفرش شده سازماندهی شده بودند. اگرچه ساختمان‌های ستون‌دار مرتفع ارگ از خشت بر روی پایه‌های سنگی ساخته شده بودند، ستون‌های چوبی، چوب‌های در، جرزها و سقف‌ها و نیز حصیرهای نی که کف را پوشانده بودند، در یک لحظه آتش می‌گرفتند.

بزرگترین آنها به نام Burned Building II احتمالا به عنوان معبد عمل می کرد. در این حفاری‌ها بیش از 50 اسکلت را پیدا کردند که در نزدیکی درب اصلی قرار داشتند. آتش باید به سرعت گسترش یافته باشد و مدت کوتاهی پس از اینکه مهاجمان قصد داشتند خزانه را از محتویات گرانبهای آن خلع کنند ، معبد را فرا گرفته است. ساکنانی که در آنجا جمع شده بودند ممکن است برای نجات خدایان خود جنگیده باشند.

در یک لحظه، ساختار ضعیف فروریخته ، همه و همه چیز را در جای خود به دام انداخته و در هم کوبیده ، بنابراین باستان شناسان اجازه داد تا معماری معبد ، نحوه تجهیز و استفاده از آن در زندگی روزمره و همچنین نحوه اجرای این سناریوی غم انگیز را بازسازی کنند.

لحظات پایانی آن ساختمان سوخته دوم شامل یک پناهگاه بیرونی به شکل یک تالار ستون دار طولانی بود که در کنار آن انبارهایی قرار داشت که به یک پناهگاه داخلی کوچک منتهی می شد، طرحی که بیشترین ارتباط را با معابد شمال بین النهرین داشت. سه ستون سنگی ساده در ورودی اصلی بنا به عنوان تزئینات تاریخی یا مذهبی مهم ساخته شده است.

میز و سکوی نذری توکار در بیرون حجره برای استفاده در مراسم مذهبی تعبیه شد. در همان نزدیکی، باستان شناسان یک جفت منبت کاری بزرگ به شکل چشم در کنار گروهی متشکل از شش اسکلت پیدا کردند. اینها به عنوان بقایای یک مجسمه بزرگ فرقه ای تعبیر شد که نشان دهنده خدایی است که در معبد اقامت داشت.

منبت های چشم عاج یافت شده در نزدیکی ساختمان سوخته II ممکن است بخشی از مجسمه های مذهبی بوده باشد.

مجسمه ها از مواد کامپوزیتی از جمله چوب ساخته شده اند و تنها مواد معدنی باقی مانده است

 

این شش نفر ممکن است ساکنانی باشند که در تلاش برای بردن خدای خود به مکان امن جان خود را از دست دادند. روبروی ورودی حجره ، بقایای ذغالی دو تخت چوبی با ملحقات مسی با یک چراغ آهنی بلند با پایه های سه پایه کشف شد. خدایان ممکن است بر روی اینها نشسته باشند تا هدایایی را که در جلوی حجره خود قرار داده شده است دریافت کنند و از بخوری که از چراغ بیرون می آید لذت ببرند.

آنچه از طبل تزئین شده با پلاک های استخوانی باقی مانده بود، در محل در محراب بیرونی پیدا شد. بوم طبل عبادت ها و مناسکی را که برای خدایان انجام می شد نشانه گذاری می کرد.

بقایای یک طبل پیدا شده در محل .

پلاک‌های تزئینی استخوانی که شکل شیء را مشخص می‌کردند ، تنها چیزی بود که حفظ شده ، اگرچه زغال چوب هم در سطح زمین اطراف یافت شده است.

جسد 55 بزرگسال و کودک خردسال با هم در نزدیکی درب اصلی محراب بیرونی پیدا شد. بسیاری از اسکلت های له شده جواهرات می پوشیدند و احتمالاً مونث بودند. تعداد کمتری کلاه ایمنی به سر می‌کردند و اسلحه حمل می‌کردند و احتمالاً سربازانی بودند که در اثر فروریختن ساختمان جان خود را از دست دادند.

تقریباً نیمی از افرادی که در اینجا یافت شدند، نوع متمایز سنجاق لباس را می پوشیدند، که دارای یک ساق بزرگ آهنی بود که روی آن نقش برنز ریخته‌شده یک شیر کشیده بود. این سنجاق شیرها منحصر به حسنلو است و احتمالاً با درجه بالا، قدرت نظامی و هویت محلی مرتبط بوده است. به نظر می رسد بسیاری از اعضای گروه در هنگام فروریختن ساختمان در حال سوختن ، اشیاء کوچکی را حمل می کردند.

احتمالاً آنها در تلاش بودند تا گنجینه های معبد را نجات دهند.

مخازن پوشش بیرونی محراب شامل اثاثیه مذهبی و سایر کالاها، از جمله ظرف های بزرگ و گلدان برای نگهداری مواد غذایی ، و ده ها هزار مهره سنگی و گردنبند بود. با این حال، توزیع و کیفیت بسیاری از اشیاء به دست آمده از لایه های فروریختن ساختمان نشان می دهد که خزانه معبد در طبقه دوم قرار داشته است. از جمله این اشیاء، انواع میراث با ارزش از جمله مقادیر زیادی کاشی دیواری لعابدار، مبلمان منبت کاری شده از عاج ، جعبه های عاج ، شیشه، ظروف فلزی، مجسمه های چوبی و عاج و سلاح بود.

کشف یک عمر

باب دایسون کشف کاسه طلای معروف حسنلو را در مجله لایف (12 ژانویه 1959، ص 60) شرح می دهد: «به این فکر کردم که یک دستبند است، مقداری دیگر برس زدم. چشم‌هایمان بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شد که تکه‌ها به یک نوار، و سپس یک ورقه و سپس یک کاسه طلایی تبدیل شدند. آن را به آرامی از روی استخوان‌های بازو برداشتم، آن را داخل پیراهنم چسباندم و به جایی رفتم که منشی ما، کارولین دوسکر، حقوق روزانه‌شان را به کارگران می‌داد. با بیرون کشیدن رگ، آن را بالا گرفتم: “اینجاست، مردان – کشف یک عمر!” همانطور که طلا در غروب آفتاب می درخشید، گروه با ناباوری خیره شدند. ما اسمش را گذاشتیم عزیزم.»

تصویر بالا: دو طرف جام طلای حسنلو.

از موزه ایران باستان تهران (شماره 15712). پروژه حسنلو

ساختمان های سوخته

پلان ساختمان سوخته II.  ساختار تالار ستون‌دار ساختمان نمونه‌ای از معماری تاریخی غرب ایران در عصر آهن است ، در حالی که پلان کلی شبیه معابد شمالی بین النهرین است ، با رویکرد دسترسی مستقیم از طریق یک محراب بیرونی طولانی منتهی به یک سلول.

 

ارتباطات منطقه ای حسنلو

اشیاء ذخیره شده در خزانه معبد نشان دهنده تعامل شهر با حوزه بین المللی گسترده تر است. بسیاری از اشیاء در داخل ساخته شده اند، در حالی که برخی دیگر از آشور، شمال سوریه یا جاهای دیگر ایران وارد شده اند. برخی از اشیای وارداتی تا زمانی که در معبد ذخیره می شدند، قرن ها قدمت داشتند. تعدادی از اینها که نام فرمانروایان پادشاهی های همسایه مانند آشور، بابل و شوش روی آن ها حک شده است، ممکن است به عنوان هدایای دیپلماتیک وارد شده باشند، بخشی از یک رسم قدیمی که پادشاهان برای تقویت اتحاد سیاسی اشیایی را به یکدیگر تقدیم می کردند.

بسیاری از اشیای مجلل ساخته شده محلی در حسنلو از هنرهای درباری همسایگان آشوری و اورارتویی خود تقلید می کردند، احتمالاً در تلاشی آگاهانه برای انتقال چیزی از قدرت و موقعیت آن امپراتوری ها.

صنعتگران محلی ممکن است از هدایای دیپلماتیک الهام گرفته باشند و اشکال مشابه را در انواع رسانه های مختلف و به سبک محلی تر ارائه دهند. برخی از کارهای فلزی حاکی از نفوذ اورارتویی است، در حالی که مضامین محبوب آشوری در مهرها و عاج های کنده کاری شده محلی گنجانده شده است.

یک شیر از عاج سیاه که در آتش سوخته.

سنجاق شیر مشخصه این سایت است که بیش از شصت مورد در ساختمان سوخته دوم یافت شده است که با اسکلت های بسیاری از کسانی که در زمان تخریب ساختمان کشته شده اند مرتبط است.

چه کسی به حسنلو حمله کرد؟

اگرچه وقایع روز آخر حسنلو با وضوح قابل توجهی آشکار شده است، هویت مهاجمان همچنان نامشخص است. امپراتوری نوآشوری در قرن نهم پیش از میلاد دوره تجدید قدرت و نفوذ را آغاز می کرد و همچنین در این زمان بود که پادشاهی اورارتو ارمنستان و بخش هایی از شمال غربی ایران را تسخیر کرد.

وجود مقادیر قابل توجهی از کالاهای آشوری و اورارتویی و نسخه‌های محلی ساخته شده قطعاً گویای تماس فرهنگی در این زمان است، و استدلال‌هایی برای هر دوی این قدرت‌های همسایه که مهاجمان شهر هستند مطرح شده است. مطالعه اخیر بر روی تسلیحات کشف شده نشان می دهد که مهاجمان ممکن است در عوض از یک پادشاهی یا گروه کمتر شناخته شده از جنوب قفقاز آمده باشند.

حفاری در حسنلو بیش از 40 سال پیش به پایان رسید. اما تحقیقات در مورد شهر و شرایط تخریب آن ادامه دارد. با تحلیل کند بقایای موجود و کاوش سایر محوطه های ایرانی این دوره زمانی، امیدواریم به اطلاعات جدیدی دست یابیم که روزی به ما امکان می دهد تا به طور قطعی عاملان تخریب حسنلو را شناسایی کنیم.

کاترین بورژ دکتری ، دانشجوی رشته هنر و باستان شناسی دنیای مدیترانه در پن.

لورن ریست وت ، دکتری ، موزه دار دایسون در بخش خاور نزدیک موزه پن است.

 

عاج سوخته

ساختمان‌های سوخته روی ارگ حسنلو تعداد زیادی تکه‌های پلاک عاج حکاکی‌شده به‌دست آورد که زمانی مبلمان چوبی را تزئین می‌کرد. برخی از قطعات از آشور وارد شده و برخی دیگر در داخل ساخته شده است. قرار گرفتن در معرض آتشی که شهر را ویران کرد، ظاهر رنگ سیاه آنها را ایجاد کرده است.

 

 

 

عاج سیاهی که نیم رخ سمت راست یک فرد ایستاده را نمایش می دهد.

انتشارات Muscarella: “پیکری پابرهنه پوشیده از لباسی تا مچ پای سمت راست.

موهای بلندی که تا شانه ها با فیله نگه داشته شده است ؛ چشم بیضی شکل ، بینی گوشتی و از پیشانی پر شده است.

دهان ضخیم، چانه شکسته، تورم بالای دهان ممکن است سبیل باشد.

این لباس دارای یقه V، لبه‌ای حاشیه‌دار و تزئینی عمودی است که در سمت چپ به صورت افقی به هم وصل شده است.

شکل حامل یک شی ناشناس – شاخ/شاخه؟- در دست چپ است؛ سمت راست وجود ندارد.

لبه بالایی ساده دست نخورده است؛ لبه های راست و پایین نوارهای باریک و دست نخورده هستند.

 

 

 

 

انتشارات Muscarella: “در سمت چپ یک شیر بالدار راست قامت روی یک پای عقبی و رو به موجودی عجیب است.

پاهای دیگر شیر با موجود مرموز تماس دارد؛ بال هایش – فقط یکی نشان داده شده است – کوچک و خمیده به سمت پایین پشت کمر؛ یک دم کوتاه.

موجود مرموز ، همچنین روی یک پا، هر دو پا و پوزه شیر را لمس می کند.

صورتش تقریباً تمام بینی است، موهایش کوتاه است، ممکن است ریش کوتاهی داشته باشد.

بال او کوچک است.

یک حاشیه ضخیم مانند در لبه شیر و در پشت کمر خمیده است، شاید به صورت نمادین؛ یک دم کوتاه وجود دارد.

سه دایره حکاکی شده حاشیه بالایی را تزئین می کنند که بالای آن به نظر می رسد پانل دیگری وجود داشته باشد.

لبه پایینی ساده و نوارهای باریک در لبه راست و چپ دست نخورده هستند.

 

 

 

 

 

تأثیرات خارج از کشور

سمت چپ: این جام شیشه ای موزاییکی که به سبک کاسیان تزئین شده است ، مربوط به اواخر عصر برنز است. احتمالاً به عنوان یک هدیه دیپلماتیک از بابل وارد شده است.

سمت راست: یک پلاک برنزی دیواری با کماندار را نشان می دهد که بالای چهار برج قرار گرفته است. سبک فلزکاری حاکی از نفوذ اورارتویی است.

 

Burge, .Katherine”Last Day at Hasanlu” Expedition Magazine 60.1 (2018): n. pag. Expedition Magazine. Penn Museum, 2018 Web. 17 Jun 2022